یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم درباره الی ساخته اصغر فرهادی


نگاهی به فیلم درباره الی ساخته اصغر فرهادی

جذابیت جادویی فیلم درباره الی , در امکان کشف و شهودی است که برای مخاطبش فراهم می آورد

جذابیت جادویی فیلم "درباره الی"، در امکان کشف و شهودی است که برای مخاطبش فراهم می آورد. فیلمی که مفاهیم " باور"، " تردید" و "داوری" را به چالش می کشد، بیش از هر اثر دیگری مخاطب را در موقعیت قضاوت قرار می دهد و دست آخر نیز او را با دنیایی از پرسش و تردید از سالن تاریک سینما بیرون می فرستد.

قضاوت هایی که به بازی پانتومیم می ماند. آدم ها بر اساس قضاوت شخصی شان رفتار می کنند و فکر طرف مقابل را گاهی درست و گاهی غلط حدس می زنند و سرخوشانه، تصور می کنند که به تمام حقیقت دست یافته اند.

در فیلم لنگرگاه های متعددی، برای درگیر ساختن احساسات عمیق مخاطب طراحی شده است. این طراحی به گونه ای صورت گرفته است که تماشاگر هم چون خود "الی"، در دنیای جادویی فیلم غرق می شود و هر کس متناسب با ویژگی های درونی اش، با بخشی از کنش ها و شخصیت های داستان همذات پنداری می کند.

هنگام مواجهه با فیلم احساس می کنی که بخشی از تجربه های شخصی ات، روی پرده جان می گیرد. "درباره الی" ترجمه بصری همه آن چیزهایی است که ما بارها و بارها حس شان کردیم، اما از بیانش عاجز بوده ایم. به همین دلیل است که با هر لحظه اش می توانیم به دنیای فرامتنی اثر پرتاب شویم و آموزه ها و احساساتمان را، با آن چه می بینیم تطبیق دهیم.

تصور می کنم درباره جنبه های مختلف این فیلم، هم چون بازیگری، فیلم نامه، فیلم برداری به اندازه کافی صحبت شده و آن چه ناگفته مانده، مفاهیم عمیق و ارزشمندی است که داستان "درباره الی"، با روایتی ساده و صمیمی آن را بیان می کند.

یکی از سکانس های کلیدی فیلم، جایی است که همسفران دریا درباره هویت مجهول "الی" با هم بحث می کنند. هیچ کس نمی داند نام واقعی دختر چیست. "الهام"، "المیرا"، "الناز"، " الهه" یا او مربی یک مهدکودک است و این تنها چیزی است که همه درباره او می دانند. هر چه روایت پیش می رود، بر دامنه این ابهام افزوده می شود. حالا مسئله اساسی برای آدم های داستان، پاسخ به عنوان کنجکاو برانگیز فیلم، یعنی " درباره الی" است. آن ها می خواهند بدانند که درباره "کدام الی" باید صحبت کنند.

خاصیت جادویی فیلم این است که شخصیتی دوگانه و مبهم از "الی"، برایمان تصویر می کند. جالب تر آن که هر کدام از این دو شخصیت می توانند در پیشبرد دو داستان مجزا نقش خودشان را به درستی ایفا کنند.

"الی اول" دختر مظلوم و نجیبی است که برای کمک به یک کودک، دل به دریا می زند و غرق می شود. "الی دوم" دختر بحران زده ای است که با خودکشی اش، مرگی خودخواسته را انتخاب می کند.

هر کدام از این دو"الی " را انتخاب کنیم، می توانیم داوری متفاوتی درباره دیگر شخصیت های داستان داشته باشیم. چرا که فیلم به مخاطب اجازه می دهد تا او نیز هم چون خانواده درگیر ماجرا، قضاوت خودش را داشته باشد.

جالب آن که «الی» با دو رفتار متفاوتش می تواند با دو وجه جداگانه از دریایی که داخل آن پنهان می شود، ارتباط برقرار کند. «الی» آرام و متین و فداکار، نماد دریایی آرامش بخش و زلال است و «الی» پرخاشگر و عصیان زده، نشان از وجه توفانی و ترسناک دریا دارد.

حالا این بخش از فیلم را تطبیق می دهیم با دیدگاه جامعه شناسانه "فردیناند تونیس"، اندیشمند آلمانی، تا مشخص شود شخصیت پردازی "الی" از چه پشتوانه عمیقی برخوردار است. او جوامع را به دو دسته "جوامع معنوی" و "جوامع صوری" تقسیم می کند و در تشریح دسته دومی، نکاتی را بر می شمارد که به شدت به فضای تصویر شده در فیلم نزدیک است. «در جامعه صوری آن چه بیش از همه تعیین کننده است، تراکم انسان هاست. تعدد و تکثر انسان ها در فضاهای محدود به عنوان یکی از پدیده های تاریخی قرن ما ،عوارضی بسیار بر جا می گذارد که ناممکن بودن شناخت متقابل انسان ها، پیدایی روابط صوری، قراردادی، سطحی و تنهایی انسان از آن جمله است.»

در فیلم "درباره الی" می توانیم تعدد و تکثر آدم ها را، در فضای محدود ویلا ببینیم. نداشتن شناخت و درک نشدن عمق احساس شخصیت ها، اصلی ترین نکته نادیده گرفته شده ای است که در نهایت به فاجعه منجر می شود. (اعضای خانواده ها به جز سپیده- از این که الی نامزد دارد بی خبرند) تنهایی و جدا افتادگی «الی» به عنوان یک نمونه از آدم های جمع در سکانس های بادبادک بازی، قرار گرفتن جسدش در سردخانه، صحنه نمک آوردن و تلفن زدن وی نمایان است.

«تونیس» در ادامه دیدگاه خود می گوید: «جامعه صوری چارچوبی است که در آن هر اقدام انسانی تابعی از عقل گرایی، مصلحت اندیشی و حتی در معنایی مطلوبیت گرایی است.»

برای فهم بهتر این بخش، می توانیم به دروغ های مصلحتی که بین افراد رد و بدل می شود توجه کنیم که به قول "تونیس"، ویژگی مصلحت اندیشی جوامع صوری را بازتاب می دهد.

به پیرزن صاحب ویلا گفته می شود که «احمد» و «الی»، برای ماه عسل به آن جا رفته اند نازی به نامزد «الی» می گوید او از شما و مادرتان خیلی حرف زد و دلش برای شما تنگ شده بود، سپیده می داند، «الی» نامزد دارد اما این را از جمع پنهان می کند و

اما آن بخشی که با درونمایه فیلم ارتباط تنگاتنگی دارد، این بخش از نظریه " تونیس" است: «در چنین جامعه ای، انسان در جمع همچون شبحی متحرک است، هویتش ناشناخته و نام و سوابقش نامشخص است. به طور کلی موجودی مرموز است در برابر دیگری. از همین روست که در شهرهای بزرگ، انسان منزلتی شناخته شده ندارد. بلکه باید هر لحظه برابر دیگران منزلت خاص خود را به اثبات رساند.» (جامعه شناسی ارتباطات، دکتر باقر ساروخانی، صفحه ۵۷)

همان طور که در ابتدای این مطلب اشاره شد، جذابیت فیلم "درباره الی" در همین نکته است. این که تمام آن مفاهیمی را که یک نظریه پرداز با کلی تحقیق و مطالعه به آن رسیده است، به هم پیوند می زند و در چند نما نشانمان می دهد و این کار کمی نیست.

چه کسی هم چون "الی" داستان فیلم، می تواند به این روشنی و واضحی نمایان گر یک موجود بی هویت و ناشناخته و مرموز باشد؟ و چه داستانی همچون داستان " درباره الی" می تواند بازتاب دهنده " فردیت گمشده" انسان دنیای معاصر باشد؟

نکته آخر دقیقا همان چیزی است که «داریوش مهرجویی»، در رمان جدیدش از زبان شخصیت راوی داستان به آن اشاره می کند:

«فردیت من چیست؟ کجاست؟ چگونه می توان صاحب فردیت شد؟ خصوصا در جامعه ای که مدام زیر ظواهر و تعارفات و رودربایستی ها و لفت و لعاب پوک زندگی، دست و پا زده. در این جامعه فردیت چه معنایی پیدا می کند؟» (به خاطر یک فیلم بلند لعنتی داریوش مهرجویی، صفحه ۶)

کاش می شد درباره هر کدام از سکانس ها و یا شخصیت های فیلم، مطلبی جداگانه نوشت. چون توضیح آن همه لذت تمام عیار بصری، در چند جمله و چند پاراگراف نمی گنجد. از سکانس بادبادک بازی «الی» نمی توان به سادگی گذشت. جایی که حسی از دلهره و معصومیت در چهره اش موج می زند و او صبور و سنگین و سرگردان، بر لب ساحل می دود.

در همین لحظه است که آبی دریا با آبی آسمان پیوند می خورد و بادبادکی که خودش را به سقف آسمان رسانده است، مرگ پروازگونه «الی» را به ما هشدار می دهد. فریاد مهیب دریا بر سکوت سرشار از آرامش شخصیت محوری داستان غلبه می کند.

«الی» هم که چیزی پنهان تر از راز را در وجودش نهان کرده است، در هیاهوی دریا گم می شود.

انتخاب بعدی من سکانس پایانی است. آدم هایی که یک ماشین در گل گیر کرده را هل می دهند، تا شاید از شر آن ساحل نفرین شده خلاص شوند. شخصیت هایی که نماد انسان های طبقه متوسط جامعه هستند، پس از آن که قربانی تکروی شان شده اند یک بار دیگر دور هم جمع می شوند، اما زمانی که دیگر دیر شده است. آن ها خودشان هم می دانند که به نقطه بن بست رسیده اند و راه بازگشتی هم برایشان وجود ندارد.

شبیه این سکانس در سریال «گمشدگان» نیز دیده می شود و این، به شباهت خط اصلی قصه "درباره الی" و این سریال برمی گردد. جالب آن که هر دو اثر به داستان زندگی بحرانی آدم های سرگردان، در مکان متروک حاشیه دریا می پردازد. با این تفاوت که در اولی «زمین گیرشدن هواپیما»، شخصیت ها را از موقعیت آرامش خارج می کند اما در دومی «سقوط اخلاقی»، سرنوشتی تلخ را برای مسافران رقم زده است.

دیگر سکانس جذاب و تاثیرگذار فیلم جایی است که علیرضا (نامزد الی)، جمله کلیدی فیلم نامه را بر زبان می آورد. او در اوج درماندگی اعتراف می کند که به هم ریختگی اش بیشتر به دلیل دروغی است که شنیده است نه مرگ «الی». آن چه روح و روان او را ویران کرده، دروغ های ریز و درشتی است که خود، زاییده دروغ های قبلی است. همان دروغ هایی که گفتنشان امری عادی و متعارف به نظر می رسد؛ اما هر کدام می تواند زمینه وقوع یک بحران و فاجعه را به وجود آورد.

اگر همین طور بخواهیم شرح سکانس های حس برانگیز را ادامه دهیم، این مطلب به این زودی ها به پایان نمی رسد. صحنه ای که امیر (مانی حقیقی) کلافه می شود و در اوج عصبانیت همسرش، سپیده (گلشیفته فراهانی) را کتک می زند، خیلی خوب از آب در آمده است. به ویژه لحظات پس از کتک کاری، که هر دو مات و مبهوت، به همدیگر نگاه می کنند و آن چه را دیده اند، باور ندارند.

فیلم را یک بار زمان جشنواره و یک بار زمان اکران دیدم. اما هنوز هم رد پای نماها، دیالوگ ها، صداها، شخصیت ها و از همه مهم تر سوال های فیلم را در ذهنم حس می کنم. به این فکر می کنم که چرا حضور "الی" در نیمه دوم فیلم و دقیقا پس از مرگش بیشتر از پیش احساس می شود. (درست مثل فیلم «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی که جنازه بر زمین افتاده یزدگرد همچون یک شخصیت زنده بر حوادث داستان تاثیر می گذارد.) به این که اگر «سپیده» این قدر مسئولیت پذیر نبود، باز هم به این حال و روز می افتاد و ...

اما فکر می کنم مهم ترین سوال این باشد: آیا آن همه آدم بحران زده، سرانجام می توانند ماشین شان را دوباره به حرکت در بیاورند یا نه؟



همچنین مشاهده کنید