پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
اهل چیپس و پفک نیستم
بین فوتبالیها، چه استقلالی باشند چه پرسپولیسی، مجتبی جباری فوتبالیست محبوبی است؛ نه به خاطر فوتبالش، بلکه به دلیل اخلاق و منشی که دارد. او از سال ۱۳۸۴ به آبیپوشهای پایتخت پیوسته و با پیراهن شماره ۸ بازی میکند؛ متولد ۱۳۶۲، متاهل، ساکن مینیسیتی تهران، از ۱۲ سالگی به فوتبال روی آورده و ورزش حرفهای را از ۱۸ سالگی آغاز کرده؛ فوتبالیستی که به گفته اطرافیانش بسیار مبادی آداب است و میگوید: «ورزش حرفهای باید راهی باشد برای داشتن رفتاری بهتر؛ چراکه قهرمانان و ورزشکاران الگوی برخی جوانان و نوجوانان یک جامعهاند و نحوه برخوردشان با دیگران بسیار حایز اهمیت است.» با مجتبی جباری درباره سلامت و ورزش گپ زدهایم...
▪ چه شد که رفتید سراغ فوتبال؟
ـ از کودکی به فوتبال علاقمند بودم و از تمام اوقات فراغتم برای گل کوچک و فوتبال استفاده میکردم. خانواده ام مقید بودند که تحصیل بسیار مهمتر است و نگران بودند که مبادا ورزش مانعی برای تحصیلم شود اما پدرم از اینکه در کنار درس و مدرسه ورزش هم بکنم، خوشحال بود و کمکم وقتی به شدت علاقهام به این رشته ورزشی پی برد، تشویقم کرد. از ۱۲ سالگی با ثبت نام در یک باشگاه کوچک فوتبال را شروع کردم و فکر میکنم با توکل به خدا حداقل تا ۱۰ سال دیگر بتوانم ورزشکار این رشته باشم.
▪ بعد از فوتبال، به چه چیزی علاقه داری؟
ـ به ادبیات و شعر. هر روزم را با شعر و ترجیحا با مولانا شروع میکنم. زیباترین شعرهایی که خواندهام مربوط به مثنوی معنوی بوده و همین یکی دو روز گذشته کتاب تذکره الاولیاء عطار را تمام کردم.
▪ شعر نو هم دوست داری؟
ـ نه. شاید قدیمی فکر میکنم اما دوست دارم شعر، قافیه و وزن داشته باشد.
▪ ما در «سلامت» یکبار به ماجرای فوت پدرت و نحوه خبردار شدنت از آن واقعه اشاره کردیم. به هر حال، ماجرای خاص و عجیبی بود. اگر اشکالی ندارد، از زبان خودت هم آن ماجرا را بشنویم.
ـ روز ۲۷ خرداد ماه بود. آن روز تولد ۲۵ سالگیام بود و روزی بود که برای فینال جام حذفی و کسب عنوان قهرمانی باید با تیم پگاه مصاف میدادیم. روز بسیار حساسی بود و قرار بود پدرم این مسابقه را از جایگاه VIP تماشا کند. از ساعت ۹ صبح که آخرین تمرینات را پشت سر میگذاشتیم، حاجآقا فتحالله زاده، مدیر عامل وقت استقلال، همه را جمع کرد و گفت که باید موبایلهایمان را تحویل بدهیم. بهانه آورد که میخواهیم تمرکز کامل داشته باشید. بالاخره مسابقه شروع شد و من با پاس مهدی امیرآبادی در ثانیههای ابتدایی مسابقه موفق به گل زدن شدم. آن شب تیم ما قهرمان جام حذفی شد و یکی از شیرینترین روزهای تیم استقلال بود اما چه پایان وحشتناکی داشت! در رختکن که بودیم، آقای فتحالله زاده گفت: «امروز میخواهم شخصا تو را برسانم خانه.» دلشوره عجیبی گرفتم. در حالی که فکر میکردم خانوادهام میخواهند به خاطر جشن تولدم غافلگیرم کنند با خبر فوت پدرم روبهرو شدم. پدرم صبح همان روز با ایست قلبی مواجه شده و در بیمارستان مدائن فوت کرده بود.
▪ از اینکه آن خبر را این طوری به شما داده بودند چه احساسی داشتید؟
ـ خب، هدف همتیمیها و سرپرست تیممان از بیاطلاع گذاشتن من این بود که بتوانم در این مسابقه شرکت کنم و قصد آنها کاملا قابل احترام است. ولی راستش را بخواهید، خودم دوست نداشتم در شرایطی که همه خانوادهام در سوگ و ماتم بودند، شادی کنم. در ثانی من وقتی به مراسم رسیدم که پدرم را به خاک سپرده بودند و متاسفانه من به خاطر نگفتن این خبر در مراسمش شرکت نکردم. شاید اگر من را بیخبر نمیگذاشتند، این قدر ذهنم مشغول نمیشد.
▪ پدرتان ناراحتی قلبی داشت؟
ـ بله. من و دیگر اعضای خانوادهام به خاطر اینکه احتمال وجود این بیماری در ما نیز وجود دارد مدام تحت نظر هستیم و البته خوشبختانه سلامت خودم و تمام خانواده هم مورد تایید پزشکان است.
▪ حرف از سلامت و بیماری شد. برای حفظ سلامت خودت چه کارهایی انجام میدهی؟
ـ مهمترین کاری که میکنم ورزش است. البته در تغذیه هم بسیار محتاط هستم.
▪ به چه اصول تغذیهای پایبندی؟
ـ یک دوره کوتاه گیاهخوار بودم. ولی الان پروتئین حیوانی هم مصرف میکنم اما بیشترین وعدههای غذاییام را میوهها و سبزیجات تازه و لبنیات تشکیل میدهد. البته کم و بیش گوشت قرمز هم در کنار مرغ و ماهی هم مصرف میکنم ولی اصلا اهل تنقلات بیارزشی مثل پفک و چیپس نیستم. خیلی کم سراغ سوسیس و کالباس میروم و بیشتر سعی میکنم از غذاهای تازه استفاده کنم تا کنسرو. زیاد شیرینی مصرف نمیکنم و یکی از مخالفان سرسخت نوشابههای گازدارم.
▪ با این اوصاف، شیوه زندگی سالمی داری؟
ـ بله، به نظرم این جریان میتواند در تربیت کودکان هم تاثیرگذار باشد. قطعا اگر فرزندان این نوع شیوه زندگی را از والدین خود ببینند، یاد میگیرند که مانند آنها ساعتی از روز را به ورزش اختصاص دهند و از تغذیه سالمی برخوردار باشند.
▪ چایات را با قند میخوری یا تلخ؟
ـ کلا زیاد اهل خوردن چای نیستم. خواندهام که نوشیدن چای بعد از غذا میتواند مانع جذب برخی ویتامینها و مواد معدنی مهم شود. شاید در روز به نوشیدن یک چای بسنده کنم و اغلب سعی میکنم همین یک چای را هم بدون قند بنوشم.
افسانه حسنزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست