چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

مروری بر توان صادرات گاز طبیعی ایران از طریق خط لوله


مروری بر توان صادرات گاز طبیعی ایران از طریق خط لوله

تنها صادرات موجود گاز طبیعی کشور جمهوری اسلامی ایران از طریق خط لوله, به کشور ترکیه می­باشد در سال ۱۳۷۵ بر طبق توافقات بین کشورهای ایران و ترکیه, قرارداد ۲۳ ساله ای برای صادرات گاز ایران به ترکیه امضا رسید که براساس آن قرار شد, صادرات گاز به ترکیه در سال ۲۰۰۷ به میزان سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب برسد

کشور ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گاز طبیعی در جهان, برنامه­های متعددی را برای استفاده از گاز بویژه برای صادرات از طریق خط لوله دنبال می­نماید. برنامه­های صادرات گاز از طریق خط لوله, عمدتاً به کشورهای همجوار طرح­ریزی شده است. مطلب زیر می­کوشد علاوه بر تصویر کشیدن تمامی گزینه­های موجود صادراتی گاز توسط خط لوله, صادرات گاز از طریق خط لوله را در مقایسه با سایر روش­ها مورد ارزیابی قرار دهد:

با وجود ذخایر بیکران گاز, توان بالقوه صادرات گاز طبیعی برای ایران همواره وجود دارد. صادرات گاز طبیعی یکی از مقوله­های مهم و استراتژیک کشور به شمار می­رود. به­طورکلی صادرات گاز برای کشور از سه راه امکان­پذیر می­باشد:

۱) انتقال گاز طبیعی از طریق خط لوله

۲) انتقال گاز از طریق تبدیل گاز به LNG و حمل توسط کشتی به بازارهای مصرف

۳) تبدیل گاز به فرآورده­های مایع(GTL) و سپس انتقال آن به بازارهای هدف

یکی از مهمترین و سهل­الوصول­ترین راه­ها برای صادرات گاز بویژه برای نواحی همجوار, انتقال گاز از طریق خط لوله می­باشد. به‌ منظور بررسی پروژه‌های صادرات گاز ایران از طریق خط لوله, ابتدا به بررسی هر یک از گزینه­های پیش­روی صادرات گاز با خط لوله می‌پردازیم:

۱) صادرات گاز طبیعی به کشور ترکیه

تنها صادرات موجود گاز طبیعی کشور جمهوری اسلامی ایران از طریق خط لوله, به کشور ترکیه می­باشد. در سال ۱۳۷۵ بر طبق توافقات بین کشورهای ایران و ترکیه, قرارداد ۲۳ ساله‌ای برای صادرات گاز ایران به ترکیه امضا رسید که براساس آن قرار شد, صادرات گاز به ترکیه در سال ۲۰۰۷ به میزان سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب برسد. براساس این توافق, در مجموع طی ۲۳ سال, ۲۲۸ میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه صادر خواهد شد. این پروژه‌ از سال ۱۳۸۰ آغاز شده ­است که به دلایل فنی و مشکلات اقتصادی ترکیه, چند بار با وقفه مواجه شده است. لازم به ذکر است, در سال ۲۰۰۲, تنها حدود ۶۷۰ میلیون متر مکعب گاز از طریق خط لوله به کشور ترکیه صادر شده است.

پیش‌بینی‌ها حاکی بر آن است که مصرف گاز کشور ترکیه طی دو دهه آینده با افزایش چشمگیری مواجه خواهد شد. مصرف گاز ترکیه در سال ۲۰۰۱ میلادی, ۱۶ میلیارد متر مکعب در سال گزارش شده است که نسبت به سال ۲۰۰۰­, حدود ۱۰ درصد رشد داشته است. براساس پیش‌بینی‌های شرکت بوتاش (شرکت دولتی گاز ترکیه) مصرف گاز این کشور در سال ۲۰۱۰ به ۵۵ و در سال ۲۰۲۰ به ۸۳ میلیارد متر مکعب در سال خواهد رسید. این در حالی است که بسیاری از تحلیلگران از جمله "اداره اطلاعات انرژی آمریکا" مقدار بسیار کمتری را پیش‌بینی کرده‌اند.

در عین حال, شرکت بوتاش پروژه‌های بسیاری را برای واردات گاز در دست اجرا دارد که عبارتند از:

الف) واردات گاز از روسیه موسوم به "جریان آبی" ( ( Blue Stream

ب) واردات گاز از ایران

ج) واردات گاز از ترکمنستان و آذربایجان

د) واردات گاز به صورت LNG از کشورهای الجزایر، لیبی و مصر.

براساس برآورد آژانس بین‌المللی انرژی، هزینه فروش گاز ایران به ترکیه شامل هزینه تولید و انتقال گاز از خلیج فارس به مرز ترکیه در حدود ۱.۵ دلار به ازای هر میلیون بی­تی­یو خواهد بود. البته این هزینه با فرض احداث خط لوله جدید برای این منظور محاسبه شده است و استفاده از زیرساخت‌های موجود در آن لحاظ نگردیده است.

لازم به ذکر است, براساس اظهارات مقامات ترکیه در سال ۲۰۰۲، مبنی بر لزوم تجدیدنظر در قرارداد‌های واردات گاز این کشور و حتی فسخ برخی از آنها، صادرات بیش از ۱۰ میلیارد متر مکعب در سال توسط کشورمان به ترکیه, دور از دسترس می‌نمایاند.

۲) صادرات گاز به اروپا

بزرگترین بازار گاز مورد نظر ایران برای صادرات گاز طبیعی از طریق خط لوله, اتحادیه اروپا و مشخصاً اروپای غربی می‌باشد. مصرف گاز اروپا در سال ۲۰۰۲ حدود ۴۸۰ میلیارد متر مکعب گزارش شده است که پیش­بینی می­شود در سال ۲۰۱۰ به ۶۰۰ میلیارد متر مکعب و در سال ۲۰۲۰ به ۸۳۰ میلیارد متر مکعب برسد.

علی­رغم تقاضای فزاینده برای سوخت پاکی همچون گاز طبیعی در اروپا, قیمت‌های فعلی گاز به­ویژه در کشور‌های مصرف­کننده مهمی چون آلمان، فرانسه و ایتالیا باعث می­شود تا صادرات گاز از حوزه‌های گازی جنوب ایران به اروپای غربی مقرون به صرفه نباشد.

لازم به ذکر است, صادرات گاز ایران به اروپا توسط خط لوله تنها از دو مسیر امکان‌پذیر است:

الف) خط لوله از مسیر ترکیه

ب) خط لوله از طریق ارمنستان، گرجستان و اوکراین

خط لوله مورد نیاز برای انتقال گاز ایران به اروپا از خاک ترکیه و یا مسیری از اوکراین طولی بیش از ۵۰۰۰ کیلومتر خواهد داشت که در عین حال, علاوه بر هزینه خط لوله مورد نیاز، هزینه تعرفه پرداختی به کشور‌های مسیر خط لوله نیز پروژه را گران و غیر اقتصادی می‌سازد.

در جدول شماره ۱, هزینه صدور گاز ایران به اروپا طبق برآورد آژانس بین‌المللی انرژی آورده شده است.

این در حالی است که در طرح‌های اخیر شرکت ملی نفت ایران برای پروژه‌های LNG و GTL هزینه هر میلیون بی­تی­یو گاز طبیعی بین ۵۰ تا ۷۰ سنت پیشنهاد شده است که براساس این رقم, وضعیت هزینه‌ها به صورت جدول شماره ۲ تغییر خواهد یافت.

علاوه بر این محاسبه، برآورد دیگری نیز توسط آژانس بین‌المللی انرژی، انجام پذیرفته است که براساس آن ایران برای رساندن گاز خود به اروپای غربی (در این برآورد مشخصاً آلمان مد نظر قرار گرفته شده است)، باید حدود ۲.۹۰ دلار در هر میلیون BTU هزینه (شامل هزینه تولید گاز، هزینه حمل و تعرفه) متقبل شود.

با مقایسه هزینه انتقال گاز به اروپا و قیمت‌ گاز طبیعی تحویلی در این بازار می‌توان دیدی نسبی در مورد اقتصادی بودن و یا نبودن صدور گاز طبیعی از طریق خط لوله به اروپا بدست آورد.

این مقایسه نشان می‌دهد که با سطح فعلی قیمت‌های گاز در اتحادیه اروپا, صادرات از طریق خط لوله نمی‌تواند برای ایران اقتصادی باشد؛ زیرا به غیر از سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ که به علت قیمت‌ بالای نفت, قیمت گاز طبیعی به بیش از ۴ دلار در هر BTU رسیده بود, قیمت گاز حدوداً زیر ۴ دلار برای هر BTU می­باشد. در حالی که هزینه انتقال گاز ایران به بازار‌های اصلی اروپا در همین حدود است. لازم به ذکر است که میانگین قیمت گاز طبیعی در اتحادیه اروپا، طی سال‌های ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۱ ،حدود ۲.۸۲ دلار در هر میلیون BTU بوده است.

علاوه بر این, آینده قیمت گاز در اتحادیه اروپا مبهم است؛ زیرا در حال حاضر, تمامی بازار‌های گاز عمده جهان چون بازار گاز منطقه آسیا و اقیانوسیه، آمریکای شمالی و اروپا به­ویژه ناحیه اتحادیه اروپا در حال مقررات­زدایی است و پیش‌بینی می­شود در نتیجه این عوامل قیمت گاز با کاهش بیشتری مواجه شود.

۳) صادرات گاز ایران به پاکستان

پس از ترکیه پاکستان بزرگترین کشور همسایه متقاضی گاز ایران محسوب می‌شود؛ زیرا مصرف گاز پاکستان در سال ۲۰۰۱، در حدود ۲۰ میلیارد متر مکعب بوده است. پیش‌بینی می‌شود که با کاهش تولید داخلی گاز و افزایش تقاضای گاز به­ویژه در بخش تولید برق، پاکستان از سال ۲۰۱۰ به بعد با افزایش قابل توجه تقاضا برای گاز روبرو شود.

مطالعات و مذاکرات مربوط به احداث خط لوله گاز ایران به پاکستان از سال ۱۹۹۰ آغاز شده است که به دلایل مختلف سیاسی واقتصادی بارها به تعویق افتاده است. وجود تنش بین روابط هند و پاکستان، و همچنین روابط سیاسی سرد پاکستان و ایران به علت حمایت پاکستان از دولت طالبان در طول سال‌های ۱۹۹۶ الی ۲۰۰۱، بی‌ثباتی سیاسی داخلی در پاکستان، عدم اتخاذ موضع مشخص از سوی پاکستان نسبت به طرح صادرات گاز ایران به این کشور و نهایتاً اکتشافات جدید میادین گازی در پاکستان، از جمله عواملی بوده‌اند که باعث تعویق طرح صادرات گاز ایران به پاکستان شده‌اند.

در عین حال پاکستان اقدام به انعقاد تفا‌هم‌نامه‌ای جهت واردات سالانه ۱۸ میلیون متر مکعب گاز طبیعی از ترکمنستان از مسیر افغانستان نموده است. بطوریکه شرایط پروژه خط لوله ایران را با رقابت بیشتری مواجه می‌سازد. در کل به نظر می‌رسد که با توجه به مجموعه عوامل زیر:

الف) رشد اقتصادی کند پاکستان

ب) انعقاد قرارداد واردات گاز از ترکمنستان

ج) عدم اجرای هیچ طرح عملی تا ابتدای سال ۲۰۰۳ میلادی

پروژه صادرات گاز ایران به پاکستان در صورت تحقق, بین سال‌های ۲۰۰۷ الی ۲۰۱۰ (با در نظر گرفتن حداقل ۴ سال زمان برای تکمیل خط لوله و زمان آغاز تأسیس) آغاز شود که حداکثر امکان جذب ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی ایران را طی سال‌های ۲۰۱۰ الی ۲۰۲۰ داشته باشد.

۴) صادرات گاز ایران به هند

بعد از اروپای غربی، بزرگترین بازار گاز پیش‌ روی ایران برای صادرات از طریق خط لوله, بازار گاز هند می‌باشد. براساس پیش‌بینی‌ها, مصرف گاز هندوستان طی دو دهه آینده به علت نیاز نیروگاه‌‌های برق و ملاحظات زیست­محیطی با افزایش قابل توجهی روبرو خواهد شد. بطوری که نیاز گاز این کشور در سال ۲۰۱۰ به حدود ۷۰.۷ میلیارد متر مکعب و در سال ۲۰۲۰ به حدود ۹۶.۲ میلیارد متر مکعب خواهد رسید. ولی باید اشاره کرد که ارقام پیش­بینی شده قابل اتکا نمی­باشد زیرا سهم مصرف گاز طبیعی از کل انرژی مصرفی هند بسیار ناچیز می­باشد. مصرف گاز طبیعی هند در سال ۲۰۰۲، حدود ۲۸ میلیارد متر مکعب بوده است که در مقایسه با سایر انرژی‌های اولیه سهم ناچیزی را به خود اختصاص داده است.

صادرات گاز از طریق خط لوله به بازار هند از چند راه میسر است:

الف) خط لوله از مسیر خشکی بعد از عبور از خاک پاکستان.

ب) خط لوله خشکی تا مرز پاکستان سپس عبور از آبهای ساحلی و کم عمق پاکستان و در نهایت رساندن گاز به هندوستان.

ج) خط لوله از مسیر آبهای عمیق بدون گذر از آبهای ساحلی پاکستان.

بررسی­های انجام شده نشان می­دهد, خطوط لوله پیشنهادی که از مسیر دریا بگذرند, مقرون به صرفه نمی­باشند و شاید بهترین گزینه همان خط لوله خشکی به­شمار رود. شکل ۱, مشخصات خط لوله پیشنهادی از مسیر خشکی را نشان می دهد.

بر اساس اطلاعات منتشره توسط موسسه مالی BHP Billiton استرالیا، طول خط لوله گاز ایران به هند ( که از مسیر خشکی عبور کند) ۲۷۷۵ کیلومتر خواهد بود که از این مسیر ۱۱۱۵ کیلومتر آن در ایران، ۷۶۰ کیلومتر در پاکستان و ۹۰۰ کیلومتر در هند خواهد بود. هزینه احداث خط لوله در خاک ایران ۱.۸۶ میلیارد دلار، در خاک پاکستان ۱.۲ میلیارد دلار و در خاک هند ۱.۱ میلیارد دلار و در کل ۴.۱۶ میلیارد دلار است. حجم گاز انتقالی بسته به توافق طرفین در حدود ۱۵ تا ۳۰ میلیارد متر مکعب در سال خواهد بود.

بر اساس برآوردهای اولیه یکی از هزینه‌های این طرح مربوط به حق ترانزیت انتقال گاز از پاکستان است که در حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ میلیون دلار در سال برآورد می­شود. با این وجود, موانع قابل توجهی روبروی خط لوله گاز ایران به هند وجود دارد که عبارتند از:

الف) ساختار مالی پروژه و وضعیت توان مالی شرکت­های هندی چندان مشخص نبوده و به علت وابستگی شدید هند به زغال سنگ, همواره گاز از رقیب ارزان قیمتی برخوردار خواهد بود که بر نرخ فروش گاز ایران اثر منفی می‌گذارد.

ب) علاوه بر موضوع فوق­الذکر، پاکستان و هند از بدو‌ استقلال پاکستان بر سر منطقه کشمیر دارای اختلاف هستند؛ به­طوریکه این اختلاف سه بار در سال‌های ۱۹۴۹، ۱۹۶۵ و۱۹۷۱ باعث بروز جنگ تمام عیار بین این دو کشور شده است و منازعه دو کشور در سال ۱۹۸۸ میلادی تا حد تهدیدهای‌ اتمی از سوی پاکستان پیش­رفته است.

مذاکرات ایران برای احداث خط لوله گاز به هند از مسیر پاکستان از سالها پیش، چندین بار تکرار شده است ولی تاکنون (پایان سال ۲۰۰۳ میلادی) به نتیجه عملی مشخصی نرسیده است و هند هیچگونه علاقمندی به شراکت پاکستان در این پروژه ندارد. بطوریکه در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۸۱, وزیر انرژی هند رسماً اعلام کرد که هندوستان مشارکت پاکستان در طرح خط لوله ایران هندوستان را منتفی می‌داند.

مجموعه عوامل فوق بازار گاز هندوستان را با وجود ظرفیت بالای آن برای جذب گاز صادراتی ایران، تاکنون دور از دسترس ساخته است.

۵) صادرات گاز طبیعی به کشور ارمنستان

ایران به منظور صادرات گاز به ارمنستان از اوایل استقلال این کشور, مذاکراتی را با ارمنستان انجام داده است و تفاهم­نامه‌ای نیز به همین منظور در سال‌های ۱۹۹۲ و ۱۹۹۵ بین دو کشور به امضاء رسیده است. براساس مطالعات انجام شده, طول خط لوله مورد نیاز برای اتصال شبکه گاز ایران به ارمنستان از تبریز ۸۴ مایل و هزینه آن ۱۲۰ میلیون دلار برآورد شده است. قیمت درخواستی ایران برای گاز تحویلی ۳ تا ۳.۲۰ دلار در هر میلیون BTU پیشنهاد شده است و مخالفت ارمنستان با این قیمت, علت اساسی عملی نشدن پروژه تاکنون است. در صورت توافق بین دو کشور بر سر قیمت, پیش‌بینی می‌شود که حداکثر امکان صدور سالانه یک میلیارد متر مکعب گاز از ایران به ارمنستان وجود داشته باشد

لازم به ذکر است, مصرف گاز طبیعی ارمنستان در سال ۲۰۰۱, حدود ۱.۴ میلیارد متر مکعب گزارش شده است. در حال حاضر, این کشور گاز مورد نیاز خود را از روسیه و گرجستان وارد می‌کند. در مجموع, بازار گاز ارمنستان به علت جمعیت کم و نامناسب بودن وضعیت اقتصادی این کشور، بازار قابل توجهی محسوب نمی‌شود.

۶) صادرات گاز به کویت

ذخایر گاز طبیعی کویت ۱.۵ تریلیون متر مکعب است که میزان قابل توجهی می‌باشد. ولی این کشور برای توسعه ظرفیت تولید گاز خود با مشکلات فنی مواجه است زیرا ذخایر گازی این کشور‌ بطور عمده, گاز همراه بوده و هر گونه برداشت نسنجیده از این ذخایر باعث افت شدید ضریب برداشت نفت می‌شود.

در طول چند سال گذشته, مصرف گاز این کشور روندی ثابت داشته و در حدود ۹ میلیارد متر مکعب در سال بوده است. البته انتظار می‌رود که با افزایش نیاز این کشور به تولید برق و آب شیرین, تقاضای آن برای گاز طبیعی نیز افزایش یابد؛ به همین منظور کویت برای تامین گاز مورد نیاز خود با ایران و قطر مذاکراتی را داشته است.

کویت و ایران تاکنون دو تفاهم‌نامه برای صادرات گاز از ایران به کویت امضاء کرده‌اند؛ ولی مذاکرات نهایی هنوز انجام نشده‌است.

براساس برآورد‌های اولیه در صورت عملی شدن قرارداد، صادرات گاز ایران به کویت از سال ۲۰۰۵ یا ۲۰۰۶ آغاز خواهد شد و میزان گاز مورد مبادله در حدود ۸۵ میلیون متر مکعب در روز (۳ میلیارد متر مکعب در سال) خواهد بود.

گاز مورد نیاز می‌تواند به راحتی از میدان گازی پارس جنوبی تامین گردد, ولی انتظار می­رود به علت کاهش در هزینه‌ خط لوله مورد نیاز، گاز صادراتی به کشور کویت از گازهای همراه میادین نفتی چون سروش، نوروز، ابوذر، اسفندیار و بویژه لایه گازی میدان مشترک آرش(دورا) تامین گردد.

لازم به ذکر است, کویت تفاهم‌نامه‌ای نیز به منظور واردات گاز طبیعی از قطر با حجم بیش از ۱۵ میلیارد متر مکعب در سال امضاء کرده است که انتظار می‌رود که اجرای هر دو طرح با توجه به تقاضای محدود کویت عملی نباشد.

۷) صادرات گاز به امارات

امارات متحده با داشتن ۶.۱ تریلیون متر مکعب ذخایر گاز اثبات شده پس از قطر و عربستان در رده پنجم جهان قرار دارد؛ ولی این کشور برای توسعه ظرفیت تولید گاز خود مانند کویت با موانع جدی روبرو است.

مصرف گاز امارات در سال ۲۰۰۲ در حدود ۴۰ میلیارد متر مکعب گزارش شده است که در طول سالهای گذشته همواره از نرخی صعودی برخوردار بوده است.

امارات متحده عربی در سال ۲۰۰۰ پروژه‌ای به ارزش ۳.۵ میلیارد دلار برای واردات گاز از قطر به امضاء رسانده است که براساس آن سالانه حدود ۲۲ میلیارد متر مکعب گاز به امارات صادر خواهد شد. البته این خط لوله ۴۰۰ کیلومتری امکان افزایش صادرات تا ظرفیت ۳۳ میلیارد متر مکعب را در سال دارا می‌باشد.

پروژه مذکور که به طرح دولفین (Dolphin Project) معروف است برای بهره‌برداری در سال ۲۰۰۵ برنامه‌ریزی شده است.

علاوه بر این, ایران و امارات در اسفند ماه سال ۱۳۸۱ تفاهم­نامه­ای به منظور بررسی صادرات گاز از ایران به امارات امضاء کردند. براساس این تفاهم­نامه, طی یک دوره ۲۵ ساله روزانه حدود ۱۴ میلیون متر مکعب گاز (حدود ۵.۲ میلیارد متر مکعب در سال) به امارات صادر خواهد شد. انتظار می‌رود که گاز مورد نیاز طرح از گاز همراه میادین نفتی ایران در جنوب خلیج فارس بویژه میدان نفتی و گازی سلمان تامین گردد. با این حال در این پروژه نیز علی­رغم نزدیکی به بازار امارات، وجود رقیبی چون قطر مانعی بزرگ به­شمار می­رود و دورنمای مناسبی برای صادرات گاز ایران به این منطقه وجود ندارد.

۸) صادرات گاز طبیعی به کشور عمان

عمان دارای ذخایر گاز طبیعی اثبات شده معادل ۸۳۰ میلیارد متر مکعب است. تولید گاز این کشور در سال ۲۰۰۰، حدود ۹ میلیارد متر مکعب و مصرف آن ۶.۲ میلیارد متر مکعب گزارش شده است.

عمان در راستای تلاش‌های خود برای افزایش امکان صادرات گاز طبیعی مایع شده LNG، قراردادهایی با چند شرکت بین‌المللی برای انجام عملیات اکتشافی به امضاء رسانده است. علاوه بر این, عمان می‌تواند یک هدف بالقوه برای پروژه دولفین قطر و امارات محسوب شود.

میدان گازی هنگام (بوخا), واقع در خلیج فارس و نزدیکی بین ایران و عمان (تنگه هرمز), می‌تواند یکی از دلایل صادرات گاز ایران به عمان باشد. در سال ۲۰۰۰, ایران و عمان موافقت کردند که پس از توسعه مشترک میدان هنگام سهم گاز تولیدی ایران به عمان صادر گردد.

● ‌جمع­بندی:

علی­رغم توان صادرات گاز طبیعی, ارسال گاز ایران از طریق خط لوله به بازارهای جهانی با مشکلات زیادی مواجه است که ممکن است بسیاری از برنامه­های موجود را بلندپروازانه جلوه دهد. این مشکلات عبارتند از:

۱) غیراقتصادی بودن صادرات گاز به اروپای غربی به عنوان بزرگترین بازار؛ اروپا گرچه بازار مهمی می­تواند برای طرح­های صادراتی به­شمار رود ولی ارسال گاز از طریق خط لوله از ایران به این بازار نمی­تواند منافع اقتصادی برای کشور رقم زند. به عقیده برخی کارشناسان, تنها وجود برخی دلایل سیاسی می­تواند توجیه­گر امر باشد.

۲) وجود موانع جدی سیاسی و جغرافیایی در راه صدور گاز به بازار هندوستان و مواجه بودن پروژه با ریسک‌ سیاسی بالا به دلیل کشمکش بین هند و پاکستان؛ این مشکل جذابیت طرح­های صادرات با خط لوله به هند را از میان می­برد. بهترین گزینه صادرات گاز به این کشور تبدیل گاز به LNG و نهایتاً حمل آن به بازار هند می­باشد.

۳) عدم پایبندی همسایگان ایران مانند ترکیه و پاکستان به قرارداد‌های بین‌المللی؛ این مشکل باعث می­شود برخلاف اصول قراردادهای طویل­المدت خرید, مبادرت به انصراف از خرید نمایند که موجب بروز مشکلات در این زمینه می­شود.

۴) وجود رقبایی بزرگ چون قطر در پروژه‌های صادرات گاز ایران به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس؛ این موضوع, قطعاً طرح­های صادرات گاز از ایران به وسیله خط لوله به این منطقه را با مشکلاتی مواجه می­سازد. از طرف دیگر, کشور ترکمنستان نیز توان ارسال مقادیر قابل توجهی گاز به کشور پاکستان را داراست.

۵) محدود بودن بازار گاز کشور‌‌هایی چون ارمنستان و نخجوان؛ در آینده نیز پیش­بینی می­شود, تقاضای گاز این کشورها ناچیز باشد.

▪ نکته:

طرح­های صادرات گاز از طریق خط لوله به برخی بازارهای نزدیک در مقایسه با سایر گزینه­ها از جمله LNG و GTL گزینه­ای کاملاً اقتصادی و توجیه­ناپذیر جلوه می­نماید، اما با توجه به مسائل ذکر شده ریسک­های سیاسی متعددی برای آن وجود دارد. در مقاصد دوردست از جمله بازارهای اروپا و هندوستان, مطالعات نشان می­دهد که انتقال گاز توسط تکنولوژی LNG بسیار مطلوبتر از انتقال گاز با خط لوله است. این نکته را نیز باید مد نظر قرار داد که طرح­های صادرات گاز از طریق خط لوله نسبت به بکارگیری تکنولوژی­های پیچیده­تری از جمله LNG و GTL به میزان کمتری در به کارگیری طیف وسیعی از متخصصان و شرکت­های پیمانکار در این صنعت تاثیر گذار است. در مجموع باید گفت, با توجه به محدودیتهای موجود در بازارهای LNG, برخی کارشناسان عقیده دارند روی­آوری به استفاده از تکنولوژی­های GTL که دستاوردهای مهمی از کسب دانش فنی آن در داخل کشور وجود دارد, فرصتهای جذابتری را برای به کارگیری از گاز در کشور می­تواند به وجود آورد.

مآخذ:

۱- “Outlook for Gas Demand and Supply to ۲۰۲۰, Dr. Fatih Birol, International Energy Agency“, CONFERENCE ON NATURAL GAS TRANSIT AND STORAGE IN SOUTHEST EUROPE, ۳۱ MAY ۲۰۰۲.

۲- BP statistical review of world energy June ۲۰۰۳.

۳- U.S Energy Information Administration, Armenia Country Analysis Brief.

۴- Kuwait to negotiate gas import from Iran, IRANEXPERT, ۲۴ September ۲۰۰۲.

۵ -Offshore Magazine, June ۲۰۰۲, P.۷۶.

۶- Iran signs ۲۵-year contract to sell gas to UAE, IRANEXPERT, ۲۳ April ۲۰۰۳.

۷-Proposed Iran to India Overland Gas Pipeline Project Overview, India Oil & Gas Conference ۲۰۰۲,Paul Samson. Vice President, BHP Billiton.

۸- Pipeline & Gas Journal, January ۲۰۰۲.