چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

خدا روشکر جشنواره تئاتر فجرمان پخته شد


خدا روشکر جشنواره تئاتر فجرمان پخته شد

سی سال گذشت و اکنون پا در سی و یک سالگی گذاشتیم می گویند سی سالگی زمانی است که فرد به پختگی می رسد و شور و شر نوجوانی و ابتدای جوانی را پشت سر می گذارد و دیگر با عقل و منطق بیشتری به همه چیز نگاه می کند حکایت جشنواره تئاتر نیز همین است

سی سال گذشت و اکنون پا در سی و یک سالگی گذاشتیم . می‌گویند سی سالگی زمانی است که فرد به پختگی می‌رسد و شور و شر نوجوانی و ابتدای جوانی را پشت سر می‌گذارد و دیگر با عقل و منطق بیشتری به همه چیز نگاه می‌کند‌. حکایت جشنواره تئاتر نیز همین است‌. امسال سی سالگی‌اش تمام و به سی و یک سالگی رسید و خدا را شکر که دوران کودکی و نوجوانی و جوانی‌اش را طی کرده و به بلوغ و پختگی رسیده است‌، حال بدنیست در دومین روز از آغار بخش صحنه‌ای جشنواره، چشم تیزبین ما نگاهی کند به دلایل پختگی‌ای که در این دوره از جشنواره وجود دارد و ممکن است که خدای ناکرده کسی آن رانبیند و قدر نشناس این همه پختگی باشد .

۱- جشنواره تئاتر فجر از بیست و شش دی ماه با بخش‌های دیگر غیر از اجرای صحنه‌ای آغاز شد و اکنون یک هفته از آغاز آن می‌گذرد اما مسوولان جشنواره وزارت ارشاد که مدیران ارشد جشنواره به شمار می‌آیند به دلیل پختگی بیش از حد دچار گرما‌زدگی شده و برای جلوگیری از وارفتن ( به دلیل همین پختگی بیش از حد ) ناگهان خود را به خوا ب زدند تا کسی برصدد پختن دوباره آن‌ها بر نیاید و به همین دلیل خواب‌زدگی، فرصت نکردند تا روز گذشته پیام تبریک خود را برای آغاز جشنواره ارسال کنند.

۲- به همین دلیل خواب‌زدگی که باعث و بانی آن همین پختگی بیش از حد بود فرصت نکردند که تبلیغات شهری و تلویزیونی و حتی محیطی تئاتر شهررا با آغاز جشنواره انجام دهند و به اجبار پس از بیدار شدن از خواب با چند روز تاخیر انجام دادند .

۳- پختگی بیش از حد سبب شد که پس از بیدار شدن از خواب، ناگهان به فکر سال آینده و تغییرات در بدنه دولت ( پس از انتخابات ) بیفتند و فکر کردند که چه کنند برای آینده شغلی شان در سال آینده‌، بنا‌بر‌این با یک تصمیم قاطع همانند همان تصمیم کبری کلاس دوم دبستان‌، بر آن شدند که شر سوال و جواب و پاسخگویی به موجودات مزاحمی ‌چون هنرمندان و خبرنگاران را کم کنند تا فرصت لازم برای اندیشیدن به آینده شغلی‌، صرف کارهایی بی‌مورد مثل پاسخگویی نشود . خواندگان این سور اگر کارتون پروفسور بالتازار و فکر‌ کردن‌های او را به یاد داشته باشند می‌توانند بفهمند که مدیران چگونه مدت‌ها طول و عرض اتاق را طی کردند تا بالاخره فهمیدند که چگونه از این‌ شر بزرگ خلاص شوند . این تصمیم بزرگ‌، تصمیمی نبود جز ارایه یک قانون نانوشته که شاید هم البته نوشته شده باشد، درباره عدم تعهد به هنرمندان حاضر در جشنواره برای اجرای سال آینده آنها؛ خب البته حق با آنها بود پختگی هم بد دردی است.فرصت فکرکردن به آینده شغلی را نمی‌توان به اندیشیدن برای جدول سال آینده اجراها اختصاص داد.

۴- همان پختگی این بار برای انتخاب آثار راه‌یافته به جشنواره هم کار دست همه داد. چون مسوولان به دلیل پختگی می‌دانند که گروه‌های حرفه‌ای معمولا انتظارات حرفه‌ای هم دارند. پس چه کاری است که بی‌خود وقت فکرکردن به آینده شغلی را صرف پاسخگویی به انتظارات حرفه‌ای هنرمندان کرد. جوانانی هستند که جای آنها را پر می‌کنند و جشنواره را به هر شکل ممکن برگزار می‌کنند. پس دیگر چه احتیاجی به آنها وجود دارد.

پختگی است دیگر‌، چه می‌شود کرد گاهی اوقات پختگی بیش از حد هم درد سر زا است.