پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

باغ های ایران و هند


تیموریان اعقاب تیمور ۱۳۳۶ ـ ۱۴۰۵ میلادی بودند که هند را فتح کرده و از سال ۱۵۲۶ تا ۱۸۴۸ میلادی در آن حکم روائی کردند باغ های ساخته شده توسط تیموریان در هند عمدتاً در دو نقطه کشمیر و آگرا قرار دارد, این باغ ها تفاوت های بنیادی با یکدیگر دارند و در یک مقوله نمی گنجد

مقدمه: تیموریان اعقاب تیمور (۱۳۳۶ ـ ۱۴۰۵ میلادی) بودند که هند را فتح کرده و از سال ۱۵۲۶ تا ۱۸۴۸ میلادی در آن حکم‌روائی کردند. باغ‌های ساخته شده توسط تیموریان در هند عمدتاً در دو نقطه کشمیر و آگرا قرار دارد، این باغ‌ها تفاوت‌های بنیادی با یکدیگر دارند و در یک مقوله نمی‌گنجد. در این مقاله به بررسی و مقایسه باغ‌های ساخته شده در این دو منطقه می‌پردازیم.

۱. تیمور و سمرقند

تیمور سرزمین‌های بسیار زیادی را فتح کرد. یکی از ویژگی‌های او این بود که سمرقند را تبدیل به مهم‌ترین شهر دنیا کند، به همین دلیل بعد از هر پیروزی غنائم را به شهر فرستاده و علاوه بر آن صنعت‌گران را نیز به‌سوی شهر روانه می‌کرد. تیمور در سمرقند بیشترین سعی را در احداث باغ‌هائی کرد که نیای واقعی بزرگ‌ترین باغ‌های جهان محسوب می‌شدند.به‌نظر بسیاری از مورخان باغ‌های ساخته شده توسط تیموریان در هند متأثر از باغ‌های سمرقند بودند. به اعقتاد دونالد ویلبر، این باغ‌ها تأثیر و نفوذ زیادی در هنر باغ‌سازی در سایر مناطق و هم‌چنین در ادوار بعدی داشته است. بابر آن را در هندوستان مرسوم کرد. توسعه و تکمیل باغ‌ها تحت‌تأثیر اوضاع طبیعی و آب و هوای آن کشور قرار گرفت. قبل از پرداختن به باغ‌های تیموریان در هند به‌دلایلی می‌پردازیم که منجر به تأثیرپذیری تیمور از باغ‌های ایرانی و توسعه آنها در سمرقند شد.

۱.۱. پس‌زمینه‌های فرهنگی

تیمور تباری مغولی داشت، به همین سبب برخی از ریشه‌های فرهنگی وی به مغول‌ها برمی‌گشت. مناسب شمنی مربوط به فرهنگ سیبری و فرهنگ بودائی به‌گونه‌ای قوی تأثیرات خود را در سرزمین مغول‌ها برجا گذاشت. یکی از اجزاء اصلی این فرهنگ نمادگرائی و سمبولیسم بود که بعد از گرویدن برخی از مغول‌ها به اسلام باعث تأثیرات مهم در فرهنگ آنها شد. مغول‌ها سمبولیسم را دوست داشتند و این مسئله بسیار مهمی در طراحی باغ‌های آنها قلمداد می‌شد. به‌عنوان مثال بعضی از امپراتوران باغ‌های خود را براساس تعداد سیارات و یا علائم منطقه‌البروج می‌ساختند. از این‌رو برای مغول‌ها نیز مانند تیمور عدد نه عددی مبارک و سعد به حساب می‌آمد. این مورد حتی در باغ‌های اعقاب آنها در هند نیز مشاهده می‌شود.

۲.۱. ارتباط با طبیعت

نکته دیگر ارتباط مغولان با طبیعت و انعکاس تداوم آن در سنت باغ‌سازی تیموریان است. در واقع، یک از قوانین مهمی که از دوره چنگیز به‌جای ماند، همان ترویج چادرنشینی به‌جای سکونت دائم بود. الیزابت موینیهان در این رابطه می‌نویسد: ”زندگی شبانی در چادر برای قرن‌ها به‌عنوان سنت آنها بر جای ماند، شاید این مسئله به پرستش طبیعت توسط آنها برگردد.“ از سوی دیگر می‌توان به سنتی اشاره کرد که ریشه در سنت چادرنشینی آنها داشت، همانا تداوم سنت ییلاق و قشلاق در شرایط جدید زندگی آنها به‌عنوان فرمانروایان سرزمین‌های گسترده بود. رسمی که حاکمان داشتند این بود که زمستان‌ها را در پایتخت گذرانده و از بهار با اطرافیان و لشگریان به مراتع خوش آب و هوا می‌آمدند. در این نقاط بود که برای آنها و احشام‌شان غذای کافی وجود داشته و به تمدید قوا برای جنگ‌های آتی می‌پرداختند. در دوران صلح این مهاجرت حکام را قادر می‌کرد تا سرزمین خود را سرکشی نموده و در هر تابستان در ناحیه جدیدی اتراق نمایند. تیمور نیز چنین رویه‌ای را در پیش گرفته بود و خصوصاً در سمرقند همواره در باغ‌های سلطنتی اقامت داشت. در واقع باغ‌های ایرانی به‌عنوان مناسب‌ترین نوع راه‌حلی که ایجاد کننده ارتباط با طبیعت بودند می‌توانستند به شرایط جدید حاکمانی با چنین پس‌زمینه‌ای فرهنگی پاسخ دهند. در این باغ‌ها ارتباط با طبیعت نه به‌گونه‌ای انفعالی (مانند اجداد آنها) بلکه به شکلی سازماندهی شده و منطبق بر بازنمائی قدرت و شکوه یک امپراتور بزرگ تجلی می‌نمود. عشق به طبیعت و نوستالژی نهفته در میراث قومی مغول‌ها در خصوص زندگی چادرنشینی را زندگی در باغ ایرانی، که به نوعی دارای وجهی انشائی نسبت به طبیعت بود به بهترین نحوی پاسخ می‌داد.

۲. مغلولان در هند

۱.۲. پس‌زمینه‌های فرهنگی و ریشه‌های مغولی

بابر (۱۴۸۳ ـ ۱۵۳۱ میلادی) بنیان‌گذار سلسله مغولان در هند بود، که به نام تیموریان یا گورکانیان (گورکان لقب تیمور بود، به معنی داماد) نیز شناخته می‌شوند. بابر در دوازده سالگی به‌علت مرگ پدر به سلطنت می‌رسید. یکی از ویژگی‌های مهم اعقاب تیمور این بود که علی‌رغم خشونت و بی‌رحمی‌شان، همگی اهل فرهنگ و هنر بوده و در میان آنها ستاره‌شناس، موسیقی‌دان و نقاش به چشم می‌خورد. بابر نیز از این قاعده مستثنی نبود، وی موسیقی‌دان و شاعر بود و به دو زبان شعر می‌نوشت. از تاریخ حیات بابر مجموعه کامل و صحیحی به قلم خود او به نام یادداشت‌های بابر به‌دست ما رسیده که به ‌”بابرنامه“ مشهور است.زندگی نظامی بابر در تلفیق با پیشینه میراث چادرنشینی مغولی، منجر به سنتزی جدید در رابطه با وی شد. بابر میراثی را از پیشینه چادرنشینی به ارث برد که به‌علت زندگی نظامی تشدید شد. او در واقع زندگی در چهارباغ را مانند تیمور به‌ زندگی در فضای محدود قصرها ترجیح می‌داد. در کابل در زمستان و سرمای سخت، او چند ماهی را در قصر به‌سر می‌برد و به مجرا آمدن بهار به سنت قدیم آسیای مرکزی به باغ‌ها نقل مکان می‌کرد.از سوی دیگر سمبولیسم نهفته در میراث فرهنگی مغول‌ها نیز تا حدودی بر طراحی باغ‌های هند، در دوره تیموری تأثیر گذاشت. عمده‌ترین وجه از این تأثیر را می‌توان در رابطه با اعداد دید. همان‌گونه که در بالا عنوان شد، بعضی‌ها چهارباغ‌های خود را براساس تعداد سیارات و یا علائم منطقه‌البروج می‌ساختند. برای این مغول‌ها نیز مانند تیمور عدد نه عددی مبارک و سعد به حساب می‌آمد. از سوی دیگر عدد هشت نیز برای آنها دارای معنائی خاص بوده و هشت ضلعی شکلی ایده‌آل، برای طراحی حوض، سکو و حتی کوشک‌ها محسوب می‌شد. همان‌گونه که در تصویر بالا مشاهده می‌شود تخت، سکو و... همگی دارای اشکالی منتظم بوده و حوض نیز شکل دایره دارد و حتی در اکثر نمونه‌هائی که به‌گونه‌ای در برگیرنده عناصر مرتبط با باغ هستند این عناصر به اشکال فوق نشان داده شده‌اند به عنوان مثال می‌توان به حوض تصویر پائین اشاره کرد.

۲.۲. اثرات فرهنگ و باغ‌سازی ایرانی

اگر چه باغ پارادایز یک ایده منحصراً ایرانی نیست ولی در ایران به‌گونه مؤثری توسعه پیدا کرد و تبدیل به سنتی شد که در برابر تمام هجوم‌ها و اغتشاش‌های سیاسی پایدار ماند. به اندازه کافی این سنت قوی بود تا در سرزمین‌های دوردست الهام‌بخش برای نمونه‌برداری‌های فرعی از این مکتب باشد. در آن نقاط طرح اصلی بدون این‌که خصوصیات اصلی خود را از دست بدهد با توجه به شرایط دچار دگرگونی‌هائی شد. در واقع نکته مهمی که بعداً به‌گونه‌ای تفصیلی به آن خواهیم پرداخت، تمایزی است که در هر گرته‌برداری، بین باغ نمونه‌برداری شده با نمونه اصلی باغ ایرانی حادث شده است. اگر چه در هند سنت باغ‌سازی که اعقاب تیمور و من‌جمله بابر میراث‌دار آن بودند، به میزان زیادی از سنت باغ‌سازی ایرانی متأثر شده بود، ولی این شناختن به‌علت تأثیرات پس‌زمینه‌های مغولی دارای تفاوت‌هائی با نمونه اصلی باغ ایرانی بود. بخشی از این تفاوت‌ها دربارۀ باغ‌های سمرقند در سطور فوقانی مورد اشاره قرار گرفت. همان‌گونه که بعداً اشاره خواهد شد اقلیم هند نیز تأثیرات عمده‌ای بر این گرته‌برداری بر جای گذاشته و آن را یک مرحله دیگر از نمونه اصلی دور نمود. به‌عنوان مثال، الیزابت موینیهان در این خصوص معتقد است که برای مغول‌ها نیز همانند ایرانی‌ها شکوفه زدن درختان میوه‌دار بازنمائی حیات مجدد و درخت سرو بیانگر جاودانگی بود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.