جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امیر دژاکام جامعه شیعی علاقه مند به آئین است


امیر دژاکام جامعه شیعی علاقه مند به آئین است

امیر دژاکام از شناخته شده ترین نام ها در حوزه تئاتر کشور است او متولد ۱۳۴۱ تهران بوده, کارشناسی تئاتر را از دانشکده هنرهای زیبا وکارشناسی ارشد کارگردانی را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرده است وی تا امروز بیش از ۴۰ نمایش را نوشته یا کارگردانی کرده است که این آثار از جمله فعالیت های گروه «ماهان» تحت سرپرستی اوست

امیر دژاکام از شناخته شده ترین نام ها در حوزه تئاتر کشور است.او متولد ۱۳۴۱ تهران بوده، کارشناسی تئاتر را از دانشکده هنرهای زیبا وکارشناسی ارشد کارگردانی را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرده است. وی تا امروز بیش از ۴۰ نمایش را نوشته یا کارگردانی کرده است که این آثار از جمله فعالیت های گروه «ماهان» تحت سرپرستی اوست.دژاکام به عنوان استاد در دانشگاه آزاد اسلامی و نیز دانشگاه های سوره و دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر تدریس می کند و تاکنون به عنوان داور در جشنواره های استانی، منطقه ای، فجر، همایش سراسری تئاتر خیابانی، طنز، دانشجویی و...حضور داشته است. «شمس»، «شهرزاد»، «سیاوش خوانی»، «دزد دریایی»، «ضیافت شیطان»، «پسر کارون»، «اجازه شقایق» و...از جمله آثار وی در صحنه تئاتر هستند.

▪ آقای دژاکام، ارزیابی شما از برگزاری «همایش سراسری آئین های عاشورایی» چیست

ـ گر بشکافی هنوز، خاک شهیدان عشق، آید از آن کشتگان، زمزمه دوست دوست ‎/ عاشق دیدار دوست، دوست که همچون حسین، زردی رخسار او، سرخ ز خون گلوست

از نظر من در سرتاسر سال هر چه قدر که تئاتر کار شود باز هم کم است، به دلیل این که ما تقاضای بسیار زیادی برای کار در کشور داریم و این تقاضا بدون پاسخ مانده است.اشتباه نکنید وقتی می بینید برخی سالن ها خالی است به این دلیل است که هیچ تبلیغی برای آنها وجود ندارد.وقتی اثری در یک شهرستان اجرا می شود با انبوهی از جمعیت روبه رو می شود.پس فعالیت های تئاتری تماشاگر دارد و به طور عام این فعالیت ها مثبت است.اما وقتی به صورت خاص به آئین های عاشورایی می پردازیم باید با دقت به آنها نگاه شود.

«آئین های عاشورایی» سرتاسرشان آئین هستند.اینها هیچ کدام نمایش نیستند.توجه کنید که آئین و نمایش هرگز در یک جا جمع نمی شوند.این موضوع نکته ای بسیار ظریف و تخصصی است.در واقع «نمایش» هم می تواند پاره ای از ویژگی های «آئین» را داشته باشد اما آئین نیست.البته این که این دو بر هم منطبق نیستند نه حسن است و نه قبح، بلکه حکایت از تفاوت دو پدیده دارد.اگر به این تفاوت دقت نکنیم دچار مشکل می شویم.ببینید «آئین های عاشورایی» یک وجه اش و یکی از رویکردهایش باید این باشد، آئین هایی که برای دهه اول ماه محرم یا در طول محرم اتفاق می افتادند، به صورت دقیق، روبراه و در سراسر ایران اجرا شوند.در واقع همایش باید به شدت دقت کند که تمام نواها، نوحه ها، صداها، شکل ها، شعرها، نقاشی ها، تابلوها، مراسم و...را در خود داشته باشد.این موضوعات باید به صورت آئین اجرا شوند چون اگر جابه جا شوند، زمان و مکان آنها تغییر کند دیگر آئین نیستند.آئین به «گذارنده» معتقد و «شریک» معتقد نیاز دارد.

این خود یکی از تفاوت های آئین با نمایش است.در نمایش بازیگر و تماشاگر داریم اما در آئین گذارنده و شریک معتقد داریم.مثلاً یک مسیحی اگر بیاید در مراسمی بایستد و نگاه کند البته شریک است اما شریک معتقد نیست، بلکه شریکی است که با احترام نگاه می کند.حالا اگر یک توریست بیاید به آئین ما نگاه کند او دیگر شریک نیست بلکه تماشاگر است و آن مراسم برای او آئین نیست.

▪ در حال حاضر، جدا از برگزاری این همایش چه نگاهی در حوزه تئاتر به این گونه نمایش ها و آئین ها وجود دارد

ـ نمایش های مذهبی تعریف دیگری دارد، باید مشخص کنید که درباره آئین حرف می زنید یا نمایش

▪ از این جهت پرسیدم که در این همایش بخشی به عنوان نمایش های صحنه ای با موضوع عاشورا وجود دارد که برخی از آنها از آئین های عاشورایی بهره گرفته اند.

ـ رویکرد جامعه به آئین ها مثبت است.جامعه ایران جامعه ای شیعی و علاقه مند به آئین است، آن را دوست دارد، در آن شرکت می کند و معتقد به آن است.حالا اگر بخواهیم آئین های عاشورایی را به درام تبدیل کنیم باید روی قوانین تئاتر تمرکز کنیم.یعنی در این همایش حرکتی داریم به سوی زیبایی شناسی، عقل، خرد، سیستم های تئاتری و سایر اجزای هنر تئاتر.اینجا ساختمان و ویژگی های تئاتری هر چند در طول تاریخ متفاوت بودند اما به هر حال در حوزه خاصی حرکت کرده اند.حالا باید ببینیم با این رویکرد به گذشته نگاه کنیم یا اکنون.تئاتر، تئاتر است، اما تئاترهای مختلفی داشتیم که موضوعات مختلفی را همچون مذهبی، سیاسی، آموزشی و...حمل می کردند و به اعتبار موضوعی که به آن می پرداخته صاحب تغییرات شکلی و زیبایی شناسی هم می شده، اما این طور نبوده که تئاتر از ذات خود خارج شود.اما مثلاً وقتی گرایش به موضوع مذهبی پیدا می کند نمی تواند دیگر اپیک باشد چون ساختار آن عقایدی دیگر را می طلبد، اینجا هم یک بحث تازه پدید می آید و آن این که «آیا می تواند صاحب یک ساختار علت و معلولی باشد » که به عقیده من نمی تواند.در نتیجه در کنار آن که ما می خواهیم آئین های عاشورایی را حفظ کنیم، باید تلاش کنیم صاحب شکل جدیدی از تئاتر شویم که درباره موضوعی صحبت می کند.موضوعی به نام «عاشورا».حالا فرض کنید ما خواستیم این تئاتر را ببریم مثلاً در آمریکا، اروپا، آفریقا و یا هر جای دیگری اجرا کنیم، تماشاگر بدون آن که با داستان آشنایی داشته باشد بتواند عقلاً و احساساً با این موضوع ارتباط برقرار کند.

در واقع ما در تئاتر عاشورایی دیگر نمی توانیم روی گذارنده معتقد حساب کنیم، آن عمل یک عمل عبادی است، در حالی که اینجا یک عمل زیبایی شناسانه مد نظر است.پس باید تئاتر عاشورایی از آئین عاشورایی حسابش جدا شود.

▪ برخی معتقدند در نمایش های امروزی کمتر به آئین های مذهبی و مضامین عاشورایی پرداخته می شود، بنابراین می توان با بهره گیری از آئین های سنتی در مضامین امروزی اثری خلاقانه ارائه کنیم که در تماشاگر ایرانی بتواند تأثیر بگذارد.

ـ ما کمتر از شکل های سنتی و بومی استفاده می کنیم.اما از مفاهیم دینی بسیار استفاده می کنیم.من نمایشنامه ای سراغ ندارم که روی مفاهیم عقلانی و مثبت انسانی دست نگذاشته باشد.حتی آثار خارجی که می گویند راستگو باش، وفادار باش، پیمان خودت را مراعات کن و...در واقع احکام الهی را برای ما بازگو می کنند.اما تعدادی از دوستان تمایل دارند که شکل های شیعی را هم در نمایش ببینند.مثلاً مراسم خاص عزاداری در محرم، تعاملات یک جامعه شیعی، معماری و...در واقع گروهی معتقدند که شکل و پوسته اصلی هم به طور کامل باید بومی باشد ما بار دیگر به یک تئوری تئاتری بازمی گردیم که می گوید «اگر ما بخواهیم یک حرکت تئاتری شمول داشته باشیم آیا باید صد در صد بومی باشیم.» دیدگاه دیگری هم وجود دارد که می گوید «ما متکی بر فرهنگ، اندیشه، سنت ها و جغرافیای بومی خودمان حرکتی به سوی جهان را آغاز می کنیم.» در واقع دیدگاه دوم دیدگاه عقلانی تری است.گرچه با دیدگاه های دیگر هم آثار خوبی خلق شده، این بستگی دارد به تماشاگری که برایش می خواهیم کارمان را اجرا کنیم.اگر ما می خواهیم برای تماشاگر جهانی خوراکی فراهم کنیم باید بر اساس دیدگاه دوم کار کنیم.اگر می خواهیم برای تماشاگر ایرانی آشنا با کدها و نشانه ها اثری ارائه دهیم باید سنتی و بومی رفتار کنیم.شکل لامکانی و لازمانی هم شکل متنوع و زیبایی است اما افراط در آن باعث می شود که آدم ها در جزیره زندگی کنند و همه با ایما و اشارات انتزاعی سعی در انتقال مفاهیم داشته باشند.هنر بورژوازی شکل می گیرد که با سلیقه من همخوانی ندارد.

ما وقتی به تمام تاریخ ها نگاه می کنیم حماسه ای همچون کربلا را نمی توانیم در جهان ببینیم، حالا اگر ما بتوانیم این موضوع را به جهان عرضه کنیم که متأسفانه تاکنون چنین نکرده ایم، البته خود من با «غزل کفر» به عنوان نویسنده که در پاریس اجرا شد کاری صورت دادم اما این که حرکت رفیعی داشته باشیم که متون بروند، اجرا شوند نداشته ایم.امروز اگر بخواهیم تئاتر با موضوع عاشورا کار کنیم باید پا را فراتر بگذاریم.

▪ آیا معتقدید که همایش آئین های عاشورایی یک اتفاق داخلی است که با یک اتفاق جهانی فاصله زیادی دارد و تأثیرگذاری اش محدود به مجاورت معنوی ماست

ـ نه صددرصد بله و نه صددرصد خیر.موضوعات علوم انسانی این طور هستند.شاید در علوم ریاضی جواب روشن داشته باشیم که ۱+۱ می شود ۲ اما در علوم انسانی ضرورتاً پاسخ ۲ نیست.ببینید تاکنون همایش آئین های عاشورایی یک عمل عبادی بوده که به تدریج یک عمل زیبایی شناسی عقل گرایانه هم شکل گرفته، این جریان در جشنواره تئاتر رضوی هم بود.حالا در داخل کشور این موضوع گسترش پیدا کرده و آثاری به وجود آمدند که خارج از محرم می شود در سالن ها اجرا کرد، حالا حرکت در حال ادامه پیدا کردن است و من معتقدم باید به جهان هم نگاه کنیم، با این حساب باید اول از همه عقلانی نگاه و فکر کنیم.در حال حاضر با توجه به فعالیت هایی که در این چند سال دیده ایم حرکتش رو به داخل است، اما در همین حرکت های رو به داخل هم ده، پانزده متن سراغ دارم که می توانند حرکت جهانی داشته باشند.وظیفه ما این است که این حضور را معرفی کنیم درغیر این صورت موفق نخواهیم بود.

▪ رویکردتان در داوری آثار همایش چگونه بوده است

ـ با توجه به تجربه ای که ربع قرن در حوزه آموزش و صحنه تئاتر داشته ام و فعالیت هایی که در این زمینه داشته ام اگر بخواهیم اصول تئاتری را فشرده کنم دو چیز برای من اهمیت دارد: «شگفتی» و «اجتناب ناپذیری». حتماً می دانید که قواعد تئاتری و بازیگری براساس ژانرها و مکتب مختلف متفاوت است. اما بنیاد بازیگری باور پذیری و بنیاد های یک اثر نمایشی «شگفتی» است. یعنی باید باور شود و ماندگار شود که من اسمش را «اجتناب ناپذیری» می گذارم. احتمال دارد من در ورود به سالن با قواعد جدیدی روبه رو شوم، دیگر نمی توانم براساس قواعد قبلی قضاوت کنم، بلکه با اثری زنده روبه رو خواهم بود که این دو اصل را باید داشته باشند و البته زیر مجموعه همه قوانین و آموزه های تئاتری.