یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مفهوم دیگر عشق در نامیرا
یک روز آقای شجاعی به من زنگ زد و گفت بیا دفتر کارت دارم. رفتم و ایشان تعریف کرد که «من کتاب شما را با یکسری از کتابهای «متون مفاخر» در جلسهای به آقا دادم. هفته بعد که برای جلسه دیگری خدمت ایشان رفتم، ایشان تمام کتابها را خوانده بودند و نظرشان را راجع به تمام کتابها گفتند. راجع به «نامیرا» هم فرمودند که کار بسیار خوبی است؛ نگاه درستی به عاشورا دارد و جذابیت داستانی دارد. دو صفحه از کتاب را که خواندم، احساس کردم داستان جذابی دارد و ادامه دادم.» این برای من خیلی شیرین بود. بعد هم
تهران امروز: نامیرا نوشته صادق کرمیار است، کرمیار به خاطر نگارش رمان نامیرا شایسته تقدیر در بیست و هشتمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شناخته شد. این کتاب از جمله معدود آثاری است که توانسته عنوان کتاب منتخب جایزه جلال آلاحمد را هم به خود اختصاص دهد. سومین چاپ از رمان «نامیرا» سه سال پس از انتشار از سوی موسسه انتشارات نیستان روانه بازار کتاب شد. بیش از هر چیز اسم کتاب است که ذهن را مشغول میکند؛ در وهله اول شاید به نظر برسد که «نامیرا» فقط اسمی هنری است که برای جلب مخاطب انتخاب شده یا ناشر و نویسنده خواستهاند ابهام داستان را زیاد کنند. اما کتاب را که تا انتها بخوانی معلوم میشود «نامیرا» ریشه در مفهوم «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» دارد. مفهومی که میگوید پهنه سرزمین کربلا به اندازه کل زمین وسعت پیدا کرده و عاشورا همیشه نامیراست. قهرمان این داستان شخصی با نام «عبدالله بن عمیرکلبی» است که افتخارش نبرد با کفار و مشرکان است ولی در کشاکش واقعه عاشورا تا انتها از جنگ بین مسلمانان ناراحت و در اضطراب است و سعی دارد از شهری که در آن بوی مسلمان کشی به مشام میرسد فرار کند اما در نهایت بهحقیقت پی برده و به شهادت در صحرای کربلا نائل میشود. این کتاب به موضوع عاشورا میپردازد، داستانی شخصیتمحور است و داستانی با خردهروایتهایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدمها. نویسنده کتاب را به سبک رمانهای کلاسیک آغاز میکند و به تصویرسازی آن میپردازند و شخصیتها را وارد این داستان میکند.
نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را میداند کار آسانی نیست. اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا از عنصر «رمانس» به خوبی بهرهگرفته است. دریغ جدی اینجاست که ای کاش سریال «مختارنامه» را بعد از خواندن «نامیرا» میدیدیم تا باورمان شود در کوفهای که ۱۸هزار نامه برای امام حسین علیهالسلام ارسال میشود چطور یکباره ورق بر میگردد و آدمهایی که تا دیروز مشتاق استقبال از پسر پیامبر و علی علیهماالسلام بودند، ناگهان با زرق و برق سکههای پسر مرجانه پشت او را خالی کردند، سفیرش را کشتند و بزرگان کوفه ناگهان یار قدیمی ابنزیاد شدند! آن وقت بود که میفهمیدیم عمرو بنحجاج -از سردرمداران دعوت امام به کوفه- که سعی میکرد سپاهی برای امام تهیه کند، چگونه با یک جلسه نشست و برخاست با والی خناس کوفه یک شبه از دوست به دشمن تبدیل میشود و سعی و همتش را بر این میگذارد که مقابل یاران امام حتی اگر دختر و دامادش باشند، بایستد؟ نامیرا علاوه بر روایتی که بر تاریخ دارد، داستان عاشقانه هم دارد و نویسنده درام را در کتابش خوب پرداخته است. میتوان گفت «عشق» در نامیرا مفهوم دیگری دارد. داستان «نامیرا» درباره دختر و پسر جوانی است که در آستانه حادثه عظیم عاشورا برای حمایت از امام حسین(ع) یا یزید تردید دارند. از ابتدای داستان که روایت سادهای از اوضاع کوفه را داریم تا انتهای کتاب که به کربلا میرسیم هنوز جایگاه افراد بد و خوب افراد کامل خود را نشان نمیدهد.کرمیار در این اثر از زاویهای جدید به بخشی از تاریخ اسلام و شیعه میپردازد که مهمترین اصل در فرهنگ و باور یک ملت محسوب میشود. نویسنده خود درباره این رمان میگوید: «این کتاب داستان تردید آدمهاست و حال و هوای جوانی به نام عبداللهبن عمیر را روایت میکند که بهدنبال حقیقت است و میخواهد بداند در جریان جنگ امامحسین(ع) و یزید در واقع حق با کدامشان است و در آخر تصمیم میگیرد برای مقابله با کفار به جنگ یزید برود.» داستان به بیان خلق و خوی مردم کوفه، خودخواهی و طلبکار بودن آنها میپردازد و مهر تاییدی است بر کلامی از حضرت علی(ع) که فرمودند: «نه خدا از مردم کوفه راضی بود و نه آنها از خدا.» در آخر هم داستان به این سو میرود که چگونه مردم کوفه در راه خودخواهی و برای رسیدن به آرزوهای خود، امام حسین(ع) را تنها میگذارند ولی در عین حال کسانی را میبینیم که در لحظههای آخر به کاروان امام میرسند. این اثر برداشتی داستانی از یک واقعه تاریخی است و ویژگی بارز آن روایت بدون تحلیل شخصی نویسنده است.
یکی از نکات قابل توجه در این رمان، شخصیتسازی آن است. کرمیار در گفتوگویی درباره پروسه نگارش این کتاب میگوید: سال ۱۳۷۹ یکی از دوستان شاعرم -آقای محمدرضا محمدینیکو- گفت که داستان زندگی «عبدالله بن عمیر» داستان جالبی برای کارکردن است. من منابعی را نگاه کردم و دیدم اطلاعات گستردهای راجع به عبدالله موجود نیست. فقط اینکه مردی از قبیلهی بنیکلب بوده و دلش میخواسته با مشرکین و کفار بجنگد. وقتی میشنود امام حسین علیهالسلام به کربلا آمده و ابنزیاد دارد لشکری را به آنجا میفرستد،میگوید جنگیدن با ابنزیاد برای من شیرینتر از جنگیدن با مشرکین است. این نکته خیلی مهم من را جذب کرد. من یک طرحی نوشتم و دربارهی کار تحقیقیاش با حجتالاسلام سید مجید پورطباطبایی صحبت کردم. ایشان گفت خیلی فکر خوبی است. قرار شد در مرکز پژوهشهای صدا و سیما این را کار پیش ببریم. طرح را آنجا بردم و استقبال شد. بعد جلسات مشاورهای گذاشتیم. منابع تاریخی معرفی کردند و من مطالعه و فیشبرداری را شروع کردم.وی ادامه میدهد: در پروسه تحقیق درباره این کتاب جاهایی که سوال داشتم، میپرسیدم. بر اساس دیدگاههایی که خودم در ارتباط با این ماجرا داشتم و البته سؤالاتی که برای خودم مطرح بود، یک دوره تحقیقاتی را سپری کردم و پس از آن، نوشتن را شروع کردم.
صادق کرمیار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست