پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

آرامش سنگ یا برگ


آرامش سنگ یا برگ

مرد جوانی کنار نهر آبی نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب می‌نگریست.
مرد سالخورده‌ای که از آنجا می‌گذشت او را دید و متوجه حال پریشان او شد و پرسید:
آشفته به نظر می‌رسی؟ گفت: آری …

مرد جوانی کنار نهر آبی نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب می‌نگریست.

مرد سالخورده‌ای که از آنجا می‌گذشت او را دید و متوجه حال پریشان او شد و پرسید:

آشفته به نظر می‌رسی؟ گفت: آری همه چیز در زندگیم به هم ریخته به شدت نیازمند آرامشم. نمی‌دانم آرامش را از کجا پیدا کنم؟

مرد سالخورده برگی از درختی کند، آن را داخل نهر آب انداخت و گفت: به این برگ نگاه کن؛ وقتی که داخل آب می‌افتد خود را به جریان آب می‌سپارد.

سپس سنگ بزرگی را برداشت و داخل نهر انداخت سنگ به سبب سنگینی در عمق آب قرار گرفت. مرد گفت: این سنگ را هم که دیدی به سبب سنگینی در عمق آب نهر قرار گرفت حالا تو بگو آرامش سنگ را می‌خواهی یا آرامش برگ را؟ جوان گفت: برگ که آرام نیست او با آب نهر بالا و پایین می‌رود ولی سنگ محکم ایستاده من آرامش سنگ را می‌خواهم.

مرد گفت: تو که چنین انتخاب کردی چرا از جریان‌های مخالف زندگیت می‌نالی؟ اگر آرامش سنگ را می‌خواهی محکم در جای خودت باش و آرام و قرار خودت را از دست نده.

مرد جوان برخاست و از مرد پرسید: شما اگر جای من بودی کدام را انتخاب می‌کردی؟

مرد گفت: من تمامی زندگی‌ام را به خالق رودخانه هستی سپرده‌ام زیرا این خدا هست که هم به سنگ توان ایستادگی و هم به برگ توانایی افت و خیزهای سرنوشت را داده است.

جواد صفری آستارانی