جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پشت پرده خارج کردن فیلم از جشنواره


پشت پرده خارج کردن فیلم از جشنواره

در حاشیه تلاش برای تحریم جشنواره فجر باج خواهی

جشنواره فیلم فجر، در هر دوره دارای حواشی بسیاری است که گاهی این حواشی از متن آن پررنگ تر می شوند. دوره ۲۸ این جشنواره نیز از این قاعده مستثنی نیست. حاشیه اصلی جشنواره امسال،تلاش یک جریان رسانه ای برای تحریم جشنواره فیلم فجر یا به عبارتی، انتشار توهم تحریم این گردهمایی ملی بود. شایعه تحریم جشنواره در دو سطح کارگردانان و داوران دنبال شد. به این ترتیب که امسال هم مثل هر دوره جشنواره فجر، گروهی از سینماگران در آن شرکت کردند و گروه دیگری به دلیل نداشتن اثر، یا آماده نشدن فیلمشان نتوانستند در جشنواره شرکت کنند. در مورد داوری هم همین طور؛ طبق روال هرسال، بعضی افراد دعوت شده برای داوری جشنواره فجر به دلایل گوناگون از جمله معالجه و عمل جراحی، مسافرت و... امکان همکاری با جشنواره به عنوان داور را نیافتند. اما آن جریان رسانه ای هریک از این عدم مشارکت ها را به عنوان تحریم جشنواره و حرکتی سیاسی منعکس کرد.

دلیل این مسئله روشن است با این جریان رسانه ای، وابسته به جریانی سیاسی است که حیات آن به شایعه بسته است و فقط، سوار بر امواج توهم، دروغ و شایعه می تواند جلو برود. این مسئله تنها به جشنواره فیلم فجر محدود نشد و به جشنواره های تئاتر و شعر فجر هم انتقال یافت. البته تحریم هایی هم صورت گرفت که چندان قابل توجه و تاثیرگذار نبودند.

● روشنفکرانی که منتقد نیستند

نکته مهم این است که جشنواره فیلم فجر، همواره انتقاد برانگیز بوده است. این رویداد فرهنگی در هر دوره فراز و نشیب ها و نقاط ضعفی را داشته است که وظیفه هنرمندان و رسانه ها نیز گوشزدنمودن انتقادات است. اما به نظر می رسد که یکی از مشکلات این جشنواره همین است که عده ای - از سه غفلت منفعت طلبی یا جهالت- حاضر به عرضه انتقادات سازنده خود نیستند. فقط به این دلیل که جشنواره فجر، یک مناسبت حکومتی است. سعی در بد و بیراه گفتن به آن را دارند تا به این وسیله ادای اپوزیسیون بودن و اطوار روشنفکری را در بیاورند. غافل از این که «فرهنگ» با ادا واطوار اصلاح نمی شود.

به طور مثال به این نظرات، یکی از فیلمسازان برجسته- و به ظاهر معترض به جشنواره- توجه کنید: «جشنواره این چنینی، داوری این چنینی هم می خواهد. این جشنواره بی بنیه تر از آن است که بخواهم درباره آن صحبت کنم و درشرایطی که چنین هیئت انتخابی فعالیت می کند، بهتر است بحثی راجع به آن نکنیم... جشنواره ربطی به سینما ندارد، سینماگرها کار خودشان را می کنند، فیلمشان را می سازند.... عده ای می آیند خودشان را تشویق می کنند، به خودشان جایزه می دهند و بعد هم کلی خبر می روند که استقبال بی نظیر از جشنواره و...(!!!)

گوینده این سخنان گهربار، جناب استاد، داریوش مهرجویی است. برای ایشان احترام قائلم، اما ذکر این نکته را لازم می دانیم که ببینید وضع جامعه روشنفکری ما چگونه است که در انتقاد از جشنواره فجر این گونه سخن می گویند.

ضمن این که برخی از دوستان سینماگر ما، برای حضور در جشنواره های دشمنان ما و دشمنان خودشان- بی تاب هستند. همان جشنواره هایی که برای پیشبرد سیاست های جنگ طلب ترین دولت های جهان فعالیت می کنند. آیا با این وضع، ادعای تحریم جشنواره فجر با هدف دفاع از حقوق بشر، ریاکارانه نیست؟

● پشت پرده اعتراض و تحریم جشنواره فجر

شاید جالب باشد که بدانید، دوستان مدعی روشنفکری که معترض جشنواره فجر هستند، هدف اصلی شان چیست. علی اکبر عبدالعلی زاده که خود ازدست اندرکاران سابق نشریه روزانه جشنواره فجر است، با انتشار یادداشتی در خبرگزاری فارس، بخشی از مشاهدات و تجربیات خودش درباره اعتراض به جشنواره فجر، بیرون کشیدن فیلم از آن یا اقدام به تحریم آن را بازگو کرده است. بخوانید: به غیر از معدود اعتراضات منطقی سینماگران که البته با خروج فیلم همراه نیست، بیرون کشیدن فیلم از جشنواره فیلم فجر حاصل مدیریت غلط جشنواره در سال های اواسط دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ است.

مدیران در آن سال های تصور می کردند این جو خبری به شادابی و نشاط جشنواره کمک می کند درحالی که این نحوه مدیریت فرصت های طلایی ای را در اختیار فرصت طلبان قرار داده است. به نحوی که برخی فیلمسازان با هدف جذب حداکثری کمک های دولتی و بهره مندی بیشتر از کمک های پنهان جشنواره اقدام به خارج کردن فیلم می کنند.

بعضی دیگر نیز درحالی که اساساً فیلمی به جشنواره ارائه نکرده اند و شاید اصلاصً فیلم شان قابلیت رقابت در این جشنواره را ندارد و یا حتی آماده نمایش نیست خودشان را به جشنواره سنجاق می کنند، تا بر روی امواج خبری این رخداد ملی و بین المللی سوار شوند.

این همان روندی است که در دیگر جشنواره های هنری نیز با آن روبرو هستیم. جشنواره تئاتر فجر، جشنواره موسیقی فجر و... هم با همین آفت مواجه است. مورد جشنواره فجر امسال جالب تر از سینما است؛ کسی که تا یک هفته پیش به عنوان داور در جشنواره بوده ناگهان در کنار بیست و چند نفر دیگر قرار می گیرد که اغلب از نورچشمی های تئاتر اند و در جهت تحریم جشنواره تلاش می کند.

از اواسط دهه ۷۰مدیران فرهنگی پس از ایجاد رسمی نامیمون با هدف افزایش فضای خبری جشنواره، برای جبران بی برنامگی ها و کاستی های مدیریتی خود با توزیع غلط و شتابزده یارانه ها و کمک های پنهان جشنواره به فیلم های سینمایی،سبب ساز نوعی رفتار فرصت طلبانه از سوی صاحبان فیلم ها شدند. باج دهی به مخالفان باعث شد برخی نیز برای بهره مندی از این باج در فرصت هایی مثل: برگزاری جشنواره ها بی دلیل به گروه معترضان بپیوندند و در کمال تعجب اهالی سینما از وام ها و امکانات دولتی بیشتری برخوردار شوند. این رفتار تا به امروز ادامه یافته به نحوی که همه ساله در آستانه برگزاری جشنواره فیلم فجر با اخبار خروج و ورود دوباره فیلم ها مواجه می شویم،که باج خواهی مسلم برخی فیلمسازان از سینمای ایران است.

لازم است مدیران سینمایی برای شکستن این رسم ناصواب همت کنند.

وقت آن رسیده برگزارکنندگان جشنواره فیلم فجر از این روند تکرارشونده درس بگیرند و برخلاف مدیریت های قبلی بی جهت معیار و قوانین جشنواره فیلم فجر را برای حضور معدودی فرصت طلب دستخوش تغییر نکنند. شکستن زمان بندی تحویل اثر به جشنواره، چشم پوشی از جریان سازی های مخرب و اعتراضات غیرمنطقی، سرخم کردن در مقابل باج خواهی فرصت طلبان با پرداخت غیراصولی تسهیلات و امکانات دولتی، همه و همه ممکن است اقداماتی سهل الوصولی برای رفع مشکلات یک دوره جشنواره باشد، اما مشکلات ریشه داری را برای مهمترین جشنواره سینمایی کشورمان ایجاد خواهد کرد.

لازم است مدیران فعلی سینما با اقتدار براساس برنامه از پیش تعیین شده جشنواره، آن را برگزار کنند و وجهه جشنواره را فدای زیاده خواهی این افراد نکنند.

یادم می آید در دوره بیست و سوم که مسئولیت تحریریه نشریه روزانه جشنواره فیلم فجر را داشتم فیلمسازی نام آشنا در گفت وگو با نشریه روزانه تا توانست به جشنواره و سینمای ایران بدو بیراه گفت. دبیر محترم جشنواره وقتی گفت وگو را خواند، فیلمساز موردنظر را دعوت کرد و در جلسه ای با ارائه تسهیلات ویژه مالی نظر آن فیلمساز را چنان برگرداند که پس از جلسه در حضور دبیر جشنواره در گفت وگویی تازه حرف هایی در تناقض سخنان قبلی خود گفت و سینمای ایران و جشنواره را گل و بلبل خواند و مدیران سینمایی را فرشتگان نجات فیلمسازان دانست. این روند در کمتر از ۲۴ ساعت اتفاق افتاد. روندی که قبل و بعد از آن نیز به تکرار رخ داد.

مدیران باید بدانند آدم های فرصت طلب برای کسب شهرت و درآمد بیشتر به هیچ چیز پایبند نیستند، چه رسد به قوانین و شرایط جشنواره بین المللی فیلم فجر. این افراد معمولاً تعلق چندانی هم به سینمای ایران ندارند و درحالی که به صورت جدی وابسته به وام های دولتی هستند و از آبشخور سرمایه گذاری دولتی فیلم می سازند، حاضرند منافع جمعی سینما و نظام فرهنگی کشور را فدای زیاده خواهی خود کنند.

براین اساس، بهتر است این آفت را که میراث نحس مدیران قبلی جشنواره فیلم فجر است با اصلاح نواقص جشنواره، استقامت و اقتدار ریشه کن کنند و از این طریق علاوه بر افزایش اعتبار جشنواره به دیگر فیلمسازانی که در همان شرایط با علاقه در جشن های بزرگداشت انقلاب اسلامی شرکت می کنند احترام بگذارند.

حسین کارگر