دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
خانه سبز بدون شکیبایی
این که یک «پاسگاه» پشت جبهه در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، جایگزین به یک خانه شود که زوجی جوان در آن، به تعامل با خود، با زندگی و با اجتماع پیرامونی بپردازند به خودی خود، ایده جذابی است. ایدهای که در فیلم کلاسیک «خدا میداند آقای آلیسون» جان هیوستن هم شاهدش بودهایم به نوعی. البته سالها بود که ما دیگر عادت کرده بودیم به بومیسازی آثار کلاسیک سینما در آثار زوج هنری بیژن بیرنگ و زنده یاد مسعود رسام. [و حالا بیرنگ، با یک رسام دیگر همان مسیر را ادامه میدهد: مهران رسام.] بد هم نیست یک پیشنهاد است که تا به حال هم خوب جواب داده در تلویزیون ما. آثاری که نام این دو را، چه به عنوان نویسنده و کارگردان و چه به عنوان تهیهکننده بر پیشانی دارند اکنون دیگر آنقدر دارای مشخصات سبکیاند که گاهی حتی لازم نیست که دنبال شناسنامه اثر بگردی! آنها به سمتی در روایت گرایش دارند که در آن، ملودرام و کمدی و آموزههای اخلاقی به نقطه تلاقی میرسند.
بنابراین آثارشان [که اغلب قسمت به قسمت برای پخش تلویزیونی آماده میشد] اغلب با فرارسیدن مناسبتها، جایشان را به آثار مناسبتی نمیدادند و گاهی آنقدر در «سوگ» غرق میشدند که در سوگواریها هم مشکلی برای پخش نداشتند و حال در «همچو سرو»، باز هم با چنین رویکردی مواجهیم. خب، آن حضور دو نفره فیلم هیوستن، بدل به حضور چند نفره در یک پاسگاه پشتیبانی شده و موقعیت اجتماعی شخصیت زن اثر، به پزشک تغییر یافته. از طرفی دیگر، مجموعه، تلاقی یک اثر موفق [خانه سبز] با آثاری است که به «دفاعمقدس» در ژانر کمدی میپردازند. همچنین خلاصه کردن یک جنگ در بگومگوهای زن و شوهری، ایدهای است که از «بیل را بکشن» و «آقا و خانم اسمیت» آمده. مشکل اصلی این مجموعه البته از آنجا شروع نمیشود که رویکرد استودیویی در ساخت، از «خانه سبز» و «همسران»، به آن هم سرایت میکند. یعنی فضاهای بسته میخواهند یک جنگ را پوشش دهند؛ میدانیم که «کوبریک» در «غلاف تمام فلزی» به دنبال چنین رویکردی رفت و توانست.
همچنان که هیچکاک در «قایق نجات» و وایدا در «کانال» در این رویکرد موفق بود اما در «همچو سرو»، رویکرد دیگری که در «سرزمین سبز» عامل شکست شد اینجا هم مشکلساز میشود. هیچکاک در مصاحبه با تروفو، اسمش را میگذارد «هوا دادن نمایشنامه». آثار استودیویی این چنینی که از شروع به کار تلویزیون در جهان، همیشه رویکردی مطمئن برای کاهش هزینههای ساخت و رسیدن به فرمی میان «تلهتئاتر» و «سینما» بودهاند در مواجهه با «نور طبیعی» و «مکان بیرونی» آسیبپذیر مینمایند. موفقترین قسمتهای «خانه سبز» آن قسمتهایی هستند که در حد مقدورات فیلمنامه، از این دو عامل احتراز کردهاند. میدانیم که شیوه دکوپاژ در دو رویکرد ساخت استودیویی و ساخت فضای طبیعی، بسیار متفاوتند و این فرق آنقدر زیاد است که خود هیچکاک به عنوان استاد رویکرد نخست، در فیلمی که بیشترین نمای بیرونی در نور طبیعی را داشت، اثرش از مشخصات سبکی، تا حد زیادی عاری شد [فیلم «جنون» که در انگلستان ساخت].
بهترین سکانسهای «همچو سرو» در واقع همانهایی هستند که در مکانهای سرپوشیده شکل میگیرند و بازیگران هم تکلیفشان با ریتم بازیشان روشن است. «صادق هاتفی» البته به عنوان بازیگردان کار، هم به دلیل سابقه درخشان تئاتریاش و هم تسلط بر حفظ «ریتم جمعی بازی» خیلی خوب کار کرده اما بعضی چیزها، دیگر دست بازیگردان نیست. مثلاً نمیشود با انفجارهای واقعی و حرکت خودروی نظامی و نمای کلی پاسگاه در نور روز، کاری کرد. اینها مربوط به نوع دیگری از «ساخت»اند. عملکرد «ایرج حبشی» به عنوان کارگردان هم، یادآور همان جلوهای است که در کارگردانی «خانه سبز» شاهدش بودیم همچنان که «علی خودسیانی» به عنوان نویسنده، چه در شکلدهی فضای روایت و چه در آفرینش دیالوگها، همان مسیری را میرود که فیلمنامه «خانه سبز» و «همسران» پیمود. در واقع بیژن بیرنگ و مهران رسام [به همراه حضور انکارناپذیر سبک زنده یاد مسعود رسام] در مقام تهیهکنندگی همان کاری را میکنند که «لوک بسون» یا «زمکیس» در مقام تهیهکنندگی؛ یعنی مهر خود را پای اثر میگذارند. «همچو سرو» گرچه در مقایسه با «سرزمین سبز»، مجموعه بسیار موفقتری است اما مقابل «همسران» و «خانه سبز» کم میآورد و این فقط به دلیل عدم حضور کاویانی یا زندهیاد شکیبایی نیست، شاید به این علت باشد که این اثر محتاج رویکرد به روزتری در ساخت بود که اکنون غایب است. [به دلیل غیبت فیزیکی مسعود رسام؟ شاید! به هر حال بیرنگ نمیتواند به جای او هم ایده بدهد. حداکثر میتواند همان ایدهها را مکرر کند.]
● بیژن بیرنگ به جای دو نفر!
بیژن بیرنگ متولد ۱۳۲۸ است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در فناوری آموزشی از دانشگاه جنوب کالیفرنیاست. فعالیت سینمایی او با فیلمنامه «هی جو» [به کارگردانی منوچهر عسگرنسب ۱۳۶۷] آغاز شد اما پیش از آن در تلویزیون دهه شصت به ساخت برنامههای طنز و برنامههای کودکان مشغول بود. رویکردی که بعدها با تشکیل زوج هنری «مسعود رسام بیژن بیرنگ» به عامل موفقیت دو مجموعه تلویزیونی پربیننده [همسران و خانه سبز] کمک شایانی کرد. مسعود رسام اما در نهم آبان ۸۸ درگذشت. او هشت سال از بیرنگ جوانتر بود با این همه، مرگ گاهی رسماً به در نمیزند و تا چشم بگردانی توی اتاق است. حالا بیرنگ در مجموعه «همچو سرو» با یک «رسام» دیگر [مهران رسام] دارد همان شیوه قبلی را ادامه میدهد. جای خالی مسعود رسام کاملاً محسوس است همچنان که حضور و شیوه تولید و ساخت او در این اثر.
● بازی درخشان، بازیگردانی درخشان
سیدصادق هاتفی مفرد که او را با نام صادق هاتفی در تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران میشناسیم متولد ۱۳۲۳ است. سابقه حضور او بر صحنه تئاتر به دهه چهل برمیگردد اما بازی در سینما را با «گفت هر سه نفرشان» در ۱۳۵۹ آغاز کرد. او نگارش فیلمنامه دو فیلم آوار (۱۳۶۴) و سیمرغ (۱۳۶۶) را هم در کارنامه دارد. کارنامه حضورش به عنوان بازیگر در سینما، البته چندان پرتعداد نیست؛ غیر از همان فیلم نخست، فقط «دبیرستان» (۱۳۶۵)، «صعود» (۱۳۶۶)، «سیمرغ» (۱۳۶۶)، «دلار» (۱۳۶۷)، «آخرین لحظه» (۱۳۶۷)، «جنگ نفتکشها» (۱۳۷۲) و «پنالتی» (۱۳۸۷). او در «همچو سرو»، هم بازی میکند هم بازیگردان است. او در مقام بازیگردانی توانسته بازیها را به «ریتم جمعی» برساند همچنان که کلاس بازیهای این مجموعه [در حوزه ریتم فردی] قابل توجه است. بازی او در «همچو سرو»، میان بازیهای دیگر کاملاً مشخص و متمایز است. راستی! چرا او تنها باید هشت فیلم در کارنامه بازی سینماییاش داشته باشد؟
● خلاق و منتظر فرصتهای دوباره
پژمان بازغی متولد ۱۳۵۳ است و فارغالتحصیل مهندسی صنایع. فعالیت او در انجمن سینمای جوان، او را به حیطههایی دیگر از جمله تلویزیون و سینما کشاند. او ابتدا به یک ستاره تلویزیونی بدل شد و بعدتر با چند انتخاب درست، توانست به ستاره سینمایی بدل شود. نقطه اوج این روند فیلم دوئل (۱۳۸۲) بود. بازی او در «همچوسرو»، روان و پر از ایدههای تازه است. به نظر میرسد که او خیال طی کردن همان مسیری را ندارد که برخی از هم سن و سالهای او، از ستارگی در تلویزیون تا حضور در سینمای حرفهای و بعد حضور مجدد در تلویزیون و مجریگری برنامههای زنده [از جمله «مسابقات»] پیمودند. او همچنان میتواند به عنوان خاطرهای خوش از بازیگری خلاق در حافظه جمعی خودش را «به روز» نگه دارد و منتظر فرصتهای درخشانی مثل «دوئل» بماند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست