خاورمیانه دشمن آمریكا

خاورمیانه جدید از رحم شكست آمریكا و قلدری نظامی اسرائیل و از میان ویرانه های نظام ها و حكومت هایی كه كاخ سفید از آنها به عنوان ابزاری برای گسترش سیطره خود و دست زدن به جنگ هایش استفاده كرده بود تا برنامه های رژیم صهیونیستی محقق شود, چشم به جهان خواهد گشود

سفر منطقه ای كوندالیزا رایس وزیر امور خارجه آمریكا در خاورمیانه ادامه دارد تا زمینه برای تولد خاورمیانه جدیدی كه دولت آمریكا در این روزها مبلغ آن شده است، فراهم شود، اما علائم حاكی از آن است كه نوزاد جدید به صورت كامل با آرزوهای صاحبان آن در كاخ سفید و همپیمانانش در منطقه، تفاوت دارد.

دولت آمریكا شكست خورده است و سیاست های خارجی این كشور هر گاه كه از چاله ای در می آید در چاله ای بزرگ تر فرو می رود، زیرا این دولت نمی خواهد از اشتباهات خود درس بگیرد و همچنان زیر سلطه دیكته های صهیونیستی كمر خم كرده است.

یك سال پیش، دولت آمریكا از خاورمیانه بزرگ و اصلاحات دمكراتیك از طریق تغییر نظام های دیكتاتوری منطقه و احترام به حقوق بشر و رعایت آزادی های مدنی دم می زد، اما اكنون آوازش به صورت كامل تغییر كرده و كلمه "نوین" به جای كلمه "بزرگ" قرار گرفته است و جنگ علیه "تروریسم" جای خود را به جنگ علیه "تندروی" داده است.

به سبب این ناكامی، آمریكا هم خاورمیانه قدیم را از دست داد و احتمال آنكه خاورمیانه نوین را به سلطه درآورد نیز بسیار اندك است، زیرا همچنان از همان ابزارها و نگرش های قدیمی خود استفاده می كند و بر صحت آنها پافشاری دارد هر چند كه شكست آن بر همگان عیان شده است.

خاورمیانه جدید از رحم شكست آمریكا و قلدری نظامی "اسرائیل" و از میان ویرانه های نظام ها و حكومت هایی كه كاخ سفید از آنها به عنوان ابزاری برای گسترش سیطره خود و دست زدن به جنگ هایش استفاده كرده بود تا برنامه های رژیم صهیونیستی محقق شود، چشم به جهان خواهد گشود.

مقاومت در عراق و لبنان و فلسطین در تعیین هویت جدید منطقه در ماه ها و سال های آینده نقش مهمی ایفا خواهد كرد، زیرا مقاومت عراق طرح اشغال این سرزمین به وسیله آمریكا را ناكام گذارد و مقاومت لبنان مهر تایید بر پایان شكست ناپذیری "اسرائیل" و جنگ های آسان علیه دشمنانش نهاد و مقاومت فلسطین دروغین بودن سازش ها و توافقات صلح محدود و تحمیلی منطبق بر شروط و خواسته های رژیم صهیونیستی را بر ملا ساخت.

منطقه خاورمیانه با بحران هرج و مرج و ناامنی و بازگشت تشدد مواجه است و احتمال می رود كه همه جریان های ملی و اسلامی برای مقابله با ائتلاف آمریكایی و "اسرائیلی" و عربی جدید متحد شوند.

علاوه بر اقدامات تحریك و تحقیر آمیز آمریكا و رژیم صهیونیستی در منطقه، عوامل دیگری نیز در احتمال انفجار منطقه دخیل اند كه بیشتر آنها اجتماعی و اقتصادی است. برای نمونه بیش از ششصد میلیارد دلار درآمد نفتی كشورهای عربی تنها به كمتر از دو درصد عرب ها تعلق دارد و در مقابل اكثریت عرب ها از گرسنگی ناشی از بیكاری و بیسوادی و فقدان هر گونه خدمات زیربنایی، رنج می برند.

مثلث عربی منطقه كه تلاش می كند خود را در طرح جدید آمریكا برای منطقه بگنجاند به سبب ادامه جنگ لبنان و پیامدهای آن، احساس نگرانی و ترس می كند، زیرا این مثلث بر این باور بود كه این جنگ نیز كوتاه و آسان خواهد بود و حزب الله در چند روز نابود و سوریه نیز تضعیف می شود ومقاومت اسلامی در فلسطین و به تبع آن دولت منتخب فلسطین به رهبری حماس از بین می رود.

دولت عربستان اكنون در حال عقب نشینی از مواضع عجولانه ای است كه در روزهای اولیه جنگ اتخاذ و حزب الله را مسئول وضع موجود معرفی كرده بود و از این حزب خواسته بود كه مشكلی را كه ایجاد كرده است به تنهایی حل و فصل كند، اما اكنون طرح های صلح ارائه می دهد و خواهان برقراری آتش بس است و نیم میلیارد دلار كمك به لبنان اختصاص می دهد. حسنی مبارك هم سرگردان است و نمی داند به چه اقدامی دست بزند، به ریاض می رود تا یكی موضوع را برایش شرح دهد و درك تحولات برایش آسان تر شود، ملك عبدالله پادشاه اردن هم به كویت می رود تا جوابی مناسب برای بسیاری از پرسش های مطرح شده و غافلگیركننده بیابد.

عربستان از آن بیم دارد كه تحقق خاورمیانه جدید به نابودی یكپارچگی ارضی این كشور بینجامد، زیرا جبهه جدیدی كه از ایران تا سوریه و لبنان و دریای مدیترانه امتداد یافته است امكان قیام اقلیت های سركوب شده شیعه و سنی را افزایش داده است و همین امر موجب شده كه مقامات عربستانی نسبت به گسترش دایره جنگ كنونی هشدار داده و تلاش هایی را برای مهار این وضع آغاز كرده اند.

حكومت مصر نیز از آن می ترسد كه پایداری مقاومت سالامی در لبنان در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی به تقویت توان جریان اسلامگرایی كه بهترین جایگزین و محبوب ترین جریان در میان مردم مصر است و در انتخابات اخیر پارلمانی در این كشور نیز به وضوح قدرت این جریان مشخص شد، سبب شود.

كوتاه سخن آنكه، حزب الله قواعد بازی و همه معادلات منطقه را بر هم زده است و هم اكنون میان این جریان و حامیان آن به ویژه اكثریت گسترده ای از عرب ها و مسلمانان از یك سو و ایالات متحده آمریكا از طرف دیگر برای تعیین نقشه سیاسی منطقه رقابتی سخت در جریان است.

حكومت های عرب وابسته به آمریكا هم نفوذ خود را از دست داده اند و هم اعتماد عمومی نسبت به خود را. در مقابل مقاومت نوین كه دقیقا در خلاف جهت این نظام ها حركت می كند و ابزارهای تعاملش با سلطه جویی آمریكا و ستمگری "اسرائیل" نیز متفاوت است، قدرت بیشتری یافته است.

نه "اسرائیل" در این نبرد پیروز است و نه حزب الله در آن شكست خواهد خورد، هر چند كه فاصله زیادی میان امكانات و توازن قوای دو طرف وجود دارد. دیگر آن زمان كه "اسرائیل" در سرزمین های دیگران جنگ می كرد، گذشته است و این رژیم دیگر یك طرفه دشمن خود را بمباران نمی كند و طرف مقابل نیز هرگز تسلیم دیكته های این رژیم نمی شود. آنچه طراحان سیاست آمریكا ورژیم صهیونیستی در نیافته اند این است كه مقاومت اسلامی اكنون به اژدهایی اسطوره ای تبدیل شده است كه اگر یكی از سرهایش بریده شود، چندین سر دیگر با قدرتی بیشتر در جای آن ظهور می كند.

نویسنده: عبدالباری عطوان

منبع: مركز اطلاع رسانی فلسطین