یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مزایای یتیمی در بزرگسالی
در این مطلب می خوانید که ژانی سیفر در کتابش تحت عنوان «مزایای مرگ» به موضوع از دست دادن پدر و مادر در زمان بزرگسالی می پردازد به این معنی که از بعضی جهات زندگی بعد از والدین هم می تواند جنبه های مثبتی داشته باشد.
ژانی سیفر مادرش را بسیار دوست داشت و برایش احترام زیادی قایل بود، با آن که سن زیادی از وی گذشته بود به هیچ وجه آمادگی از دست دادنش را در خود نمی دید اما از هفت سال پیش از دسامبر ۲۰۰۴ آثارش آغاز شد و بالاخره در سن ۹۲ سالگی در یکی از روزها به دخترش گفت: «امروز روز من است». به این ترتیب ژانی سیفر که سال ها پیش پدرش را از دست داده بود در سن ۵۷ سالگی یتیم شد.
سیفر که خود در زمان یتیمی ۳۰ سال از کارش به عنوان روانکاو در نیویورک می گذشت بارها با بیماران بی شماری سر و کار پیدا کرده بود که از آثار یتیمی برایش صحبت کرده بودند. او از پیش می دانست که غمی عمیق او را در بر خواهد گرفت و همین خود نشانه به شماره افتادن سال های عمر خودش و یادآوری سرنوشت محتوم انسان هم بود و درعین حال این واقعیت هرچند تلخ هم به ذهنش خطور می کرد که از بعضی دغدغه ها و مشکلات هم راحت و آسوده می شود. اما بعد از گذشت چند ماه و سپس چند سال خودش با حقیقت مواجه شد و به تدریج یک به یک اظهارنظرهای بیمارانش را به خاطرآورد و به تدریج در ذهن خودش یک حقیقت وحشتناک و شگفت آور و در عین حال غیرمنتظره شکل گرفت: «مرگ والدین شما ممکن است بهترین رویداد زندگی شما باشد،»
این تلقی تحریک آمیز و عصبانی کننده، سرآغاز شکل گرفتن ایده نوشتن کتابی به نام «مزایای مرگ» شد که نوعی زندگینامه خودنوشته است، قصد وی نیز ارایه راهنمای مناسب برای لحظات بسیار تعیین کننده قبل و بعد از مرگ والدین است. او در کتابش جملات شوک آوری نوشته است که حقیقت دارد. از جمله: «مرگ هر یک از والدین به ما آزادی عمل بیش تری می دهد. این بهترین و آخرین فرصتی است که خودً واقعی و حقیقی خود را نشان دهیم. هیچ زمانی به اندازه زندگی در بزرگسالی فرصت های ناشناخته در اختیار انسان نمی گذارد که بتواند در آن پتانسیل های خود را در معرض ظهور قرار دهد و به انسانی بالغ، عاقل و مستقل تبدیل شود به گونه ای که ترس کمتری احساس کند.»
حتی شاید بزرگسالانی که والدین خودشان را از دست می دهند بیش تر به فکر سلامت خود می افتند. برخی کاهش وزن را برنامه ریزی می کنند.برخی در عادت های خود به ویژه عادت های مربوط به حفظ سلامت و بهداشت تجدیدنظر می کنند. عده ای به موضوع هایی همچون افسردگی و اضطراب و نحوه کنترل آن ها توجه می کنند و به طور کلی مسوولیت بیش تری در قبال سلامت جسمانی و روانی خود احساس می کنند.
دکتر هاوارد برودی، بعد از سی سال ارایه خدمت به عنوان پزشک خانواده اکنون در دانشکده پزشکی گالوستون از دانشگاه تگزاس اخلاق در پزشکی تدریس می کند، وی حین برخورد با بزرگسالانی که والدین خود را دیر از دست داده بود می دهند به نکته جالبی برخورد. او می گوید: «من واقعا شوکه شدم. چون همان بیمار همیشگی من غبعد از فوت والدینشف واقعا به فرد جدیدی تبدیل شده بود. اصلا آدم جدید با نیت جدید شده بود. این آدم که والدین خود را ظرف یک ماه از دست اکنون با اعتماد به نفس و اطمینان بیش تر پا به دفتر من می گذاشت، این بار دیگر به دنبال چاره برای دردهای خود نبود. او در دهه ۴۰ زندگی اش تازه بعد از مرگ والدینش به دنبال بهترکردن نحوه زندگی و سلامت، بیش ترکردن لذت، دوستیابی، شرکت در کلیسا و مراسم مذهبی بود و احساس مفید بودن برایش مهم شده بود.»
هرچند که جمعیت کسانی که در میانسالی والدین خود را از دست می دهند بسیار بیش تر از جوانی و کودکی است اما مطالعات روی این زمینه خیلی زیاد نیست. دبرا اوبرسان یکی از معدود کسانی است که در این زمینه تحقیق کرده است و می گوید چون معمول این است که مردم والدین خود را در میانسالی از دست می دهند کسی به آن توجه چندانی نشان نمی دهد. به نظر می رسد که میانسالان به استقلال رسیده اند و تجربه زندگی به آنان نشان داده که مرگ حق است و تا حدودی پذیرفته اند که دیر یا زود باید منتظر آن باشند.
سیفر در این کتاب این موضوع را مطرح می کند که مرگ والدین، بازماندگان را وادار می کند تکلیف یادگارها و میراث عاطفی و غیرعاطفی والدین را روشن کنند و آنچه را که به سلامتشان کمک می کند حفظ کرده و آنچه که لطمه می زند از حفظ آن خودداری کنند. یعنی در حقیقت از دست دادن والدین سبب می شود فرزندانشان به روش عاقلانه تری به
رتق و فتق امور بپردازند و این پدیده هیچ ربطی به سن این فرزندان ندارد.
اما در دهه های اخیر از نظر جمعیت شناختی تغییرات زیادی در سن افراد یتیم شده اتفاق افتاده و روزبه روز بر سن آنان افزوده می شود و جمعیت کسانی که در بزرگسالی والدین خود را از دست می دهند اهمیت بیش تری پیدا می کند.
از سویی با افزایش بهداشت و مراقبت های پزشکی متوسط امید به زندگی افزایش یافته و به هفت دهه رسیده است طوری که والدین پیر شدن فرزندان خود را هم می بینند. امروزه در ایالات متحده یک سوم آمریکایی های ۵۰ سال به بالا پدرشان زنده است و دو سوم آن ها مادرشان در قید حیات است. اما با گذشت یک دهه که آن ها وارد دهه ۶۰ زندگی خود می شوند، دوسوم آمریکایی ها به بزرگسالان یتیم شده تبدیل می شوند.
خلاصه این که عده ای از دست دادن را در میانسالی و بزرگسالی تجربه می کنند که می تواند خود فرصتی برای به دست آوردن هم باشد. به عبارت دیگر با این که این دسته از مردم به بلوغ اجتماعی رسیده و به اصطلاح آرد خود را بیخته و الک خود را آویخته اند با مرگ والدینشان در معرض یک دگردیسی جدید قرار می گیرند هرچند که تا آن زمان دگرگونی ها و تحولات زیادی را پشت سر گذاشته حتی ممکن است شاهد ازدواج فرزندان و بچه دار شدن آنان باشند، یعنی بخش سخت و دشوار زندگی خود را سپری کرده و منتظر بازنشستگی خود شده و افق های جدیدی پیش رو داشته باشند.
جمله ای که سیفر در کتابش در این باره می نویسد، این است: «از دست دادن پدر و مادر نقش یک تسهیل گر (کاتالیست) را برای تحول و دگرگونی در میانسالی دارد» و چون در لحظه از دست دادن والدینشان انبوهی از تجربیات را اندوخته اند، با تعقل و درک بیش تری به این پدیده نگاه می کنند.
واقعیت دیگر این است که با پایان عمر والدین، وقت بازماندگانشان آزادتر می شود و آن دوره مراقبت شدید از والدین پیرشان به آخر رسیده، به این ترتیب می توانند وقت و انرژی بیش تری را صرف خودشان کنند و به نیازها و امیال خود برسند. ضمن این که با رفتن پدر و مادر ناخودآگاه این احساس به وجود می آید که حالا دیگر نوبت ماست و زوال و پیری و افول در راه است. همین موضوع باعث می شود که این گونه افراد تمرکز بیش تری به خرج دهند که به درستی تصمیم بگیرند که چه کاری صحیح است، چه خصلت ها و رفتارهایی درست است و باید ادامه یابد و کدامیک بهتر است، رها شوند.
به بیان ساده تر وقتی بزرگسالان والدین خود را از دست می دهند فصل جدیدی از زندگی پیش روی آنان گشوده می شود و می توانند در مسیر زندگی خود تغییر ایجاد کنند، در اولویت هایشان تجدید نظر کنند و حتی در بعضی از موارد از زیر یوق انتظاراتی که والدین آن ها داشتند، خارج شوند. با این کار فصل جدید زندگی آن ها آغاز می شود.
● آثار منفی
با این که سیفر سعی دارد مزایا و فرصت های بعد از مرگ والدین را بشمارد، شواهدی وجود دارد که باید همراه با مزایا، مضار را نیز در نظر گرفت.
دبرا اوبرسان، استاد جامعه شناسی دانشکده آستن دانشگاه تگزاس که تحقیقات وسیعی روی روابط خانوادگی و سلامت انجام داده، می گوید: «در اکثر موارد این پدیده روی بزرگسالان تأثیر معکوس دارد.» در آمریکا بزرگسالان با از دست دادن والدینشان به مدت سه و گاهی تا هفت سال گرایش بیش تری به مصرف نوشیدنی های محتوی الکل پیدا می کنند تا با کاهش سطح هوشیاری و آلام مربوط به از دست دادن را کمتر حس کنند. برخی از مردم هم بعد از این واقعه به مراقبت خود بی رغبت می شوند و گاهی افسردگی و اضطراب به سراغشان می آید. اوبرسان سه نظرسنجی جامع از میان بزرگسالانی به عمل آورد که والدینشان را از دست داده بودند و یافته های آن پایه و اساس کتابش در سال ۲۰۰۳ تحت عنوان «مرگ والدین:گذار به هویتی نو در بزرگسالی» شد. حامی مالی وی «موسسه ملی پا به سن گذاشتگان» بود. با این وصف مشاهدات و نتایج تحقیقات اوبرسان نشان داد هفت سال بعد از واقعه، این بزرگسالان بهبود چشمگیری در رویه زندگی و سلامت از خود نشان می دهند. وی می گوید: «بسیاری از مردم به شکل خودخواسته در زندگی خود تحول و دگرگونی ایجاد می کنند، عده ای هم ناخودآگاه رویه ای را در پیش می گیرند که تصور می کنند والدینشان می پسندیدند. گاهی هم بخش هایی از روش های والدین خود را در پیش می گیرند که به نوعی بسیار سازنده است و به سلامت کمک می کند.»
● مروری بر به جا مانده ها
ژانی سیفر بعد از مرگ مادرش با این حقیقت مواجه بود که چگونه در مورد مسایل به جا مانده از مادرش اعم از مادی و معنوی تصمیم بگیرد. شاید برخی از میراث احساسی مادرش ارزش نگه داشتن داشت اما برخی از خصلت های مادرش باید مورد تجدید نظر قرار می گرفت. زمانی که سیفر منشا و آثار مخرب برخی از رویه های مادرش را به درستی شناخت به راحتی توانست با خودش کنار بیاید و آن خصلت های را رها کند. از جمله ایده آل طلبی، ناتوانی در بخشش دوستان و خانواده و غیره. بالاخره آخرین موردی که سیفر قصد داشت بعد از مرگ مادرش پشت سر بگذارد و آن را در گذشته رها کند و با خود به آینده نبرد، ترس از بی کسی بود. مادرش از کودکی همیشه وحشت داشت که به حال خود رها شود. بارها وقتی به مادرش سر زده بود مورد مؤاخذه قرار گرفته بود که چرا وی را به حال خود رها کرده است و اینک تصمیم داشت که با دختر خود این رفتار را تکرار نکند. از نظر سیفر مرگ مادرش درهایی را به روی وی گشود تا تحول و دگرگونی در خودش ایجاد کند و احساسات و رفتارهایش را مورد بازنگری قرار دهد. سیفر می نویسد: «مرگ عزیزان همه چیز را تغییر می دهد و به دیدگاه انسان وسعت می بخشد.»
ترجمه: نرجس خادمی پیربستی
منبع: لس آنجلس تایمز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست