چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

توسعه فرهنگی شرط لازم توسعه فراگیر


توسعه فرهنگی شرط لازم توسعه فراگیر

نگاهی به کتاب «جامعه شناسی توسعه» نوشته یوسف نراقی

سال‌های طولانی، دست کم تا پایان جنگ جهانی دوم، نظریه پردازان حوزه توسعه این مقوله را بیشتر از جنبه‌های اقتصادی آن و رشد صنعتی می‌سنجیدند اما به‌تدریج و با ظهور مدرنیته و تغییر پارامترهای زندگی اجتماعی و اقتصادی جوامع مدرن دو حیطه فرهنگ و جامعه شناسی نیز مورد اهمیت قرار گرفت و علم جامعه شناسی توسعه پا گرفت و مورد توجه واقع شد زیرا اگر تا پیش از این پدیده صنعتی شدن تنها در قالب‌های تولید، مصرف، صادرات و واردات قابل مشاهده بود حال می‌شد آن را به وضوح در نهادهای اجتماعی، قالب‌های رفتاری، سبک زندگی و همچنین شخصیت افراد دید. در حقیقت جامعه‌شناسی توسعه به‌دنبال بررسی تغییر ساختار جوامع از شکل سنتی به مدرن است. جامعه‌شناسی توسعه همچنین نقش‌ها، پایگاه‌ها، ارزش‌ها، انگیزه‌ها و تلقیات اجتماعی را مطالعه می‌نماید و به‌دنبال قوانین فرآیندهای اجتماعی، قوانین توسعه و تغییر گروه‌های اجتماعی است.

جامعه‌شناسی توسعه ضمن بررسی فرآیندها و تعاملات به بررسی چگونگی بهره‌وری و روش‌های ارتقای آنها هم می‌پردازد؛ یعنی ضمن بررسی تضادها و تناقض‌ها به بررسی چگونگی بهر‌ه‌وری و ارتقای آنها هم توجه می‌کند. به مرور که دانش جامعه شناسی توسعه در سطح جهان مطرح می‌شد و مورد توجه قرار می‌گرفت در ایران نیز کتابهای متعددی در این زمینه تالیف، ترجمه و منتشر شد. کتاب «جامعه شناسی و توسعه» نوشته یوسف نراقی نیز جهت تحلیل جامعه شناسی کلاسیک و همچنین بررسی جامعه شناسی توسعه معاصر سال ۸۰ منتشر شد و با فاصله طولانی در سال ۹۰ به چاپ دوم رسید. این کتاب از جهت تجمع اکثر آرای این حیطه و همچنین بررسی جنبه‌هایی از جامعه شناسی توسعه در ایران و جست‌و‌جوی پارادایم‌های آن در کشورمان قابل توجه است و می‌تواند شروع مناسبی برای بررسی این دست از کتابها در این صفحه باشد.

«جامعه شناسی توسعه» در سه بخش تدوین شده است: بخش اول که بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده، شامل دو فصل است که در فصل اول به نظریه پردازان جامعه شناسی نظیر اسپنسر و دورکیم و سپس به جامعه شناسی تغییر پرداخته شده و آنگاه نقاط ضعف و قدرت علم جامعه شناسی بررسی شده است. در تعریف جامعه شناسی پویا که یکی از انواع جامعه شناسی است در این بخش چنین آمده است: «جامعه شناسی پویا تمام یک جامعه را به عنوان یک کل مورد مطالعه قرار داده و نشان می‌دهد که جوامع چگونه پیدا می‌شوند، توسعه می‌یابند و به مرور زمان چه تغییراتی حاصل می‌کنند.» در فصل دوم از این بخش توسعه به صورت مستقل مورد بررسی قرار گرفته است و سپس نظریه‌های جامعه شناسی توسعه مورد تامل واقع شده‌اند برای نمونه ارتباطات نظریه‌های مارکسیسم با این دانش مورد تحلیل قرار گرفته. در بخشی از این فصل مفصل انواع توسعه (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی) در ذیل عنوان توسعه و جنبه‌های چندگانه آن، شرح داده شده است.

شروع مبحث توسعه فرهنگی چنین است: «توسعه فراگیر بدون توسعه فرهنگی امکان‌پذیر نیست. اگر اهمیت بعد فرهنگی توسعه بیشتر از بعد سیاسی یا اقتصادی نباشد، کمتر هم نیست چرا که فرهنگی یکی از عواملی است که می‌تواند نقش دوگانه‌ای را ایفا نماید. اگر فرهنگ دارای توانایی جذب عناصر فکر توسعه بوده و قدرت نهادی کردن آن عناصر را داشته باشد، در روند توسعه تاثیر مثبت گذاشته و جریان آن را تسریع خواهد کرد، اما در غیر این‌صورت عناصر توسعه به کندی در آن جامعه نفوذ پیدا کرده و چه بسا دچار وقفه یا انحراف گردد.» بخش دوم کتاب مجموعه‌ای از مقالات نگارنده در همین موضوع است که به غیر از یکی از آنها، مابقی پیش از این در جاهای دیگر ارائه شده‌اند. در مجموع چهار مقاله در این بخش گنجانده شده‌اند که عبارتند از: بعد انسانی توسعه ملی، رشد جمعیت و توسعه ملی، نقش آموزش در تشکیل سرمایه انسانی و توسعه ملی، متخصصان مهاجر و ویترین جذب. این بخش و مخصوصا مقاله آخر آن یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کتاب است زیرا از جامعه شناسی کشور خودمان صحبت می‌شود. در شروع مقاله پایانی این بخش چنین آمده است: «جامعه ایرانی نشانه‌هایی از نگرانی درباره مغزهای اندیشمند و متخصص که جذب جوامع غربی شده‌اند از خود بروز می‌دهد.

البته این نشانه‌های نگرانی خود بسی امیدوار‌کننده است.[...] روزگاری که متخصص مطرود بود، به پایان رسیده و شور و احساسات یکسو نگری جای خود را به واقع نگری و واقع بینی داده است...» بخش سوم شامل سه گفتار است که عبارت‌اند از: پارادایم‌های توسعه پایا، نقد پارادایم غالب در توسعه و دانشگاه و سرمایه‌گذاری در منابع‌انسانی. گفتار دوم و سوم در اصل مقاله‌هایی بوده‌اند که پیش از این در نشریات دیگر منتشر شده‌اند. در مقاله اول چنین آمده است: «بحرانی که در این قرن بروز کرده، عبارت است از ناتوانی ما در پیدا کردن جانشینانی برای منابع طبیعی. نظریه‌های کلاسیک توسعه اقتصادی چنین فرض می‌کردند که منابع به مثابه نعمات طبیعت هستند و معتقد بودند که کیفیت زمین فناناپذیر و مواد زاید بی‌ارزش هستند.» نکته قابل تامل در ترتیب و تعداد این مقالات و گفتارها این است که آنچه در متن کتاب آمده با آن چیزی که نگارنده در پیشگفتار به صورت موجز بیان کرده، متفاوت است. یکی آنکه نراقی در پیشگفتار به خواننده خود می‌گوید که در فصل دوم منتظر پنج مقاله باشد درحالی‌که تنها چهار مقاله در این فصل آمده و همچنین دو‌گفتار از پنج گفتاری که نگارنده در توضیحات فصل سوم از آنها حرف می‌زند در متن کتاب نیست. این مسئله به هر دلیلی که پیش آمده باشد در نهایت باعث سردرگمی خواننده می‌شود.

پویان غفاری



همچنین مشاهده کنید