پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نعمت ولایت، راه به سوی خدا


نعمت ولایت، راه به سوی خدا

▪ کوتاه ترین فاصله ای که بنده به سوی خدا می پیماید چه نام دارد و چگونه می توان این راه را شناخت و در سیر و سلوک عملی خود پیاده نمود؟
ـ در فرهنگ قرآن کوتاه ترین فاصله ای که بندگان …

کوتاه ترین فاصله ای که بنده به سوی خدا می پیماید چه نام دارد و چگونه می توان این راه را شناخت و در سیر و سلوک عملی خود پیاده نمود؟

ـ در فرهنگ قرآن کوتاه ترین فاصله ای که بندگان را به سوی خدا می رساند و به مقام عبودیت و بندگی محض نایل می کند، همان صراط مستقیم است که در راه اهل بیت(ع) تجلی پیدا کرده است. یکی از بلیغ ترین آیاتی که در این باب وارد شده است، گفتار خداوند است که در سوره ابراهیم آیات ۲۹-۲۸ می فرماید: آیا نظر نیانداختی به سوی کسانی که نعمت خود را به کفر مبدل ساخته و قوم خود را در خانه و دار هلاکت و نابودی (که جهنم است) داخل ساختند؟! آنان در جهنم آتش می گیرند و بسیار محل و مقربدی برای آنان است.»

مراد از نعمت در این آیه، ولایت است. و ولایت، همان راه به سوی خداست، و مقابل این راه کفر است که همان «داربوار» و خانه هلاکت و آتش گرفتن در جهنم و استقرار در آن مکان ناشایسته است. پس غایت سیرکافران، بوار و هلاکت است که همان جمودشان برظاهر و اعراضشان از باطن بود. و معلوم است که ظاهر، از بین رونده و نابودشونده است و باطن، ثابت و استوار است.

مرحوم علامه طباطبایی (ره) در رساله لب اللباب، ص ۱۵۳ دلیل اینکه این آیه از ابلغ آیات وارده در این باب است را چنین توضیح می دهد: «چند آیه در قرآن کریم در اطراف کلمه نعمت وارد شده است، و از آیات چنین استفاده می شود که مراد از نعمت، ولایت است، ولایت اهل بیت(ع) است، یعنی راهی را که اهل بیت(ع) به سوی حضرت پروردگار پیموده اند، و سبیل آنان الی الله است که همان مقام عبودیت محض می باشد. یکی از آن آیات، همین آیه است که در آن تبدیل نعمت به کفر و ورود در جهنم و استقرار در دوزخ نشان داده شده است. پس حقیقت نعمت، همان صراط مستقیم و اقصر (کوتاه ترین) فاصله ای است که بنده به سوی خدایش می پیماید و به مقام عبودیت مطلقه و محضه نایل می گردد. و تبدیل این نعمت به کفر، تبدیل این صراط مستقیم به پیمودن راههای معوج و منحرف و کج است که آن را از مقصد دور می کند، و بالنتیجه به دوزخ می افکند. و از این آیه شاید صریح تر و بلیغ تر آیه وارده در سوره تکاثر است که فرمود: «ثم لتسالن یومئذ عن النعیم» که به نحو عجیب و غریبی و در عیان حال روشن و واضح دستگاه کثرت را بر می چیند و به عالم وحدت دعوت می کند، و از نعیم که همان ولایت است، انسان را مورد مواخذه و پرسش قرار می دهد. در ذیل سوره تکاثر از حضرت صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: مراد از نعیم، به قول ما مواد خوراکی نیست؛ مراد از نعیم، مراحل عبودیت و اخلاص در توحید و راه ولایت است.

در مجلسی که آن حضرت با ابوحنیفه برخورد داشته اند از او می پرسند که مراد از نعیم چیست که در این آیه مورد سؤال و مؤاخذه واقع می گردد؟

ابوحنیفه می گوید: مراد همین نعمت هایی است که از اغذیه و فواکه و امثالهما، خداوند به مردم داده است!

حضرت به او می فرمایند: آیا بعید نیست از کریمی، که این همه نعمت ها را در مقابل مردم و در زیردست و پای مردم قرار دهد، که بخورند و بنوشند و سیر شوند و سیراب گردند و بعداً که می خواهند بیرون بروند، ماموری داشته باشد که از مردم بازپرسی به عمل آورد، که چه خوردید و چه آشامیدید؟ و آنان را مورد مواخذه و سؤال قرار دهد؟ و آنان در جواب بگویند: مثلا ما نان و خرما و امثال اینها را خورده ایم! بلکه مراد از نعیم، ولایت ما اهل بیت(ع) است؛ یعنی از مردم سؤال می شود که تا چه اندازه راه سلوک الی الله خود را با راه و روش و سیره و منهاج ائمه خودتان تطبیق نمودید؟ و تاچه مقدار از مقام عبودیت محض و مطلقه برخوردار شدید؟