یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
اطاعت از پیامبر
میدان جنگ از هیاهوی لشكر هوازن پر بود. مسلمانان كه پس از شكست اول گریخته بودند، كم كم باز میگشتند و دور و بر پیامبر خدا (ص) جمع میشدند. وادی حنین شاهد صحنههایی بود كه هیچ وقت ندیده بود.
كم كم مسلمانان به هم پیوستند و از هم گسیختگی خود را جبران كردند. عبدالله بن زید، بی امان شمشیر میزد و عرق از سر و رویش میریخت. از این كه میدید مسلمانان دوباره به میدان باز میگردند و جنگ به سود مسلمانان در حال انجام است، لبخند برلبانش نشسته بود. در كشاكش نبرد، با یكی از كمانداران لكشر هوازن درگیر شد. با شمشیر، او را از پای انداخت و كمانش را برداشت.
عبدالله خوب میدانست كه با شمشیر چگونه باید رزم كرد، ولی كمان، او را یاری میكرد تا آنان را كه در حال فرار بودند نیز از قلم نیندازد. با كمان غنیمت گرفته، جنگ را ادامه داد و همراه بردارش حبیب و مادرش نسیبه در دفاع از پیامبر خدا (ص) كوتاهی نكرد.
پس از ساعتی، هیاهوی جنگ خاموش شد و گرد و غبار آن فرونشست. سرزمین حنین پر بود از كشته و زخمی، لشكر هوازن گریخته بود و سپاه اسلام، در نبرد پیروز شده بود. برخی غنیمتی برده بودند و برخی در میانه میدان، كشتههای سپاه دشمن را ورانداز میكردند و هر چیز به درد بخوری مییافتند بر میداشتند.
ناگهان صدایی در میدان پیچید و همه ساكت شدند؛ «پیغمبر خدا، محمد مصطفی دستور میدهد كه غنیمتها در آن گوشه میدان، گردآوری شوند و هر كس غنیمتی برده، باز آورد و كسی پیش از تقسیم، چیزی نبرد. فلانی، مأمور نگهداری غنیمتها، تا پیش از تقسیم است.»
پیشتر چنین بود كه جنگجویان عرب، هر غنیمتی به چنگ میآوردند، از آن خودشان بود و خود را مالك آن میدانستند از این روی، برخی از این دستور پیامبر، ناخرسند بودند و در انجام آن درنگ كردند.
كمانی كه عبدالله در میانه جنگ به غنیمت برده بود، شاید ارزش چندانی نداشت، اما برای عبدالله بسیار گرانبها بود؛ با آن جنگیده بود و دشمنان خدا را سركوب كرده بود. اینك، آن كمان میتوانست نشانی از باوفایی عبدالله به رسول خدا(ص) باشد. او فرمانبردار بی چون و چرای حبیب خدا بود. پس لحظهای درنگ نكرد و فوری خود را به نگهبان غنیمتها رساند. البته تحویل غنیمتهایی كه سپاهیان به دست میآوردند، چندان نامعمول نبود، ولی این كه كسی كمانی را تحویل دهد كه خودش با صاحب آن درگیر شده و آن را به دست آورده است، نیازمند داشتن روحیه تسلیم و اطاعت از رسول خدا بود؛ پس كمان را به نگهبان داد. سپس نگاهی به مادرش نسیبه انداخت كه با تمام توان خود، در حال رسیدگی به حال زخمیها و جانبازان بود. بی درنگ به سوی او شتافت تا در كمك رساندن به مجروحان یاریاش كند.
منبع : سایت فاتح نت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست