شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

از طلوع تا غروب


از طلوع تا غروب

مورخان و محدثان,ولادت امام حجت بن الحسن المهدی را به سال ۲۵۵ ۲۵۶ هجری قمری دانسته اند,گفته اند حضرت مهدی ع در نیمه شعبان سال یاد شده, پای بدین گیتی نهاد

● میلاد

مورخان و محدثان،ولادت امام"حجت بن الحسن المهدی"را به سال ۲۵۵-۲۵۶ هجری قمری دانسته اند،گفته اند: حضرت مهدی(ع) در نیمه شعبان سال یاد شده، پای بدین گیتی نهاد. اصل ولادت مهدی و به این جهان آمدن او،جزء مسلمات تاریخ است.و بجز ائمه طاهرین، و عالمان بسیاری از مورخان و محدثان اهل سنت نیز بدین امر تصریح کرده اند، و آن را یک واقعیت دانسته اند.

● طالع میلاد

عالم معروف اهل سنت،شیخ سلیمان قلندری تندوزی حنفی-یاد شده در بالا پس از تصریح به وقوع ولادت"مهدی" صالح میلاد مقدس را نیز یاد می گوید:ولادت قائم (ع) در شب نیمه شعبان واقع شده است،به سال ۲۵۵،در شهر سامرا،به هنگام قران اکبر،در برج قوس،به صالع ۲۵ دزجه از برج سرطان.

● چونان ابراهیم و موسی

پس از دو قرن و اندی که از هجرت پیامبر (ص) گذشت، و امامت به امام دهم و یازدهم رسید اندک اندک در میان حکومتگران مسلمین در مرکز خلافت نگرانی عمیق جان گرفت.این نگرانی مربوط به اخبار و احادیث بسیاری ود که در آن آمده است:از امام حسن عسگری فرزندی تولد خواهد یافت که برهم زننده اساس حکومتهاست.این پیش گویی هم در کتابهای پیشینیان آمده بود و به وسیله آگاهان از آن کتابها در میان مسلمین نقل می شد و هم در احادیث و اخبار اسلامی به ویژه احادیث نبوی.

بدین گونه می نگریم که بر مبنای بشارات کتب پیشینیان و همچنین احادیث اسلامی اشتهار یافته بود که از امام یازدهم فرزندی پدید آید که ویران کننده تختها فرو افکننده تاجها و پایمال کننده قدرتهاست...

به هنگام تولد امام مهدی (ع) در شهر سامرا در حدود ۳۵ سال از ساختن آن شهر می گذشت و با اینکه به عنوان پایتخت دوم برای خلافت بغداد ساخته شده بود از همان آغاز مقر خلیفه عباسی شد.معتصم عباسی هشتمین خلیفه بنی عباسی که خلافت او از سال ۲۱۸ آغاز شد به ساختن این شهر فرمان داد و سپس خود به آنجا انتقال یافت و بدین گونه سامرا مرکز خلافت گشت.

امام دهم ۲۰ سال در این شهر تحت نظر و زندانی بود و سپس امام یازدهم در آنجا تحت نظر و زندانی به سر می برد.به هنگامی که ولادت"مهدی" نزدیک گشت،خطر او در نظر جباران قوت گرفت بر صدد برآمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد،او را از میان بردارند،به این علت بود که چگونگی احوال مهدی دوران حمل و سپس تولد او، همه و همه از مردم نهان داشته می شد و جز چند تن محدود از نزدیکان یا شاگردان و اصحاب خاص امام عسگری کسی او را نمی دید.آنها نیز مهدی را گاه به گاه می دیدند نه پیوسته و به صورت عادی نوشته اند.

● راز مخفی داشتن ولادت مهدی

خلفای بنی عباس از طریق روایاتی که از پیامبر (ص) و ائمه طاهرین (ع) نقل شده بود دانسته اند که دوازدهمین امام همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می کند و دژهای گمراهی و فساد را درهم می کوبد و دولت جباران را سرنگون می سازد و طاغوتیان را به قتل می رساند خود امیر مشرق و مغرب جهان می شود چون این امر را دانستند در صدد برآمدند تا این نور را خاموش کنند و این امام را به قتل برسانند.از این رو جاسوسان و مراقبانی چند گماشتند و حتی قابله هایی را مأمور کردند تا داخله امام حسن عسگری را زیر نظر بگیرند.لیکن خداوند در هر حال نور هدایت را پاینده خواهد داشت.این بود که خدا به اراده خویش دوران بارداری مادر او را پنهان ساخت.مورخان گفته اند:معتمد عباسی،قابلگان را امر داده بود تا وقت و بی وقت ، سرزده وارد خانه سادات شوند،بویژه خانه امام حسن عسگری (ع) و در درون خانه بگردند و تفتیش کنند و از حال همسر او با خبر گردند و گزارش دهند اما آنان از هیچ چیز آگاه نگشتند.

خداوند درباره مهدی(عج) همان کار را کرد که درباره موسی کرد.چنانکه دشمنان مهدی نیز همان روش فرعونی را دنبال کردند.فرعون دانست که زوال سلطنت او به دست مردی از بنی اسرائیل خواهد بود.این بود که بازرسانی گماشت تا زنان حامله بنی اسرائیل را زیر نظر گیرند و کودکانی را که متولد می شوند تحت مراقبت شدید قرار دهند و اگر کودک پسر بود او را بکشند.

بدین گونه کودکان بسیاری را کشتند تا موسی پدید نیاید.چنانکه در قرآن کریم ذکر شده است و با این همه خدای متعال،پیامبر خود موسی را حفظ کرد و ولادت او را مخفی داشت و سپس به مادر موسی امر فرمود تا او را در صندوقی گذارد و به رزود نیل سپارد...

در احادیث بسیاری آمده است که مهدی شباهتهایی به حضرت ابراهیم و حضرت موسی دارد....

● مشاهده مهدی

مهدی(ع) از نخستین روز ولادت نیز همواره در نهان می زیست و مردمان به طور عموم او را نمی دیدند و این بدان روی بود تا بدو گزندی نرسد.سعی بر آن بود که مردمان او را نبینند و از حال و احوال او آگاه نگردند تا اطلاعاتی درباره او شایع نگردد و به دست دربار عباسی نرسد.

با این وصف در مدت ۵-۶ سال آغاز عمر او که امام یازدهم در قید حیات بود برخی از نزدیکان امام و کسانی چند از خواص نیز او را دیدند و به درک حضور او نایل آمدند، تا بدین گونه به تولد او و وجود او یقین حاصل می شود و ایشان به موقع لزوم به دیگران و به ویژه به حوزه های تشیع اطلاع دهند و آنان را از وجود وصی دوازدهم آگاه سازند.در میان یاران و اصحاب امام یازدهم کسانی بودند که به دلیل یاد شده از او طلب می کردند، تا جانشین خویش را به آنان نشان دهد و امام یازدهم،در مواردی این تقاضا را برآورده ساخت و مهدی را به کسانی و گاه به گروهی نشان داد و معرفی کرد.

● طلوعی گذرا

چنانکه یاد شد مهدی در نهان می زیست و مردم بطور عموم از او خبر نداشتند و جز تنی چند کسی او را ندیده بود.کار بدین منوال می گذشت تا روز درگذشت امام یازدهم فرا رسید یعنی روز هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری.در این روز چهار امر باعث شد تا مهدی خود را به گروهی از مردم بنمایاند و به حوزه کسانی که برای مراسم تشییع و خاک سپاری امام یازدهم حاضر شده بودند آشکارا پا نهاد:

۱) اینکه باید امام بر جنازه امام نماز گزارد.مهدی (ع) برای رعایت این سنت الهی وسرربانی،لازم بود که ظاهر شود و بر پیکر پدر نماز گزارد.

۲) اینکه جلوگیری شود از این امر که کسی از سوی خلیفه بیاید و بر پیکر امام یازدهم نماز بخواند و سپس جریان امامت ختم شده اعلام گردد و خلیفه جابر عباسی وارث امامت شیعی معرفی شود.

۳) اینکه جلوگیری شود از روی دادن انحراف داخلی در جریان امامت، زیرا که جعفر بن علی الهادی معروف به جعفر کذاب که برادر امام عسگری بود،در صدد ادعای امامت بود،آمد تا بر پیکر امام در گذشته نمازگزارد.

۴) ادامه جریان امامت حقه و ولایت اسلامیه تثبیت شود و بر معتقدان به امامت معلوم گردد که پس از امام حسن عسگری،امام دیگری،امام دوازدهم،حامل این وارث معنوی و رسالت اسلامی و ولایت دینی است و اوست،تولد یافته و موجود است.

به این علتها بود که مردمی که برای انجام مراسم آمده بودند ناگاه مشاهده کردند که کودکی خردسال اما در نهایت باشکوه و حشمت،همچون خورشیدی فروزان،از اندرون سرا به درآمده و عموی خود جعفر را که آماده نمازگزاران بر پیکر پیشوای فقیه شده بودا به یک سو زد و بر پیکر پدر نماز گزارد.

● «شمایل و سیرت

۱) شمایل

محدثان معتبر از شیعه و اهل سنت بنابر احادیث بسیار از پیامبر اکرم(ص) و امام علی بن ابیطالب (ع) و دیگر امامان شمایل و اوصاف امام مهدی(ع) را در کتابهای خویش آوردند،چهره اش گندمگون،ابروانش هلالی و کشیده،چشمانش سیاه و درشت و جذاب، شانه اش پهن،دندانهایش براق و گشاده،بینیش کشیده و زیبا،پیشانیش بلند و تابنده،استخوان بندیش استوار و صخره سان،دستان و انگشتانش درشت،گونه هایش کم گشت و اندکی متمایل به زردی که از بیداری شب عارض شده،بر گونه ی راستش خالی مشکین،عضلاتش پیچیده و محکم،موی سر بر لاله ی گوش ریخته،اندامش متناسب و زیبا،هیأتش خوش منظر و رباینده،رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق،قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار،نگاهش دگرگون کننده،خروشش دریا سان و فریادش همه گیر.

۲) مقام

محدثان و عالمان اسلام،کمال معنوی ولایت امام را در سن کودکی به سرگذشت مسیح و یحیی بن زکریا که در قرآن کریم آمده است همانند دانسته اند و گفته اند:در میان شانه اش اثری است چون اثر نبوت و او صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخهئر پیامبران است.مهدی فرزند پیامبر است و از اولاد بانوی اکرم حضرت فاطمه زهرا و نهمین امام است از نسل امام حسین (ع)،

۱) حسین بن علی،

۲) علی بن حسین،

۳) محمد بن علی باقر،

۴) جعفر بن محمد صادق،

۵) موسی بن جعفر،۶- علی بن موسی الرضا،

۷) محمد تقی،

۸) علی نقی،

۹) حسن عسگری،مهدی

این است مهدی(عج)با این مشخصات و با این ویژگی ها و دهها نشانه و علامت دیگر که پیش از ظهور مهدی و مقارن ظهور مهدی و پس از ظهور مهدی محقق می شود.

واقعیت امر این است و مهدی این امام معین و مخصوص است دیگر هرچه بگویند و هرکس را پیش اندازند یاوه است و قبول آن حماقت.مهدی(ع) اکنون غایب است،او خلیفه حق است.

۳) سیرت

درباره روش و رفتار و سیرت مهدی(ع)مطالب و مسائل بسیاری در احادیث رسیده است.این مطالب و مسائل سیرتهای مهدی را روشن می سازد:سیرت دینی،سیرت اخلاقی،سیرت انقلابی و دیگر سیرتها ی اورا چون سیرتهای مهدی(ع) می تواند برای ما نمونه ها و سرمشق ها ی خوبی باشد،خوب است در این مقام،درباره هریک از این سیرتها به اشاره سخنی بیاوریم:

الف) سیرت دینی:مهدی (ع) در برابر خداوند و جلال خداوند،فروتن است،بسیارفروتن همچون عقاب به هنگامی که بال خویش فروگشاید سر به زیر انداخته از اوج آسمان فرود آید.مهدی در برابر جلال خداوند انسان خاشع و فروتن است.خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را در خود فرو برده است.

ب) سیرت خلقی:مهدی(ع) صاحب حشمت و سکینه و وقار است.مهدی جامه هایی درشتناک پوشد و نان جو خورد.علم و حلم مهدی از همه مردان بیشتر است.مهدی همنام پیامبر است(محمد) و خلق و خوی محمدی دارد.

ج) سیرت عملی:به هنگام رستاخیز مهدی (ع) آنچه هست دوستی و یگانگی است،تا آنجا که هرکس هر چه نیاز دارد از جیب آن دیگری بر می دارد بی هیچ ممانعتی.

در زمان مهدی،مؤمنان در معاملات از یکدیگر سود نگیرند.کینه ها از دلها بیرون رود و همه جا را آسایش و امنیت فرا می گیرد.

د) سیرت انقلابی:مهدی(ع) حق هر حقداری را بگیرد و به او دهد،حتی اگر حق کسی زیر دندان دیگری باشد،از زیر دندان انسان متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق بازگرداند.چون مهدی قیام کند،کافران از میان می روند و غیر مسلمانی نمی ماند.او مردم را با شمشیر به دین خدا دعوت کند هر کس نپذیرد،گردن زند و هر کس را سرکشی کند،خرد سازد.

۵) سیرت سیاسی:به هنگام حکومت مهدی(ع) حکومت جباران و مستکبران،نفوذ سیاسی منافقان و خائنان نابود گردد.شهر مکه،قبله مسلمین،مرکز حکومت انقلابی مهدی شود.نخستین افراد قیام او در آ» شهر گرد آیند و در آنجا به او می پیوندند.مهدی(ع) به نفوذ یهود و مسیحیت در جهان خاتمه می دهد.از غارآنطالیکه تابوت سکینه را بیرون آورد.نسخه اصلی تورات و انجیل در آن است و بدین گونه در میان اهل تورات با تورات در میان اهل انجیل با انجیل حکم کند و آنان را به متابعت خویش فرا خواند.برخی به او بگروند،با دیگران جنگ کند و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی(چه از اهل کتاب و چه از دیگر مسلکها و مرامها)باقی نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی جز حکومت حق اسلامی و سیاست عادلانه قرآنی در جهان جریان نیابد.

و) سیرت تربیتی: در زمان حکومت مهدی(ع) به همه مردم،حکمت و علم بیاموزند،تا آنجا که زنان در خانه ها، با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند.دذر آن روزگار قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد.مهدی به تأییدالهی،خردهای مردم را هب کمال رساند و در همگان فرزانگی پدید آورد.در روزگار ظهور دولت مهدی عیب و آفت از شیعه برطرف گردد و دلهای آنان چون پاره های پولاد شود.یک مرد،به نیرو،چون چهل مرد باشد و حکومت و سروری روی زمین به دست آنان افتد.

ز) سیرت اجتماعی:چون مهدی در آید پس از سختیها که افتد و جنگها که رود ظلم و ستم را براندازد و سراسر زمین را از عدل و داد پر کند هیچ جای در زمین باقی نماند،مگر اینکه از برکت عدل و احسان او فیضی برد و زنده شود،حتی جانوران و گیاهان نیز از این برکت و عدالت و داد و نکویی بهره مند شوند و همه مردم در زمان مهدی توانگر و بی نیاز شوند.

ج) سیرت مالی:همه اموال جهان در نزد مهدی گرد آید،آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین،آنگاه مهدی به مردمان بگوید:"بیایید ! و این اموال را بگیرید! اینها همان چیزهایی است که برای به دست آوردن آنها،قطع رحم کردید و خویشان خود را رنجاندید،خونهای بناحق ریختید و مرتکب گناهان شدید،بیایید و بگیرید! "

ط) سیرت اصلاحی:مهدی(ع) فریادرسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بی مانند دست یابند،حتی چهار پایان فراوان گردند و با دیگر جانوران خوش و آسوده باشند.در زمین گیاهان بسیاررویاند و آب نهرها فراوان شود گنجها و دفینه های زمین و دیگر معادن استخراج گردد.مهدی مردم جهمان را از آشوبی بزرگ و همه گیر و سردرگم نجات بخشد.

ی) سیرت قضایی: در قضاوتها و احکام مهدی و در حجکومت وی سر سوزنی ظلم و بیداد بر کسی نرود و رنجی بر دل ننشیند.مهدی بر طبق احکام خالص دینی(بدون توجه به آراء و افکار دیگران و فقها و عالمان مذاهب)حکم و حکومت می کند.

۴) دادگری فراگیر

عدالت به روزکار مهدی همه جا را و همه چیز را فرا می گیرد و جهان را می آکند.حضور عدل و اجرای عدالت به مسائل و روابط انسانی انحصار نخواهد داشت،در مورد دیگر چیزها نیز عدالت رعایت می گردد و در جامعه ها و روابط انسانی،اصول عدالت در امور کلی و جزئی به گونه ای عجیب عملی می شود.مهدی عدالت را،همچنانکه سرما و گرما وارد خانه ها می شود،وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد"اما و الله لید خلن علیهم عدله،جوف بیونهم،کما یدخل الحر و القمر".یعنی،همانسان که گرما و سرما،بی اذن مردمان، وارد خانه ها می شود و همه زاویه ها و زوزنه ها را پر می کند و روی همه چیز اثر می گذارد،مهدی دادگری و عدل خویش را، این چنین به درون زندگیها می برد،نفوذ می دهد و می گستراند.همه چیز در عدل و داد فرو می رود و جوهر عدل و داد می پذیرد.این است عدالت فراگیر و دادگستری خدایی.

● چرا شمشیر؟

از شمشیرمهدی برای خوون آشامان پست و درندگان متمدن و ابر قدرتان نا انسان خون و مرگ می بارد و برای انسانیت درد کشیده خرد شده،رحمت و حیات.

شمشیر مهدی،سیف الله است،سیف الله المنتقم.شمشیر انتقام از همه جانیان است در طول تاریخ.

۵) سفر به آسمانها

از امام محمد باقر(ع) رسیده است و بیشتر از ۱۲۹۰ سال از صدور آن می گذرد،توجه کنید:

مهدی،بر مرکبهای پر صدایی،که آتش و نور در آنها تعبیه شده است،سوار می شود و به اسمانها همه آسمانها ،سفر می کند.

● غیبت

۱) غیبت:

پس از هجوم مأموران خلافت عباسی به خانه امام حسن عسگری(ع) و جستجوی فرزند و جانشین آن امام روشن گشت که خطر جان امام آینده را تهدید می کند،خطری یهمگین است.این هجوم و پیگیری در پیدا کردن مهدی ایجاب می کرد تال برای نگهداری جان باقی مانده سلسله امامت و سلاله نبوت و مصلح بزرگ بشریت اقدامی بس جدی به عمل آید و در امر غیبت امام دوازدهم و علل آن مسائل بسیاری وجود دارد.یکی از علتهای ظاهری و ملموس آن همین چگونگی و پیشامد بود که از سوی دشمنان پدیدار گشت و باعث امر عظیم"غیبت"شد

۲) غیبت صغری:

غایب شدن امم دوازدهم از نظرها به دو مرحله تقسیم گشت:مرحله کوتاه مدت(غیبت صغری) و مرحله دراز مدت(غیبت کبری).غیبت اول از دو جهت محدود بود،از جهت زمانی و از جهت شعاعی.

از نظر زمانی،بیش از ۷۰ سال به طول نیانجامید و از این رو"غیبت صغری"نامیده گشت.از نظر شعاعی نیز این غیبت،غیبتی همه جانبه نبود و شعاع و دامنه آن محدود بود،یعنی در طول مدت ۷۰ ساله این غیبت اگرچه امام از نظرها پنهان بود،لیکن این غیبت برای همه نبود بلکه کسانی بودند که به صورتی با امام در تماس بودند و اینان نایبان خاص امام بودند،کارهای مردم را می گذرانیدند،این بود که در این مدت امام هم غایب بود و هم غایب نبود.

۳) غیبت کبری:

پس از گذشتن دوره غیبت صغری،غیبت کبری و دراز مدت آغاز گردید و این غیبت است که تا کنون ادامه یافته است و در این مدت طولانی است که بزرگترین مرحله آزمایش و امتحان در دار طبیعت و سنجش ایمان و عمل خلق وجود دارد تا معلوم گردد در خلال این روزگاران که با هر بامداد خورشید از کرانه افق شرقی سر بر می آورد و بر سراسر صحنه های زندگی مردمان می تابد اهل قرون و اعصار در هر نقطه ای از جهان چگونه عمر خویش را سپری می کند و از هستی و نیروهای خویش چگونه استفاده می برند.چه نتیجه ای می گیرند و افراد و اشخاص و دسته ها و مردمان در برابر احساس وظیفه چه می کنند.

۴) نایبان خاص،در غیبت صغری:

در هیچیک از دو غیبت صغری و کبری،پیوند امام دوازدهم با مردم بطور کلی گسسته نبوده است.زیرا در هر دو غیبت،امر سفارت و نیابت وجود داشته است و دارد و از طریق نیابت و نایبان پیوند امام با مردم برقرار بوده است و برقرار است.

الف) نیابت خاصه:امام اشخاص خاصی را نایب خود قرار دهد و به اسم و رسم معرفی کند و هر کدام را بوسیله نایب پیش از او به مردم بشناساند.

ب) نیابت عامه:امام ضابطه ای کلی به دست دهد تا در هر عصر فرد شاخصی که آن ضابطه از هر جهت و در همه ابعاد بر او صدق می کند.نایب امام شناخته شود و به نیابت از امام ،ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا.نایبان خاص را یا نواب خاص را "نواب اربعه" می گویند.نواب اربعه چهار تن هستند:

۱) عثمان بن سعید

۲) محمد بن عثمان

۳) حسین بن روح نوبختی

۴) علی بن سمری.

۵) نایبان عام،در غیبت کبری:

این مقام و این نیابت به وسیله خود ائمه طاهرین (ع) به "عالم واجد شرایط" تفویض گشته است.بنابراین مخالفت با دستور و رد بر حکم چنین پیشوای دینی و رد بر امام رد بر پیامبر است و رد بر پیامبر، رد بر خدا و احکام خداست و حکم آن معلوم است و این متن دین ما و روایات امامان ماست.

۶) اعتقاد به مهدی،اسلامی است نه مذهبی:

اعتقاد به ظهور مهدی ملی و نه اسلامی،یعنی:اهل ملتها و ادیان نیز بدان اعتراف داشته اند و در میان آنان در روزگاران قدیم نیز سخن از "موعود" می رفته است.واقعیت این است که "اسلامی" بودن این مسئله اصلی است روشن و بسیار روشن.بنابراین عقیده به مهدی (ع) اختصاص به شیعه ندارد.پیروان دیگر مذاهب اسلامی نیز،در این عقیده و انتظار با شیعه هم آوایند و اعتقاد به مهدی در سرتاسر آفاق زمانی و مکانی اسلام و فرهنگ اسلام و مبانی اعتقادی اسلام و در کتابها و تألیفها و در مسجدها و مدرسه ها و در میان مشایخ و استادان حدیث و در مجالس روایت و ضبط و تحمل حدیث و همچنین در تفسیرهای"قرآن"در همه جا اصلی بوده است قطعی و اسلامی.

● طلوع خورشید از مغرب

در علائم ظهور از جمله سخن از طلوع خورشید از مغرب رفته است.در بعضی روایات بیان شده :

خورشید به هنگام ظهر در آسمان راکد شود(آسمان به سختی تیره گردد و خورشید ناپدید شود و چنانکه گویی غروب کرده است) و ساعتی چند،تا به هنگام عصر پیدا نباشد،آنگاه(که به جانب مغرب رسیده باشد)از مغرب ظاهر گردد.

● مهدی در قرآن

۱) مهدی در قرآن:

موضوع مهدی و انتظار ظهور،سراسر کتابها و مدارک مذاهب را فرا گرفته است.پیامبر اکرم(ص) خود آن را تعلیم داده است.علی بن ابیطالب(ع) و دیگر امامان همواره درباره آن سخن گفته اند و درباره خصوصیات موعود و ظهور،انتظار منتظران،دقایقی بسیار مطرح ساخته اند.علما و بزرگان فرق اسلام، در سرتاسر تارسخ اسلام و سرتاسر جهان اسلام،می باشد.در قرآن کریم،درباره مسائل آینده دوران و حوادث آخرالزمان و استیلای خوبی و خوبان بر جهان و حکومت یافتن صالحان گاه به اشاره و گاه به تصریح سخن گفته شده است.

لهم فی الدنیا خزی،و لهم فی الآخرة عذاب عظیم.

برای ایشان است،در این جهان،خواری و در آن جهان عذابی بزرگ.

فیها یفرق کل امر حکیم.

در شب قدر،همه امور را،بر طبق حکمت،به جای خویش مقرر دارند.

● مهدی در سوره قدر

بسم الله الرحمن الرحیم

انا انزلناه فی لیلة القدر و ما ادراک ما لیلة القدر

لیلة القدر خیر من الف شهر

تنزل الملائکة فیها باذن ربهم من کل امر

سلام هی حتی مطلع الفجر

ما قرآنی را در شب قدر فرو فرستادیم،شب قدر از هزار ماه بهتر است،تو شب قدر را چگونه شبی می دانی؟در آن شب فرشتگان و رئح(جبرئیل)به اذن خدا همه فرمانها و سرنوشتها را فرو می آورند،آن شب ،تا سپیده دمان همه سلام است و صلوات.

آیا کدامین شب؟

این امر بزرگ چیست؟و این شب کدام است؟آن شب فرخنده،که قرآن فرود آمده است،چه شب است؟آن شب که هزار ماه بهتر است،کدام لحظات گرانقدر است؟

آری،فرشتگان و روح در هر سال در شب هنگام"قدر" پیوسته فرود آیند و به "اذن خداوند"هر "امری" و "تقدیری"را فرود آورند...این امر چگونه است؟این فرشتگان نزد چه کسانی می روند و فرمانها و تقدیرها را به چه کسی می سپارند؟ آنجا که روح بزرگ فرود می اید کجاست؟و آن آستان مقدس،مطلع نور و مرکز ناموس که"کل امر" به همراه فرشتگان به جانب آن فرود آمده می شود کدام است؟در شب قدر فرودگاه فرشتگان آسمان،در کدام سر منزل قدس و مهبط مطهر است؟لیلة من امام عادل،خیر من الف شهر،ملک بنی امیته.

یک شب از ایم حکومت پیشوایی عادل،بهتر است از هزار ماه حکومت جباران و ستمگران چونان امویان.

۱) طلب خورشید:

آهنگ خاوران می کنیم و به سوی خورشید می شتابیم....

درخششهای فجر امید را مشتعل راه می کنیم و به آفاق نور بار مطلع انوار خیره

می شویم....

و بدین گونه می رویم تا گامی در راه خورشید شناسان خورشید طلب بنهیم و تا خاک راه خورشید طلبان خورشید شناس را توتیای چشم کنیم....

ای فروغ هدایت،بتاب! و ای خورشید جهنها،برآی! و ای راز بزرگ تجلی،چهره بنمای!

۲) مسیح المسایح:

مهدی،مسیح مسیحا(مسیح المسایح) و موعود موعودهاست.او نجم ثاقب است و ستاره طالع.او امام ارض است و رب ارض.قران کریم فرموده است:

و اشرقت الرض بنور ربها

زمین از فروغ رب(پرورنده) خویش روشن است.

۳) دیدار پیامبران:

انسان سرگشته آخر زمان که از همه مسلکها و قدرتها نومید گشته است به خاطرات معنویی که تاریخ از مربان الهی و مشعل داران نجات دارد.می اندیشد و همواره در آرزوی شنیدن فریاد یکی از آنان یا دیدن چهره منجیی،می شکیبد و رنج می برد.آیا بشریت در چنین روزگاری نمی خواهد فریاد موسی و عیسی ومحمد را بشنود؟چرا می خواهد....

و این فریاد را از حلقوم مهدی می شنود:چون مهدی به در آید به مسجدالحرام رود رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نماز گذارد،آنگاه فریاد برآورد:ای مردمان منم یادگار پیامبران...منم وارث آدمو گزیده نوحو خلاصه ابراهیم،عصاره محجمد،منم صاحب قرآن و زنده کنندخ سنت...آنگاهمهدی (ع)به خواند کابهای آسمانی می پردازد و صحیفه آدم(ع) و شیث(ع) و نوح(ع) و ابراهیم(ع) را می خواند و هم تورات و زبور را... و سپس قرآن کریم را...

۴) چونان محمد(ص):

مهدی (ع)چنان چون جد خویش محمد(ص) که در ظلمات"جاهلیت" قیام کرد،در دل فسادها و تباهیهاو ظلمتهای آخرزمان قیام می کند و این پیشوای محمدی و دادگستر علوی ومصلح طالبی و شورشگر فاطمی و انقلابی حسینی و مربی جعفری و امام موسوی و قائد رضوی و حجت عسگری با عصای موسی و انگشتر سلیمان پدیدار می گردد.او به روز عاشورا خروج می کند،در حالی که پرچم پیامبر را در دست دارد و زره پیامبر را به تن و عمامه پیامبر را بر سر و شمشیر پیامبر را در دست....و ۳۱۳ تن یاران خاص او به شمار یاران پیامبر در جنگ بدر گرداگرد او جای دارند،آنان حاکمان زمانند و وارثان زمین.همچنین مؤمنان نیرومند و جوانان سلحشور شیعه در خدمت اویند و زمان چنان از شادی سرشار می گردد که مردگان نیز،در عالم ارواح به شادمانی می پردازند و از خرمی به وجد می آیند و بدین سان او-به اسم خدا-در آید و همه سوی جهان را از عدل و داد،فروغ و برهان و نجات و ایمان سرشار سازد.

۵) افشای راز بزرگ:

چون چنین شود و مهدی به در آید،راز بزرگ نمایان شود و رمز سترگ گشوده آید و آن حکمت،که خدا را در غایب شدن حجت خویش بود،پرده از رخ برگیرد.چنانکه حکمت کار خضر (ع) برای موسی(ع) پس از انجام یافتن و به پایان رسیدن کار آشکار گردید.

۶) خاور انوار:

بدین گونه با ظهور مهدی،فروغ ازلی تابیدن می گیرد و شعشعه قدس سرمدی پرتو افشان می گردد.مهدی،مرکز اسرار ربوبی و خاور انوار ازلی است.مهدی،جلوه"حقیقه الحقایق" است و خود "عصاره العصارات" است.مهدی است که بر او حله های قدسی در پوشیده اند و اشعه انوار عالم قدس،از آن پیکره پاک،همواره می تابد:"علیه جیوب النور،تتوقد بشعاع ضیاء القدس". و اوست تجلی تام و حجاب ازلی قدیم،چنانکه در زیارت او می خوانیم:"السلام علی حجاب الله الازلی القدیم" و آن امام را،در حال غیبت به خورشید تشبیه کرده اند که در پس ابر باشد.

۷) تصویه اردوگاه:

یقین است یاران امامی که شعاع ضیاء مقدس از مشرق وجود او می تابد باید از پاکان و پاکیزگانباشند.باید در اردوگاه او خالصانه و سره شدگان گرد آیند و چنین خواهد بود.این است که شیعه آن مهحمد(ص) باید از نعمت این علم و معرفت و اعتقاد بهره گیرند و به درگاه خدا سپاس گذارندو بر ولای امامان و حب آنان و پیروی از آنان باقی باشند.باید این ولا و حب را در جان خویش زنده بدارند و همواره در قلب خود حاضر سازند و آن پیروی را به عمل درآورند تا اجر شهیدان "بدر و احد" نصیب آنان گردد،یعنی:آن شهیدان که شالوده ایمان را استوار ساختند.

شیعه عصر انتظار،لازم است که در شناخت عقاید حقه و معرفت امام و مقفام امام کوشا و ثابت قدم باشد و این اعتقاد راستین به"حق بزرگ" را که به او رسیده است و او خود نیز آن را به مرحله "بصیرت" و "یقین" رسانده است،نگاه دارد و به آیندگان بسپارد.لازم است خاندان و فرزندان خود را با اعتقاد به عقیده حق و نور معرفت و شعاع ولایت و توجه به عمل صالح تربیت کند و بر آن شیوه ثابت بماند.

باید در میان مردم منتظر،محبت و عطوفت برقرار باشد و توانگران چنانکه در فصل پیش گفتیم به ناتوانان برسند و باید همه،دشمن ظالم و یاور مظلوم باش...اینها سفارش ائمه طاهرین است.در روایتی چند رسیده است که پیش از پیدا شدن آثار قیام"قائم" دست یه اقدامی نزنید،ظاهرا مقصود –بر فرض صحت این روایات-اقدام برای تأسیس حکومت جهانی و نشر توحید و عدل در آفاق گیتی است،زیرا که اینگونه اقدامی کار هیچ کس نسیت،جز ولی اعظم و مصلح اکبر و آن انقلاب است که آثار کیهانی دارد و گستره جهانی و این مهدی موعود است که همه جهان به دست او فتح می شود و دژها ی کفر و نفاق و ستم ویران می گردد و کلمه توحید و ناموس عدل همهجا را فرا می گیرد.

۸) شور طلب....

با اعتقاد راستین و ایمان و یقین و ولاء و محبت و آگاهی و بصیرت،ثبات و پایداری،خردمندی و فرزانگی،دل روشن،درک درست،عقل بیدار و اندیشه باز،ذهن وسیع،عمل صالح و خدمت به خلق،کردار شایسته و نشر آگاهی،باید منتظر ظهور حق و تشکیل دولت حق بود.باید خود را برای مراحل مقدماتی آن حکومت:آشوبها،سختیها ،قیامها و انقلابها آماده ساخت.باید آماده بود و برای فرج مهدی و نزدیک شدن ظهور او،دعا نه برای گشایش کار خود ما،بلکه فرج و گشایش کار همه انسانها و انسانیتهاست.

آری:"جان ما شیفتگان وصل شما می طلبد این نه از بخت خود از لطف خدا می طلبد"

۹) رمضان-عاشورا:

و بدین سان باید در طلب خورشید بود و به طلب خورشید رفت و تا اندک اندک...علائم عمده ظهور یکی پس از دیگری واقع شود و تا حوادث و مشکلات پیش از ظهور رخ دهد و تا "رمضان بزرگ"برسد و فریاد جههانی دعوت حق همه جا گیر شود و تا هلال محرمی بدمد که در روز عاشورای آن-روز شنبه-امام مهدی(ع) از مکه اعلام قیام کند و به جنگهای خونین بزرگ دست یابد و درفش ملحمه های سترگ را بر افرازد و به نابود کردن مستکبران و ابرقدرتان بپردازد و نارواییها را براندازد و سختیهای روزگار را برطرف سازد و اموال را میان همه به تساوی قسمت کند و آزادی واقعی و انسانی را به پیزامون حق و به مؤمنان به حق و با کمک اهل حق ارزانی دارد،مهدی(ع)را هم فرشتگان یاری می کنند،هم مؤمنان....،همچنین رعب و ترسی که از قیام او در دل سرکشان می افتد نیز از عوامل مهم پیروزیهای اوست.امام پس از مدتی اعلام قیام میکند و-با نام خدا-به پا می خیزد و جهان را از عدل و داد و نور و برهان لبریز می سازد.علی(ع)می فرماید:"یملا الرض عدلا و قسطا و نورا و برهانا.."

۱۰) سلام برآل یاسین:

سلام برآل یاسین،سلام بر فریاد خدا و پرورنده آیات خدا.

سلام بر تو،در بامدادان روشن و در شبان تیره!

سلام بر تو،ای پیشوای آرمانها و ای امید جانها!

سلام بر مهدی که خدا به امتها آمدن او را نوید داده است،تا به دست او همه را تابع یک دین سازد و طرح اتفاق در همه جهان در اندازد....

۱۱) خونخواه شهیدان تاریخ:

کجاست گسترنده فضیلت و تقوی در همه جهان؟کجاست قبله مقصود دوستان؟کجاست راز برپایی زمین و آسمان؟کجاست فاتح بزرگ گیتی و افروزنده پرچم هدایت و ایمان؟کجاست سازمان دهنده گروههای اصلاح طلب و با ایمان؟کجاست طلب کننده خون پیامبرانم و پیامبر زادگان؟کجاست انتقام گیرنده خون حسین سرور شهیدان؟....

۱۲) نور ولاء و موالات:

خدایا خداوندا!بر محمد بن الحسن العسگری،حجت و خلیفه ات در زمین، درود فرست؟او که عدل و دادگری را گستراند و دین انقلابی را بر پا می دارد،او که دوست مؤمنان است و دشمن کافران ،الو کهتاریکیها را می زداید و نور حق را می تاباند،او که حکمت راستین می آموزد و راستی را شعار می سازد،او که "کلمه تامه" تواست و رحمتا واسعه تو،او که کشتی نجات است و درفش هدایت....

خدایا،خداوندا!همچنانکهدل ما را،با یاد حجت خود مهدی،آباد و زنده ساختی،سلاح ما را نیز در راه یاری الو آمادهخ و آخته ساز!

۱۳) اعتقاد و گواهی:

اگر روزگاران بسی به درازا کشد و غیبت تو ای پیشوای محبوب و ای آرمان مطلوب.از این طولانی تربشود و عصرها و نسلها یی دیگر را فرا بگیرد.نه تنها از ایمان ما کاسته نمی گردد،بلکه بر یقین ما به وجود فرخنده تو و ایمان ما به تو ،افزون می شود و آتش عشق در جان بیشتر شعله می کشد و اطمینان ما به تو قوی تر می شود و انتظار ظهور در جان ما شدیدتر می گردد.

۱۴) واین است مهدی.....:

بعثت،فرود آمدن نور است در طبیعت.غدیر،تداوم حکومت نور است در زمین،عاشورا،ذبح عظیم است برای نجات دادن حکومت نور،و مهدی،انفجار نور است در استغراق ظلمت.هرچه جهان ظلمانی تر گردد و تاریک تر شود،

طلب روشنایی لازم تر و محسوس تر خواهد شد.هنگامیبکه آفاق را ظلمت فراگیرد،نورشناسان نور طلب به پا خیزند و به بیداری جامعه و آماده سازی یاران مهدی دست می یابند و تا به طلب"طلعت رشیده" و "غرة حمیده" بشتابد و تا دست نیاز به درگاه خدای بی نیاز بردارند و آن ذخیره الهی و منجی نهایی را بطلبند و روزی،امواج این واقعه بزرگ در جام خورشید خواهد ریخت و نسیمها از کران تا کران دشتها و آبادیها بر فضای چنان دولتی خواهد وزید و درختان در چنان روزگاری جوانه خواهد زد و گلها در عصمت آن ایام خواهد شگفت و جویبارها و نهرها و رودها در آن ایم برکت خیز جاری خواهد گشت...بانگ"اشهد ان لا اله الا الله- و- اشهد ان محمدا رسول الله"در همه سحرگاهان و نیم روزان و غروبها،از فراز مسجدها و از درون ابادیها،در همه جای جهان به گوش مردم آن روزگاران خواهید رسید.گلبلنگ"حی علی الصلاة" و "حی علی خیر العمل"در همه سوی در پنج هنگام،طنین انداز خواهد گشت.با شعار"ان الله یامر بالعدل و الاحسان"عدل و احسان،همه جا را خواهد گرفت و "جامعه اعلون" پدید خواهد آمد و مشعل جاوید همچون خورشید، بر فراز پهنه های زیست انسانی،فروغ خواهد پاشید.

حماسه جاوید مرزبانان خواهد یافت و خون متبلور خورشید در راه "تفسیر آفتاب" به آبادیها و زندگیها رنگ خواهد زد.آن روز دیوار مساجد گوتاهخواهد گشت،عدل و مساوات همه گیر خواهد شد و عینیت ایمان قوام خواهد یافت.

آن روز،قطرات نور از جام لحظه ها در قالب وجود انسان خواهد ریخت و انسان فطری با تزکیه و تعلیم،پرورش و آموزش،به سوی جاودانگی ها راه خواهد برد.

آن روز،فضای زمان زایل به نمونه ای از دهر ثابت بدل خواهد گشت.....

آن روز،همه جا و همه چیز نور خواهد بود و نور،و روشنایی خواهد بود و روشنایی ،ذات همه چیز نورانی خواهد شد و روح نور،در همه جا و همه چیز،حلول خواهد کرد.....

وآن روز،همه جا و همه چیز،نور خواهد بود و نور،روشنایی و روشن.....

بارخدایا توفیق همه را،برای ایجاد یک زندگی سعادتمند اخلاقی و یک محیط نورانی انسانیت درخواست می کنیم.

و هم از درگاه تو می خواهیم که خروج قائم آل محمد"ص" را نزدیک گردانی.

و به رسم ستم و ستمگری پایان دهی.

"آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری"

صفورا عوضپور

"منابع و مآخذ"

۱-محمدرضا حکیمی،خورشید مغرب،تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی،۱۳۷۷

۲-قیام مهدی و انقلاب از دیدگاه فلسفه تاریخ،شهید مطهری

۳-انتظار مذهب اعتراض،دکتر شریعتی

۴-در فجر ساحل،شیخ محمد حکیمی خراسانی

۵-سوره اعراف(۷)، آیه ۱۴۱،قرآن کریم

و سوره قصص (۲۸) ،آیه ۷،قرآن کریم

۶-منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر،ص ۲۸۶-تألیف شیخ لطف الله صافی گاپایگانی،انتشارات صدر تهران

۷-بشارات عهدین،دکتر محمد صادقی

۸-موعودی که جهان در انتظار اوست،حاج شیخ علی دوانی

۹-المهدی الموعود،ج۱، ص۲۸۱، شیخ نجم الدین جعفر العسگری

۱۰-بحارالانوار، ج۱۰ ،علامه مجلسی

۱۱-اصول کافی،ج۱،کتاب العقل، حدیث ۲۱،الاسلام کلینی



همچنین مشاهده کنید