پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بازیگر با نقش های پیچیده محک می خورد


بازیگر با نقش های پیچیده محک می خورد

گفت وگو با لیلا اوتادی , بازیگر «چهارانگشتی»

از ورود لیلا اوتادی به سینما زمان زیادی نمی‌گذرد. او در این سال‌ها در فیلم‌ها و مجموعه‌های مختلفی بازی کرده، شانس همکاری با کارگردان‌هایی مثل مجید مجیدی(بید مجنون) و داریوش مهرجویی (فرش و فرشته)را هم داشته و آهسته آهسته به چهره‌ای شناخته‌شده تبدیل شده است.

«چهارانگشتی» برای اوتادی تجربه‌های شیرینی به همراه داشته. قصه و فرم روایت آن برایش جذاب بوده و از حضور در این پروژه راضی است. او مدتی پیش بازی در «زن‌ها فرشته‌اند» را به پایان رسانده؛ یک درام پربازیگر که احتمالا از فیلم‌های پرفروش سال آینده است و موقعیت این بازیگر جوان را بیش از گذشته تثبیت می‌کند.

در «چهارانگشتی» نقش دختری را بازی کردی که تجسم خوبی است. الهام در برابر طیبه (اندیشه فولادوند) قرار می‌گیرد. این دو دختر قطب مخالف هم هستند.

بله می‌توان این تعبیر را هم داشت. الهام یک شخصیت مثبت است که در میان کاراکترها تعریف خاص خودش را دارد. به نوعی سمبل عشق پاک زمینی هم هست. عشقی که باعث رستگاری می‌شود.

فکر می‌کنم به‌خاطر ویژگی‌های ظاهریتان. معمولا نقش‌های مثبت به شما پیشنهاد می‌شود.

(می‌خندد) بله. البته نقش‌های مثبت متاسفانه جای کار زیادی ندارند و خوب نوشته نمی‌شوند. کمتر پیش آمده بازیگری به‌خاطر بازی در نقش‌های مثبت بتواند قابلیتش را نشان بدهد. من سعی می‌کنم از میان پیشنهادهایم که خیلی از آنها مثبت است، آنهایی را انتخاب کنم که بعد داشته باشند. با نقش‌های پیچیده قابلیت‌های یک بازیگر محک می‌خورد.

▪ در «چهارانگشتی» دوست نداشتی نقش طیبه را بازی کنی؟

ـ نه اما دوست دارم نقش منفی بازی کنم. نقش‌های خاص و پیچیده را هم دوست دارم، امیدوارم این فرصت پیش بیاید. اما در این مدت حتی اگر نقشی بازی کرده‌ام که خاکستری بوده و رگه‌های پررنگ منفی داشته باز هم در انتها مثبت شده. (می‌خندد)

▪ در فیلمنامه «چهارانگشتی» چه چیزی برایت جالب بود؟

ـ فرم روایت این فیلم در سینمای ایران تازگی داشت. دو قصه به‌طور همزمان روایت می‌شد و در جایی این قصه‌ها به هم گره می‌خورد. اینها برایم جذاب بود. در سینمای ما که تجربه‌های خلاقانه کمتر اتفاق می‌افتد باید قدر چنین قصه‌ای را دانست. من همیشه به این موضوع فکر می‌کنم که هر تجربه‌ای ویژگی‌های مثبت و منفی دارد. این فیلمنامه و فیلم هم نقطه ضعف و قوت دارد اما در مجموع از این تجربه راضی هستم و دوستش دارم.

▪ نقطه ضعف و قوت «چهارانگشتی» به نظرت در چه بخش‌هایی است؟

ـ در این فیلم فرم روایت مهم است. ساختار تصویری فیلم، بازی‌ها و کارگردانی از امتیازهای آن است. نقاط ضعف هم طبیعی است و بهتر است به جای صحبت‌کردن درباره کاستی‌ها از ویژگی‌های مثبت صحبت کنیم.

▪ این امتیازها می‌تواند در سینمای یکنواخت ما تاثیر بگذارد؟

ـ شکستن شیوه‌های کلیشه‌ای یا کلاسیک روایت مدت‌ها است در سینمای جهان مطرح شده. فیلمسازان ایرانی هم در این زمینه تجربه‌هایی داشته‌اند که بعضی از آنها موفق بوده. در این مدت فیلمنامه‌هایی که خوانده‌ام، فرم‌های متفاوتی داشته‌اند. در بعضی از آنها حدود پنج قصه موازی هم روایت شده. این تنوع، شکست زمان و پیچیدگی را دوست دارم. فکر می‌کنم برای مخاطب هم جذاب است.

▪ پیش از شروع فیلمبرداری تمرین داشتید؟

ـ نه به شکلی که مرسوم است و فکر می‌کنید. با آقای سهیلی صحبت می‌کردیم، تحلیل نقش داشتیم و به دیدگاه مشترک درباره این کاراکتر و سیر حرکتش در قصه رسیدیم.

▪ در نقش تغییری ندادی؟ همه چیز قابل قبول بود؟

ـ به نظرم قصه و نقش کمبودی نداشت که بخواهم طور دیگری به آن نگاه کنم. البته در صحبت‌هایی که با آقای سهیلی داشتم، نظراتم را می‌گفتم. او می‌شنید و اگر به نظرش مناسب بود، لحاظ می‌کرد.

▪ با بازیگرهای دیگر تمرین کرده بودی؟

ـ نه، آقای سهیلی با بازیگرها تمرین می‌کرد و کار هر یک از ما را اصلاح و روتوش می‌کرد.

▪ بدون تمرین، کار کردن سخت نبود؟

ـ تمرین اگر زیاد باشد طراوت بازی بازیگر را می‌گیرد. تمرین زیاد باعث می‌شود موقع فیلمبرداری بازی بازیگر بیات شده باشد. تحلیل نقش مهم است، بازیگر باید به درک درستی درباره نقش برسد و با کارگردان هماهنگ باشد. اما برای اینها تمرین زیاد لازم نیست. هماهنگی و یک دست بودن بازی‌ها مهم است.

▪ شما در این مدت هم در فیلم‌های عامه‌پسند بازی کرده‌ای هم در فیلم‌هایی که ارزش هنری بیشتری دارند. کدام حوزه جذاب‌تر است؟

ـ برای بازیگر هر کدام از این فیلم‌ها جذابیت خاص خودش را دارد. همان‌قدر که بازی در یک فیلم پربیننده و پرفروش دوست داشتنی است، حضور در فیلمی که مثل کلاس آموزشی بازیگر را در معرض تجربه‌های تازه قرار می‌دهد، شیرین و حتی لازم است. من در سینما به دنبال تجربه کردن و آموختن هستم.

▪ به دلیل همین تجربه کردن است که گاهی در سریال‌های تلویزیونی هم بازی می‌کنی؟

ـ سینما در کشور ما اهمیت بیشتری دارد و وجه صنعتی بخش حرفه‌ای و بعد تبلیغاتی‌اش قوی‌تر است. به نظر من در تلویزیون هم می‌شود مجموعه‌های قابل اعتنا تولید کرد، اما تعداد این آثار در سال چندان بالا نیست.

▪ در این چند سال به سراغ تئاتر نرفته‌ای، چرا؟

ـ پیشنهادهایی داشته‌ام، اما دوست دارم ورودم به تئاتر همراه با یک کارگردان شاخص باشد تئاتر را دوست دارم و امیدوارم بتوانم در این عرصه حضور داشته باشم، اما نمی‌خواهم بدون برنامه‌ریزی پیش بروم.

▪ برای نزدیک شدن به نقش چکار می‌کنی؟

ـ بازیگر به تجربه چیزهایی را می‌آموزد و به کار می‌گیرد و هر بازیگری بعد از مدتی روش مطلوبش را برای نزدیک شدن به نقش پیدا می‌کند. وقتی فیلمنامه‌ای را می‌خوانم، نقش به من کدهایی می‌دهد. در کنار این، به آدم‌هایی که شبیه نقش هستند نزدیک می‌شوم، رفتارشان، نوع حرف زدن و ... را به ذهن می‌سپارم و بعد از فیلتر ذهنم عبور می‌دهم.

▪ و اگر نقشی خیلی خاص نباشد، چه طور؟

ـ نقش‌هایی که در ظاهر، ویژگی خاصی ندارند براساس تجربه‌های بازیگر شکل می‌گیرند. یک زن خانه‌دار یا دختر دانشجو و ... به هر حال ویژگی‌هایی کلی دارند، نقش، فیلمنامه و کارگردان هم در بازی کمکم می‌کنند.

▪ با داریوش مهرجویی هم در یکی از اپیزودهای «فرش ایرانی» همکاری کردی. این تجربه برایت چه حس و حالی داشت؟

ـ کار با آقای مهرجویی عالی بود. او به بازیگرش اعتماد می‌کند و موقع کار دستش را باز می‌گذارد، فکر می‌کنم این ماجرا باعث می‌شود بازیگر تجربه جالبی را از سر بگذراند. تجربه‌ای که در خیلی از فیلم‌ها اتفاق نمی‌افتد.

▪ کار با مهرجویی برای بازیگر جوانی مثل شما حتما هیجان‌انگیز بوده؟

ـ هیجان به معنای مثبت! هر بازیگری بخواهد با کارگردان بزرگ و مطرحی مثل آقای مهرجویی همکاری کند، حتما هیجان‌زده می‌شود اما در برخورد با او و شیوه کاری‌اش، بازیگر اعتمادبه‌نفس پیدا می‌کند. من در کنار او اضطراب نداشتم، با شور و شوق یک دانشجوی علاقه‌مند کار کردم و از همان تجربه کوتاه خیلی چیزها از آقای مهرجویی یاد گرفتم.

▪ پس اگر بار دیگر پیشنهادی برای فیلم مهرجویی داشته باشی، قبول می‌کنی؟

ـ حتماً. فکر می‌کنم خیلی از بازیگرها مایل به همکاری با آقای مهرجویی هستند. کار با او تا امروز در کارنامه من تجربه فوق‌العاده‌ای بوده و فعلا غیرقابل تکرار به‌نظر می‌رسد.

▪ چقدر از نقش‌هایی که بازی کرده‌ای، حاصل کار خودت بوده و چقدر کارگردان در تصویری که از نقش ساخته‌ای تاثیر داشته؟

ـ در نگاه اول بازیگر است که نقش را می‌آفریند، از طریق فیلمنامه به تصوری درباره نقش می‌رسد و آن را در ذهنش شکل می‌دهد اما آنچه اجرا می‌شود، در تعامل نظر با کارگردان به‌وجود می‌آید. بازیگر با کارگردان صحبت می‌کند و در بین این مشاوره‌ها و اظهارنظرهاست که نقش خلق می‌شود.

▪ با ورود شما و بازیگرانی که هم‌سن و سال شما هستند، نسل تازه‌ای به سینما آمده، نسلی که تجربه می‌کند و در حال آموختن است. برای خودت و بازیگران هم نسل‌ات چه آینده‌ای را تصور می‌کنی؟

ـ امیدوارم تلاش‌هایمان نتیجه بدهد. همه ما تجربه می‌کنیم و این سینما و نقش‌ها هستند که آینده ما را رقم می‌زنند. در سینمای ایران، بازیگران باید سال‌ها زمان صرف کنند تا به جایگاهی برسند که بتوانند انتخاب کنند. رسیدن به این جایگاه زمان زیادی می‌خواهد اما این مسیر باید درست و هوشمندانه طی شود. بازیگرهای جوان ما هم به دنبال طی کردن این مسیر هستند.

▪ یکی از انتقادهایی که به کاراکترهای زن فیلم‌ها می‌شود، عدم تنوع و شبیه بودن آنهاست. این نقش‌ها اجازه خلاقیت را از بازیگران زن می‌گیرد.

ـ اغلب نقش‌هایی که برای زن‌ها نوشته می‌شود، چندبعدی نیست. نمونه‌های شاخص محدود است و البته در همین نمونه‌های محدود، بازیگران زن توانایی‌شان را نشان داده‌اند. بازیگران زن باید سختگیر و به‌شدت گزیده‌کار باشند تا نقش‌های خاصی را انتخاب کنند. طبیعی است که بازیگر وقتی در تقابل با نقش ویژه‌ای قرار بگیرد، حضور بهتری دارد تا زمانی که بخواهد نقش خنثی یا تکراری بازی کند.

▪ تحصیلات شما در رشته معماری داخلی است. در این بخش کار نمی‌کنی ؟

ـ تمایل دارم. اگر فرصت پیش بیاید، دوست دارم در هر دو حوزه کار کنم.

▪ بازیگری در اولویت است یا معماری داخلی؟

ـ به هر دو علاقه دارم. شرایط کار در هر حوزه که مهیا باشد مشغول می‌شوم.

▪ مدتی پیش در «زن‌ها فرشته‌اند» با شهرام شاه‌حسینی همکاری کردی، تجربه خوبی بود؟

ـ بله، یک فیلم قصه‌گو و جذاب که بازیگران حرفه‌ای و تیم خوبی داشت. فکر می‌کنم فیلم، مخاطب بالایی داشته باشد

محدثه واعظی پور