دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

نقاشی در قاب صحنه نگاهی به نمایش سه بچه خوک


نقاشی در قاب صحنه نگاهی به نمایش سه بچه خوک

هر تئاتری, منتقد خود را دارد این منتقد كسی است كه موضوع و شكل تئاتر برایش حایز اهمیت است و تئاتر در زندگی او تأثیر می گذارد بنابراین با دیدن تئاتر آن را ارزیابی می كند بر طبق این قاعده بهترین منتقد تئاتر كودك, كودكان هستند اما منتقد برای نقد اثر هنری تئوریهایی دارد و آن را بیان می كند اما كودك فاقد ذهن تئوریك است پس چگونه می تواند تئاتر كودك را نقد كند ما از دو راه می توانیم به مؤلفه های نقد تئاتر كودك دست بیابیم

هر تئاتری، منتقد خود را دارد. این منتقد كسی است كه موضوع و شكل تئاتر برایش حایز اهمیت است و تئاتر در زندگی او تأثیر می‌گذارد بنابراین با دیدن تئاتر آن را ارزیابی می‌كند بر طبق این قاعده بهترین منتقد تئاتر كودك، كودكان هستند اما منتقد برای نقد اثر هنری تئوریهایی دارد و آن را بیان می‌كند اما كودك فاقد ذهن تئوریك است پس چگونه می‌تواند تئاتر كودك را نقد كند. ما از دو راه می‌توانیم به مؤلفه‌های نقد تئاتر كودك دست بیابیم.

۱ـ نظر‌سنجی یا نقد شفاهی: برای دست یافتن به این دیدگاه، می‌توان از كودك پرسید كه آیا از تئاتر لذت برده یا نه؟ یا چه عنصری از تئاتر برای او جذاب بوده است؟

با دیدن نمایش سه بچه خوك درمی‌یابیم كودكان از عروسكهای سه بچه خوك بسیار لذت برده‌اند.

۲ـ نقد هنری: برای دست یافتن به دیدگاه هنری كودكان، بهترین راه آن است كه به نقاشی كودكان كه اولین آثار هنری آنهاست مراجعه كنیم. زیرا كودكان غالبا‌ً در به‌ كارگیری واژگان برای پرسش و پاسخ پیرامون تئاتر ناتوان‌اند اما با زبان تصویر آشنایی بیشتری دارند. بنابراین ما برای دست یافتن به دیدگاههای هنری كودكان، ابتدا به نق‍ّاشی آنها رجوع می‌كنیم تا با یافتن مؤلفه‌های آن بتوانیم به شناسایی قواعدی برای تئاتر كودك بپردازیم زیرا تئاتر هم مانند یك نقاشی است كه كارگردان توسط عناصر نمایش در قاب صحنه به تصویر كشیده است. برای دست‌یابی به این امر، ابتدا به بررسی نقاشیهای كودكان می‌پردازیم و پس از آن به این پرسش پاسخ خواهیم داد كه آیا نمایش سه بچه خوك توانسته است در چارچوب نقاشیهای كودكان قرار بگیرد. به زبان روشن‌تر آیا كارگردان توانسته در صفحه كاغذی صحنه یك نقاشی زیبا برای كودكان بكشد یا خیر. بیایید یك نقاشی كودكانه را از نزدیك تماشا كنیم. چند خط ساده رنگ‌آمیزی شاد اشیاء ساده و تك‌بعدی اشیائی كه در واقعیت حضور دارد اما شكل آن با آن چیزی كه در نق‍ّاشی كودكانه تركیبی از واقعیت و تخیل می‌باشند به‌عنوان نمونه نق‍ّاشی كلاغ به شكل یك عدد هفت(۷) خورشید را به شكل یك دایرهٔ زرد و دریا را با چند خط آبی می‌كشد. در اینجا ما با آنكه با نشانه‌های متفاوت و متعددی روبه‌رو هستیم اما هرگز نقاشی كودك نمادین نیست زیرا در نقاشی كودك، كودك در نقاشی، اولین دریافتی را كه نسبت به اشیاء پیرامون خود دارد ثبت می‌كند و هرگز به مفاهیم پنهان آن نشانه‌ها نمی‌اندیشد و این نشانه‌ها در نقاشی كودكان پیوسته تكرار می‌شود زیرا نقاشی بر پایه تصو‌ّرات اولیه و سادهٔ كودك، شكل می‌گیرد به عنوان نمونه اولین تصور در دیدن خورشید تصویر دایره‌وار آن است یك دایره زرد رنگ با چند خط كه پیرامون آن كشیده شده است. هنر كودكان بر پایهٔ همین عناصر ساده، شكل می‌گیرد. به كودكتان یك كاغذ بدهید حتی اگر در هنگام خواندن یك نمایشنامه از ویلیام شكسپیر یا انجام یك پژوهش علمی هستید تحقیقات خود را متوقف كنید حتما‌ً این كار را بكنید. حتی اگر پژوهش پیرامون آثار شكسپیر باشد یك كاغذ سفید و چند مداد رنگی به كودكتان بدهید. برای كودك این نكته بسیار مهم است زیرا می‌خواهد در یك لحظه حساس با سرعت، تمامی احساسات خود را نقاشی كند. كودك در اندیشه ارائه یك اثر هنری نیست بلكه برای او بیان احساسات در همان شكلهای اولیه آن، كه در ذهنش نقش بسته بسیار مهم‌تر است. كودكان تجربه‌ها، اندیشه‌ها و آموخته‌های خود را بیان می‌كنند. به عنوان مثال؛ كودك آموخته است كه خورشید گرم و نورانی است، خانه جای امنی است، پدر و مادر مهربان و دوست‌داشتنی‌اند و این اندیشه‌ها در نقاشی او بازتاب دارد. اما از آنجا كه عنصر عاطفه و احساسات بر مفاهیم غلبه می‌كند كودك در یك لحظه آنچه را كه احساس می‌كند و نسبت به آن حساس است در نقاشی می‌كشد این نقاشی مرز خودآگاه و ناخودآگاه كودك است برای همین، زمانی كه قصد دارد بر طبق خواسته پدر و مادر نقاشی خود را تفسیر كند باید لحظه‌ای فكر كند درحالی‌كه در هنگام كشیدن نقاشی هرگز تأمل نمی‌كند و زمانی كه بخواهد احساسات خود را بیان كند حتی منتظر نمی‌ماند كه پدر و مادر برای او یك كاغذ نقاشی بیاورند. از این رو حس یادگیری در نقاشی كودكان توأم با سرعت، عاطفه و لذ‌ّت است برای كودك برقراری ارتباط از انتقال مفاهیم مهم‌تر است و این نكته در نقاشی كودك پدیدار است. او دوست دارد با اشیاء رابطهٔ عاطفی برقرار كند. به عنوان مثال: در نقاشی، كودكان، آن چیزهایی را كه دوست دارند می‌كشند نه چیزهایی را كه از آنها متنفرند.

حال مؤلفه‌های نقاشی كودكان را مرور می‌كنیم:

۱ـ نقاشی كودكان بر اساس واقعیت است اما واقعیتی كه با دنیای خیال تركیب شده است.

۲ـ نقاشی كودكان ساده و فاقد‌ِ پرسپكتیو است. نقاشی كودكان بر پایهٔ خط است نه حجم.

۳ـ نقاشی كودكان برای برقراری ارتباط عاطفی كشیده می‌شود و هدف كودكان بیان مفاهیم نیست.

۴ـ نقاشی كودكان تنو‌ّع رنگی بسیاری دارد.

۵ـ ریتم و سرعت برای كودكان بسیار مهم است. كودكان برای رفتار و نقاشی كمتر می‌اندیشند و آن را سریع بیان می‌كنند. این یك ویژگی كودكانه است آن را با نقطه ضعف اشتباه نكنید.

۶ـ نقاشی كودكان از دیدن یك شیء آغاز می‌شود و كودك تأثیر اولیه‌ای را كه شیء در ذهنش باقی می‌گذارد به تصویر می‌كشد. از دیدگاه ما، كارگردان زمانی می‌تواند نمایش كودك را به تصویر بكشد كه از چارچوب نقاشی كودكان تجاوز نكند. اما آیا تئاتر سه بچه‌خوك توانسته است به نقاشی كودكان وفادار باشد. شاید این پرسش در ابتدا غریب باشد اما تئاتر كودك یك نقاشی متحرك است نقاشی كه یك كارگردان بر روی صفحهٔ كاغذی صحنه، به تصویر می‌كشد و ما برای نقد نمایش سه بچه‌خوك ابتدا ابزار نقاشی كارگردان را بررسی می‌كنیم:

۱ـ نقاشیهای صحنه‌ای

كارگردان با عناصر فیزیكی، عروسك، دكور، نور، رنگ و بازیگران به یك تصویر صحنه‌ای دست می‌یابد. عروسكها بسیار زیبایند این عروسكها به‌ گونه‌ای ساخته شده‌اند كه بازیگران به راحتی می‌توانند با آنها بازی كنند در نمایش سه بچه‌خوك، دوعروسك‌گردان حضور دارند كه همزمان با حركت دادن عروسكها به ایفای نقش دو شخصیت به نام نانا [افسانه زمانی]، دادا [پیمان شریعتی] می‌پردازند. عروسكها علاوه بر واقعی بودن تخی‍ّلی هم هستند. این عروسكها در نمایش با نامهای سه بچه‌خوك، فلوتی، توپی و كتابی حضور می‌یابند. در نمایش علاوه بر عروسكها یك گرگ نیز حضور دارد كه شخصیت او توسط یك ماسك به تصویر كشیده می‌شود، و گرگ هم واقعی نیست تخیلی است و این مسئله به تفكیك شخصیتها و تنوع نمایش كمك می‌كند. شخصیتهای نمایش همانند نقاشیهای كودكان از عنصر تخیل و واقعی‍ّت ساخته شده‌اند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.