پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

یك گام بزرگ


یك گام بزرگ

در این تردیدی نیست كه فلاسفه اسلامی همواره علاوه بر فلسفه, نگاهی به سوی حكمت داشته اند شاید بتوان گفت آنچه باعث شده در تمام شعب علوم اسلامی, اعم از فقه و اصول و نقشی از مباحث فلسفه نیز مشاهده شود, ناشی از حكمتی است كه ریشه های آن به دین وصل می شود و از آبشخور وحی تغذیه می كند شاید بررسی مقایسه ای میان آنچه تاریخ فلسفه اسلامی نامیده می شود و آنچه تاریخ فلسفه غرب نام دارد, در این باره كمك شایانی محسوب شود

در این زمینه ترجمه فارسی تاریخ فلسفه اسلامی در۳ مجلد عرضه خواهد شد كه اولین مجلد آن در سال ۸۳ و توسط انتشارات حكمت به بازار آمد. مطلب حاضر نگاهی دارد به این كتاب.فلسفه دانشی است فراگیر كه هر روزه علاقه مندان زیادی را به سمت خویش می كشاند. بهترین راه شناخت آراء و نظرات هر فیلسوفی آثار خود اوست، اما نباید در این میان شأن كتب تاریخ فلسفه را از نظر دور داشت.

در گذشته نگرش تاریخی به فلسفه و دیگر علوم كمتر سابقه داشته است، اما خوشبختانه در سال های اخیر، این نگرش رو به گسترش است. در فلسفه هگل، سر تاریخی فلسفه به عنوان عنصری ضروری در فلسفه تلقی شد. در جهان اسلام نیز به آراء فیلسوفان گذشته می پرداختند برخی تذكره های فلسفی وجود دارد كه مجموعهِ ای از زندگی نامه مشاهیر، نام كتابها و احیانأ نقل اقوال آنها را به صورت كلمات قصار در برمی گیرد. از این جمله صوان الحكمه ابوسلیمان منطقی سجستانی است كه از این كتاب تنها منتخبی در دست است كه به كوشش عبدالرحمن بدوی چاپ شده است. «طبقات الاطباء و الحكماء ابن جلجل اندلسی، اخبارالعلماء، باخبارالحكماء، قفطی، عیون الاتباء فی طبقات الاطباء ابن ابی اصیبعه نیز در ترجمه حال دانشمندان یونانی و اسلامی به زندگی و آثار و آراء فلاسفه نیز اشارت دارند.»

در میان كتب عقاید نگاری در جهان اسلام كتاب الملل و النحل شهرستانی جایگاه خاصی دارد. همچنین كتاب محبوب القلوب اشكوری نیز به نقل اقوال فلاسفه با تفصیل بیشتری پرداخته است.

در چند دهه اخیر، توجه به تاریخ فلسفه اسلامی از دیدگاه سنت فكری اسلامی و نه فقط تاریخ اندیشه در غرب، ممالك اسلامی فزونی یافته است. تا جنگ بین المللی دوم تمام تاریخ فلسفه اسلامی كه در دسترس بوده توسط مورخان فلسفه غربی تدوین شده بود. در دهه سی و چهل هجری شمسی در پاكستان كوشش عظیمی برای تدوین یك تاریخ فلسفه اسلامی انجام پذیرفت و میان محمد شریف، تاریخ فلسفه مفصلی را در دو جلد به كمك سیدحسین نصر تدوین كرد كه به فارسی در ۴ جلد منتشر شده است. هدف سید حسین نصر در همكاری با این تاریخ فلسفه آن بود كه توجه بیشتری به اعصار بعدی فلسفه اسلامی بشود. بدین منظور خود فصولی درباره مكتب اصفهان، ملاصدرا و سبزواری كه همگی در آن زمان تازگی داشت برای این اثر سنگین نگاشت ولی موفق نشد نظرگاه اصلی كتاب را كه هنوز مبتنی بر دید فلاسفه غرب از فلسفه اسلامی بوده تغییر دهد.

دومین تلاشی كه در راستای تدوین تاریخ فلسفه اسلامی انجام پذیرفته است، اثر هانری كربن می باشد كه با همكاری سید حسین نصر و دانشمند سوری عثمان یحیی تهیه شد. طرح اولیه این تاریخ فلسفه با همكاری كربن در تهران و مبتنی بر سیر اندیشه فلسفی در تمدن اسلامی و نه تقسیم بندی ادوار تاریخ فلسفه غربی تنظیم شد. جلد اول این كتاب در سال ۱۹۶۴ در فرانسه چاپ شد و بعداً نیز به انگلیسی و فارسی با حذف نام های سید حسین نصر و عثمان یحیی به طبع رسید. جلد دوم آن كه در ترجمه های انگلیسی و فارسی دیده می شود توسط خود كربن تدوین شد.سومین كوششی كه در نیم قرن اخیر برای تدوین یك تاریخ فلسفه اسلامی كامل انجام گرفته است كتاب تاریخ فلسفه اسلامی می باشد كه در ۲ جلد و با همكاری سیدحسین نصر و دانشمند انگلیسی الیور لیمن توسط انتشارات راتلج به زبان انگلیسی منتشر شده است و هم اكنون ترجمه فارسی بخشی از آن در یك جلد توسط انتشارات حكمت و با همكاری جمعی از مترجمان و اساتید دانشگاه تهیه شده است.به اصرار الیور لیمن كه متخصص ابن میمون و ابن رشد و به طور كلی فلسفه قرون وسطایی یهودی و اسلامی است بخشی از كتاب نیز به فلسفه یهودی كه در قرون ماضی تحولی موازی با فلسفه اسلامی داشته، اختصاص یافته است.در تدوین این كتاب اولاً هم از دانشمندان اسلامی و هم غربی، و ثانیاً هم از اساتید بنام و هم محققان جوانی كه تازه قدم در راه گذاشته اند برای تدوین فصول مختلف كتاب دعوت شده است و آخرین بررسی ها و تحقیقات در این كتاب گنجانیده شده است. الیور لیمن در مقدمه ای كه براین كتاب نگاشته است به نكاتی اشاره می كند كه ذكر آن خالی از فایده نیست. وی پس از ارائه توضیحاتی پیرامون مفهوم فلسفه اسلامی می گوید: «در خلال مجلدات حاضر، مباحثی به چشم می خورند كه به روشنی اسلامی هستند، ولی یقیناً به روشنی نمی توان آنها را فلسفه نامید... فهم زمینه هایی كه اندیشه ها در بستر آنها ایجاد می شوند امر مهمی است و این نه به منظور پرداختن به تاریخ اندیشه ها بلكه برای روشن شدن هر چه بیشتر محتوای خود آنهاست. به علاوه، همچنان كه خواهیم دید، علی رغم تلاش فراوان برخی از این فیلسوفان، همواره نمی توان به آسانی فلسفه را از دیگر علوم سنتی جهان اسلام مانند كلام یا حتی فقه و اصول متمایز ساخت... درك ارتباط پویا میان علوم اسلامی و فلسفه از اهمیت خاصی برخوردار است و این نكته مهمی است كه طرح مباحث این علوم به گونه ای باشد كه پژوهنده قادر به مشاهده تأثیر و تأثراتی باشد كه از ناحیه فلسفه در این علوم صورت گرفته است.» (۵) الیور لیمن ضمن تأكید بر ردیابی سلسله تحولات و تغییرات فرهنگی بر استقلال فلسفه اسلامی تأكید می كند. وی می گوید: «البته، در اینكه تا چه حد می توان به ردیابی سلسله تحولات و تغییرات فرهنگی نائل شد محدودیت وجود دارد، و برخی نویسندگان، در ادعای خود مبنی بر كشف ارتباط میان وجوهی از فلسفه اسلامی و تحولات ناشی از آن در فلسفه غربی، بیش از اندازه خوش بین به نظر می رسند. اگرچه از سوی دیگر، چنین ارتباطات و پیوندهای قابل توجهی وجود دارد و در اینجا كوشیده شده است كه این گونه ارتباطات و پیوندها تا اندازه ای معرفی شوند، ولی این ناشی از این برداشت پیش پا افتاده نیست كه گویی اهمیت فلسفه اسلامی را در گرو چنین پیوندهایی می داند. البته این ویژگی دارای اهمیتی كاملاً منحصر به فرد است، كما اینكه خوانندگان این مجلدات مطمئناً آن را درخواهند یافت، اما آنچه فلسفه اسلامی را بااهمیت می سازد، برجستگی هایی است كه فی نفسه ویژه این فلسفه است و گنجینه ای از مفاهیم و اندیشه های ارزشمندی است كه توسط این فلسفه به وجود آمده است.»

پس از آن با تأكید بر اصالت فلسفه اسلامی و عنصر خلاقیت آن می گوید: «مطلب از این قرار نیست كه فلسفه اسلامی مفاهیم یونانی را گرفته باشد و سپس كوشیده باشد آنها را به گونه ای استعمال كند كه در جهان اسلام معنا داشته باشند. فلسفه اسلامی دارای این توانایی است كه پاره ای از مفاهیم كلیدی فلسفی را از فرهنگ های پیشینی اخذ كرده و از آنها در پاسخگویی به مسائلی كه از درون فرهنگ خودی سربرآورده است بهره جوید و برای به انجام رساندن این رسالت از قدرت انطباق مفاهیم فلسفی متناسب با این وظیفه برخوردار است... به گمان من برای خوانندگان بسیاری از فصول این مجموعه، این نكته به خوبی روشن خواهد شد كه در غالب مباحث خلاقیت مشهود است . در تدوین این كتاب اولاً از دانشمندان اسلامی و غربی، و ثانیاً از اساتید بنام و محققان جوانی كه تازه قدم در راه گذاشته اند برای تدوین فصول مختلف كتاب دعوت شده است و آخرین بررسی ها و تحقیقات در این كتاب گنجانیده شده استاین فلاسفه بدون تردید، نسبت به آنچه راجع به آن می نوشتند همانند «لوح سفید» یعنی خالی الذهن نبودند، بلكه مفاهیم و اندیشه هایی را كه برایشان قابل دستیابی بوده اند می گرفتند و سپس آنها را به عالی ترین سطح غنای خود می رساندند.»در انتها الیور لیمن چنین نتیجه می گیرد كه «فلسفه اسلامی، اولاً و بالذات، فلسفه است و شیوه تخصصی و فنی مناسب و قابل استفاده به منظور فهم آن نیز شیوه ای فلسفی است. در فلسفه اسلامی، بدون شك نمی توان از یك رویكرد واحد نسبت به حل مسائل فلسفی سخن گفت، بلكه طیف وسیعی از شیوه ها و مشرب های فلسفی وجود دارند كه بسته به نظر خاص هر متفكر متفاوت است.» بنابراین گستره وسیع فلسفه اسلامی نمایانگر تنوع فرهنگ هایی است كه اسلام در آنها متحقق شده است.

سیدحسین نصر نیز در مقدمه ای كه بر این كتاب نگاشته نكات مهمی را متذكر شده است. وی می گوید:«تبلور فلسفه اسلامی، تاریخ پیوسته و مستمری داشته است كه به قرون اولیه اسلامی بازمی گردد و نه تنها بر متون مكتوب، بلكه بر سنتی شفاهی استوار است كه در نسل های متمادی از استاد به شاگرد منتقل شده است... از طرف دیگر، یك سنت مستمر سینه به سینه یا شفاهی در حوزه فلسفه، به گونه ای كه در ایران و نواحی مجاور آن دیده می شود، در جهان عرب وجود نداشته است. همین وضعیت تا حدی در مورد تركیه نیز صادق است. هر چند سنت مستمر فلسفه اسلامی در آنجا دیرپاتر از مصر، خاور نزدیك عرب زبان و شمال آفریقا بوده است.از سوی دیگر، نوعی دیگر از فلسفه اسلامی وجود دارد كه جهان عرب آن را جزئی از سنت عقلانی خویش تلقی می كند و معمولاً تحت عنوان فلسفه عربی به آن اشاره دارد. این نظرگاه، فلسفه اسلامی را پیوسته چنان می بیند كه گویی با مرگ ابن رشد (در لاتین، أوروس) پایان گرفته است، یعنی هنگامی كه از تأثیر فلسفه اسلامی بر غرب كاسته شده و به تدریج راه زوال را پیموده است... به علاوه این نظریه اروپا مدارانه درباره فلسفه اسلامی در مغرب زمین عین فلسفه اسلامی تلقی شده است و این نظریه ای است كه در قرن گذشته به وسیله بسیاری از محققان جهان عرب مورد تأیید قرار گرفته است.»

عملكرد سید حسین نصر در این تاریخ فلسفه در واكنش به این تلقی رایج است؛ چنانكه خود می گوید: «دقیقاً برای احتراز از چنین محدودیت دیدگاه تاریخی و نیز خودداری بسیاری (از محققان) از جدی گرفتن فلسفه اسلامی به عنوان فلسفه بود كه وقتی انتشارات راتلج از من برای سر ویراستاری این مجلدات درباره فلسفه اسلامی با همكاری الیور لیمن دعوت به عمل آورد آن را با طیب خاطر پذیرفتم، با علم كامل به این كه استیفای تام مطلب با دانش فعلی ما درباره جوانب و ادوار فلسفه اسلامی امری ممتنع است.»در این كتاب فلسفه اسلامی، هم از حیث شكل شناسی و هم از حیث تاریخی، در ارتباط با وحی اسلامی و دیگر دانش های عقلی در درون تمدن اسلامی و نیز به عنوان واقعیتی فی نفسه، یعنی به عنوان یك سنت فلسفی مستقل و در ارتباط با حوزه های فكری متقدم، به ویژه حوزه یونانی و نیز تأثیر آن بر ادوار متأخر تفكر غربی مورد مطالعه قرار گرفته است.نصر با اشاره به برخی موانع موجود بر سر راه تدوین تاریخ فلسفه اسلامی، نظیر عدم وجود متون تصحیح شده انتقادی فلسفه اسلامی، نبود اطلاعات درباره برخی از ادوار این فلسفه، فقدان تحقیقات مستقل درباره بسیاری از فیلسوفان مسلمان و وجود سنت شفاهی و فقدان متون مكتوب در برخی از جنبه های فلسفه اسلامی به نقایص این اثر اعتراف می كند و می گوید: «درنتیجه، این عوامل و عوامل دیگری كه با وضعیت كنونی فنی و نیز دانش فلسفه اسلامی ارتباط دارند، اثر حاضر نمی تواند ادعای كمال و جامعیت را داشته باشد. این اثر درصدد آن بوده است كه تور خود را در این اقیانوس بی كران تا آن جا كه می تواند بگستراند و همه ادوار فلسفه اسلامی را تا زمان حال در مقابل رأی كسانی كه می پندارند سنت فلسفه اسلامی با ابن رشد پایان گرفته است مورد بحث قرار دهد... و نیز بر آن بوده ایم كه فلسفه اسلامی را در ساحت جهانی فلسفه قرار دهیم و حوزه های فكری ماقبل اسلامی را كه آن را بارور ساخته اند و نیز سنت های فلسفی دیگری چون فلسفه یهودی و مسیحی را كه عمیقاً تحت تأثیر آن قرار گرفته اند و از جهات بسیار با آن در ارتباط بوده اند، مورد فحص و بحث قرار دهیم. بالاخره، ما سعی كردیم ارتباط فلسفه اسلامی را با خود وحی اسلامی مشخص سازیم و نیز ارتباط آن را با مباحث دینی و كلامی و علوم و فنون دیگری كه در اعصار و قرون به عنوان شاخه های درخت معرفت كه ریشه در وحی قرآنی دارند و خود فلسفه اسلامی یكی از شاخه های آن است، خاطرنشان سازیم.»استاد مصطفی ملكیان، از صاحب نظران فلسفه، در مورد این كتاب می گوید: «شاید بتوانم بگویم كه در باب تاریخ فلسفه اسلامی، تاریخی كه نسبت به سایر تاریخ فلسفه های دیگر بهترین است همین تاریخ فلسفه است كه در همین دهه اخیر زیر نظر دكتر سید حسین نصر به زبان انگلیسی نوشته و منتشر شد. البته فراز و فرود در مقالاتش هست و همه مقالاتش از لحاظ علمی در یك مرتبه نیست، اما روی هم رفته بهترین تاریخ فلسفه ای است كه درباره فلسفه اسلامی نوشته شده است.»

احمد خداداد