سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نسل نو


نسل نو

مروری بر دهه گذشته

به عقب که برمی‌گردیم، به اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ به نظرم می‌رسد که بزرگ‌ترین اتفاق‌های ادبیات کودک و نوجوان ایران در این سال‌ها در بیرون از دولت رخ داده است. بزرگ‌ترین و به جرات می‌توانم بگویم تنها تحقیق مفصل تاریخی درباره ادبیات کودک و نوجوان ایران در نهادی خصوصی تالیف و منتشر شده است. یکی از مهم‌ترین نهادهای غیردولتی (انجمن نویسندگان کودک و نوجوان) در این دوره تاسیس شده است. برخی از مطبوعات تخصصی این حوزه در آن دوره راه‌اندازی و به طور منظم منتشر شدند. نشست‌های نقد و بررسی کتاب‌های کودک و نوجوان به صورت منظم و با حضور دست اندرکاران ادبیات کودک و نوجوان برگزار شد و نسل تازه‌ای از منتقدان ادبیات کودک و نوجوان ظهور کرد که نقد کتاب کودک و نوجوان را از نقد ایدئولوژیک و سیاسی جدا کرد.

نویسندگان جوانی ظهور کردند که با نسل پیش از خود در نگاهشان به کودکی و ادبیات تفاوت نظر دارند و ادبیات کودک را صرفا ابزاری در خدمت روایت رسمی از تعلیم و تربیت و در امتداد نگاه‌های کلیشه‌ای به کودک نمی‌دانند. رمان نویسی برای کودکان و نوجوانان ایرانی در این دوره به جریانی پر رونق‌تر تبدیل شد و در همین دوره انتشار کتاب‌های ارزشمند ادبیات جهان برای کودکان و نوجوانان رونق بیشتری گرفت و ناشران مستقل بخش خصوصی در این دوره قوی‌تر شدند.

حالا در پایان دهه ۸۰ و در اولین سال ۱۳۹۰ احساس من این است که ادبیات کودک و نوجوان به سوی دولتی شدن حرکت کرده است و موانع زیادی در مقابل جریان‌های مستقل ادبیات کودک و نوجوان قرار دارد. بزرگ‌ترین پژوهش ادبیات کودک و نوجوان که کاری است ملی و ریشه ادبیات کودک ایران را از دوره‌های باستان تا دوره اخیر بازیابی می‌کند، در محاق توقیف است.

تنها مجله تخصصی ادبیات کودک و نوجوان با نام فصلنامه پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان تعطیل شده است و مجله کتاب ماه کودک و نوجوان که مجله‌ای دولتی در همین زمینه است به صورت نامنظم منتشر می‌شود. از نشست‌های نقد و بررسی و بحث‌های نظری ادبیات کودک و نوجوان خبر زیادی نمی‌شنویم یا هست و استقبالی نمی‌شود. از آن نسل تازه منتقدان بسیاری کنار کشیده‌اند. با این همه اما نسل تازه نویسندگان کماکان به نوشتن مشغولند و جلسه‌های داستان خوانی برگزار می‌شود و همچنان رمان نوشته می‌شود، اما اخیرا با حمایت‌های دولتی رمان‌های سفارشی در ازای دریافت چهار تا شش میلیون تومان برای سه چاپ منتشر می‌شود و قرار است ۴۰،۳۰ رمان از این دست منتشر شود.

ادبیات کودک و نوجوان همچنان زنده است، اما اگر از کتاب‌های درسی بگذریم، بیش‌تر کتاب‌های نویسندگان غیرایرانی در صدر پرفروش‌های کتاب‌های کودکان و نوجوانان ایرانی قرار دارد. به عبارت دیگر خواننده نوجوان و کودک به نویسنده ایرانی کم‌تر اعتماد می‌کند. این بی‌اعتمادی در همه این سال‌ها در جریان بوده است. این بی‌اعتمادی در کودکان کم‌تر از نوجوانان است. می‌شد امیدوار بود که در فضای پررونق گذشته این بی اعتمادی کاهش یابد، اما در فضای کنونی به نظر نمی‌رسد اتفاق مثبتی در این زمینه بیفتد. کوشش‌های ناشرانی دولتی مانند کانون پرورش فکری نیز بیش‌تر معطوف به تولید بیش‌تر است تا افزایش خواننده.

یکی از علل کم جاذبه بودن داستان‌های ایرانی برای کودکان در تلقی کلیشه‌ای و از کودک، تربیت و ادبیات کودک است. نویسنده و ناشر ایرانی همان تلقی را از کودک و ادبیات دارد که آموزش و پرورش دارد و با انحصار بازار میلیونی آن را تقویت می‌کند. کتاب‌هایی با این تلقی‌ها منتشر می‌شود و با پشتیبانی دولت به کتابخانه‌ها و بازار انحصاری مدارس راه می‌یابد، اما خوانده نمی‌شود. اگر به آمار فروش کتابفروشی‌هایی که کتاب‌های کودکان و نوجوانان نیز عرضه می‌کنند، مراجعه کنیم و در فضای طبیعی و بازار واقعی عرضه و تقاضا نگاهی به فهرست پرفروش‌ها بیندازیم، می‌بینیم که این فهرست با فهرست کتاب‌های حمایتی زمین تا آسمان فرق دارد.

کم جاذبه بودن کتاب‌های کودک و نوجوان خود ناشی از همین نگاه رسمی و کلیشه‌ای به کودک و ادبیات کودک است. از همین جاست که به نظر می‌رسد تولید انبوه رمان و انتشار آن به سرعت، چیزی را عوض نمی‌کند و چه بسا خود نقض غرض باشد.

با همه اینها ادبیات کودک و نوجوان ایران زنده است و به کتاب‌های نسل جدید نویسندگان می‌توان امیدوار بود. این نسل به تدریج خود را باز یافته است و به‌رغم موانع پیش رو به خاطر متنوع‌تر شدن فضای نشر در یکی دو دهه اخیر امکان نشر یافته و دیده شده است. تفاوت این نسل با نسل پیش از خود فقط در سن و سال تولد نیست، بلکه در نگاه نوی است که دارد؛ نگاه نو به کودک، کودکی و ادبیات کودک.