یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ماکیاولیسم ومقابله با بیداری اسلامی


ماکیاولیسم ومقابله با بیداری اسلامی

برای آغاز جنگ با خلأ مفهومی و تئوریک روبه رو بود و حادثه یازده سپتامبر, مکر و حیله ای بود برای خلق یک ادبیات جدید و جنگ با جهان اسلام مبتنی بر مبارزه با تروریسم که در چارچوب تامین امنیت آمریکا قابل توجیه باشد

ماکیاولیسم اصطلاحی است که به اندیشه های سیاسی، فلسفی و اجتماعی نیکولوماکیاولی، دبیر حکومت جمهوری فلورانس، اطلاق می شود. جهان بینی ماکیاول به مدت چهار قرن، در ذهن مردم دنیا با مفاهیمی چون خباثت، ظلم، جنایت و خیانت مترادف شده است.

ماکیاول مکتبی را بنیان گذاشت و خود در این مکتب سیاسی، مظهر یک سیاستمدار حسابگر و حیله بازی شناخته شد که فلسفه اش این است : «هدف وسیله را توجیه می کند.»

این مکتب و اجزای آن نخستین بار در کتاب «شهریار» به دست ماکیاولی به رشته تحریر درآمد. بحث اساسی «شهریار» این است که هر عملی که برای بهبود وضع کشور انجام می گیرد، قابل توجیه است و موازین اخلاقی حیات اجتماعی و زندگی خصوصی با هم متفاوت است. بر طبق این نظریه، سیاستمدار و یا مملکت دار می تواند برای منافع عمومی دست به هرگونه اقدام شدید و غیرعادلانه ای بزند و به هرگونه حیله و فریبی متوسل شود که این امور در زندگی شخصی نه تنها نفرت انگیز، بلکه جرم شمرده می شود. در واقع کتاب «شهریار»، راهنمایی است برای شهریاران که به آنان می آموزد، چگونه قدرت را به دست آورند و چگونه آن را حفظ نمایند. براساس توصیه های ماکیاولی، شهریار باید بی رحمی را یکی از سلاح هایی بداند که اتباع را متحد و مطیع می سازد. نسخه های خطی کتاب «شهریار» در زمان حیات ماکیاولی و بعد از او میان مردم پخش گردید.

انتشار این کتاب در سال ۱۵۳۲ میلادی توسط پاپ «کلمنت هفتم» یعنی خویش نزدیک شهریاری که کتاب به وی تقدیم شده بود، تصویب گردید. در مدت ۲۵ سال، این کتاب، ۲۵ بار طبع شد و توفانی برانگیخت. خشم عمومی شعله ور شد. «شورای ترنت» دستور داد آثار ماکیاولی را نابود کنند، در رم وی را متهم به کفر ساختند و نوشته هایش را در تمامی اروپا توقیف کردند. در سال ۱۵۵۰ میلادی تمام آثار ماکیاولی در صورت اسامی کتاب های ممنوعه ثبت گردید.

از زمان ماکیاولی و انتشار کتاب شهریار تا به امروز چند صد سال می گذرد و در طول این مدت، حاکمانی بوده اند که حکمرانی خود را طبق توصیه های مندرج در شهریار انجام داده اند. بوش رئیس جمهور ایالات متحده را می توان در صدر دانش آموختگان مکتب شیطانی ماکیاولی قرار داد.

در حادثه یازده سپتامبر، برج های دوقلو که نماد نظام سرمایه داری بود، فرو ریختند و براساس گزارش های منتشره بیش از سه هزار نفر در این حادثه جان باختند.

القاعده و سرکرده آن یعنی «بن لادن» به عنوان عامل اصلی این اقدام تروریستی معرفی شد و از فردای حادثه یازده سپتامبر، بوش رئیس جمهور آمریکا جهان را به دو بلوک تروریسم و ضدتروریسم تقسیم بندی کرد و بر طبل جنگ با تروریسم با محوریت آمریکا کوبید. افغانستان مورد هجوم قرار گرفت و عراق اشغال شد. گردوغبار برخاسته به سوی آسمان بر اثر فروریختن برج های دوقلو، آنچنان آمریکایی ها را تحت تاثیر قرار داد که برای برقراری امنیت خود، انجام هر کاری را از سوی رئیس جمهور خود مباح دانستند. بوش در چنین فضایی، حالت فوق العاده در آمریکا اعلام کرد و با گسیل نیرو به خاورمیانه، با طرح عملیات پیشدستانه به زعم خود به جنگ با تروریست ها و کسانی که امنیت آمریکا را به خطر انداخته اند رفت. در طول این مدت ده ها هزار نفر انسان بی گناه کشته شده و چندین برابر این رقم زخمی و مصدوم شده اند. هم اینک رژیم صهیونیستی به نیابت از آمریکا، شعله های جنگ را در خاورمیانه با تجاوز به کشور لبنان برافروخته و هم بر ملت لبنان خسارات فراوانی وارد ساخته و هم برای اولین بار در تاریخ موجودیت غاصبانه و اشغالگرانه خود، طعم شکست را از دستان پرتوان و قدرتمند حزب الله لبنان چشیده است.

تمامی اقدامات ایالات متحده در حوزه های سیاسی، امنیتی و نظامی در سال های اخیر، مبتنی بر رویکرد و راهبرد جدید نشأت گرفته از حادثه یازده سپتامبر است. حادثه ای که رهبران نومحافظه کار آمریکا، عاملان اصلی آن را مسلمانان افراطی معرفی کردند و بر این اساس جنگ با جهان اسلام را آغاز نمودند. در روزهای اول وقوع حادثه یازده سپتامبر، حرف و حدیث در مورد دست اندرکاران این حادثه بسیار بود، اما به مرور همه چیز تحت تاثیر اقدامات آمریکا در چارچوب مبارزه با تروریسم قرار گرفت. لشکرکشی و جنگ در افغانستان برای مدتی سوژه اصلی رسانه ها و محافل خبری بود و دیگر مسائل تحت الشعاع این موضوع بود. پس از مدتی حمله به عراق و اشغال این کشور سوژه اصلی تمامی رسانه ها و محافل سیاسی-نظامی شد. همزمان فشارهای ایالات متحده آمریکا به کشورهای خاورمیانه از جمله سوریه، لبنان، عربستان و... با هدف شکل دهی به خاورمیانه بزرگ، موضوعی بود که بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران را به خود مشغول ساخت. بزرگنمایی تهدیدات ناشی از فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران، از دیگر موضوعاتی بود که آمریکایی ها و رسانه های غربی و به ویژه صهیونیستی، آن چنان به آن پرداختند که گویی اگر امروز جلوی این فعالیت ها گرفته نشود، فردا جمهوری اسلامی منطقه و جهان را به آتش خواهد کشید. رهبران آمریکا مهمترین دلیل برای این رفتارها را، حادثه یازده سپتامبر دانسته و بر این نکته تاکید مستمر دارند که امنیت آمریکا به خطر افتاده و اگر تروریست ها و حامیان آنان که حادثه یازده سپتامبر را به وجود آورده اند سرکوب و نابود نشوند، ملت آمریکا هرگز روی آرامش و آسایش را نخواهد دید.

استناد رفتاری جمهوری خواهان و به ویژه رئیس جمهور و تیم وی در کاخ سفید و پنتاگون، به موضوعی بود که از همان ابتدا مشکوک به نظر می رسید و برخی از رسانه های مستقل، صاحب نظران و تحلیلگران با اشاره به شواهد و قرائنی، نظریه دستگاه های سیاسی-امنیتی آمریکا مبنی بر اینکه حادثه یازده سپتامبر یک حادثه تروریستی است و عاملان آن از آسیا و جهان اسلام هستند را با تردید مواجه ساختند. اما همان گونه که اشاره شد این نوع نگاه به یازده سپتامبر تحت الشعاع اقدامات و رفتارهای جنگ طلبانه دولتمردان آمریکایی قرار گرفت.

اکنون اتفاق جالبی رخ داده، هر چند این رخداد تاریخی نیز تحت الشعاع جنگ در لبنان قرار گرفته است. بیش از ۵۰۰ دانشمند و کارشناس برجسته آمریکا طی نشستی در ایالت شیکاگو به واکاوی حادثه یازده سپتامبر پرداخته و به صورت قاطع کاخ سفید و نئومحافظه کاران جنگ طلب و در رأس آنها بوش رئیس جمهور را عامل اصلی این حادثه معرفی کردند. این دانشمندان اعلام کردند که دلایل محکم و مستندی دارند که نشان می دهد دولت آمریکا در این حادثه دست داشته است.

نکته جالب در اظهارنظرهای این گروه، تاکید بر نقش مستقیم دولتمردان آمریکایی در خلق این حادثه است. پیش از این بیشتر تاکید بر کوتاهی و تساهل دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی در قبال اقدامات تروریستی یازده سپتامبر بود، لکن نشست شیکاگو بر این نکته تاکید دارد که حادثه را خود آمریکایی ها با اهداف خاص طراحی و اجرا کردند.

«استیون جونز» یکی از برجسته ترین فیزیکدانان دانشگاه «بریگهامیانگ» در این نشست گفت: «دولت آمریکا نه تنها از وقوع حادثه خبر داشته، بلکه تخریب مرحله ای این دو ساختمان هم کاری عمدی و با دخالت نیروهای امنیتی آمریکا صورت گرفته است.»

«جیمز فترز» استاد بازنشسته دانشگاه «مینسوتا» هم می گوید: «دولت آمریکا بارها اعلام کرده است ذوب اسکلت فلزی این دو ساختمان، باعث فروریختن آنها شده است در حالی که پیش از حادثه، موادی برای تسهیل ذوب کردن فلزها کار گذاشته شده است.»

اظهارنظرهای مشابه که به صورت دقیق و فنی در نشست شیکاگو بیان شده بسیار است و این اظهارات گویای این واقعیت است که بوش و تیم وی تحت تعالیم ماکیاولی و آنچه وی در کتاب شهریار نوشته، برای پیشبرد اهداف خود در جهان اسلام و خاورمیانه، دست به این جنایت زده و با خیانت به مردم آمریکا، حادثه یازده سپتامبر را مبتنی بر مکر و حیله پدید آوردند و آن را به گردن دیگران انداختند.

و اما نکته پایانی، چرا دست این مکاران و جنایتکاران خیلی سریع رو شد. کوتاه در جواب باید گفت، نظام سلطه برای حفظ منافع نامشروع خود در جهان، مقابله با بیداری اسلامی از طریق نظامی را یک ضرورت می پنداشت. برای آغاز جنگ با خلأ مفهومی و تئوریک روبه رو بود و حادثه یازده سپتامبر، مکر و حیله ای بود برای خلق یک ادبیات جدید و جنگ با جهان اسلام مبتنی بر مبارزه با تروریسم که در چارچوب تامین امنیت آمریکا قابل توجیه باشد. از آنجا که این مکر و حیله علیه مسلمانان، اسلام وقرآن بود، آنان غافل از این بودند که خداوند قادر متعال وعده فرموده، که هر کس با او به حربه مکر و حیله روی آورد، به خوبی این مکر و حیله را به خود او باز می گرداند.

دکتر یدالله جوانی