چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مروری بر مبانی نظری گفت وگوی تمدنها


مروری بر مبانی نظری گفت وگوی تمدنها

گفت وگوی تمدنها واژه ای است كه به تازگی با بار معنایی جدیدی مطرح شده است تركیب این دو واژه, گیرایی و قداست خاصی در اذهان پدید آورده است و بار معنایی آن, پیام آور روابط صمیمی و دوستانه تمدنها با یكدیگر است, لذا به نظر می رسد لازم است این دو واژه بیشتر موشكافی شود

موضوعاتی كه بنا به دلایل مختلف در صحنه جهانی طرح و پیگیری می‌شوند، در اثر گذشت زمان و بروز وقایع جدید، دچار نوعی كهنگی و محدودیت مجال برای تداوم طرح می‌گردند، اما گفت‌وگوی تمدنها به‌واسطه پشتوانه‌های فطری و عقلی و همچنین به‌عنوان راهكاری آرمانی و البته اجتناب‌ناپذیر ــ به جهت ضرورت صلح و همزیستی ــ مستثنی از این قاعده است. به‌عبارت دیگر، گفت‌وگوی تمدنها، طرحی صرفا اخلاقی نیست كه برای قدرتهای جهانی، موضوعیت طرح موقت داشته باشد. این طرح مبتنی بر این ایده است كه برآیند آگاهی جوامع بشری، سیر صعودی می‌پیماید و می‌بایستی با هوشیاری نسبت به این واقعیت، در جهت این سیر تلاش نمود. مقاله پیش‌رو با عنایت به این مهم، به تشریح مبانی نظری این طرح پرداخته است.

واقعیتهای موجود در جهان بیانگر آن هستند كه امروزه گفت‌وگو میان تمدنها خواه‌ناخواه وجود دارد. البته این از سنخ گفت‌وگویی نیست كه به شكل آرمانی در نظریه گفت‌وگوی تمدنها بیان شده است، بلكه گفت‌وگویی است یك‌سویه، كه یكی از طرفهای آن، گفت‌وگو را به كمك حربه‌های مختلف به دستور و امر مبدل كرده است و طرف دیگر چاره‌ای جز پذیرفتن و اطاعت ندارد. به‌هرحال ما چار‌ه‌ای جز شركت در گفت‌وگو نداریم ــ البته این‌بار با حفظ و پایبندی به اصول ــ و حداقل اینكه ما نیز در برابر موج شعارهای جهانی‌شدن، ایجاد دهكده جهانی و نظم نوین جهانی نه از موضع تماشاگر و بیننده، بلكه از موضع برابر، در حق تصمیم‌گیری و ارتقای نقش تاریخی، سخن خواهیم گفت.

اگر ما به قرآن و تاریخ اسلام مراجعه كنیم، ضرورت انجام گفت‌وگو بیشتر نمایان می‌شود. برای مثال اسلام و تمدن عظیم آن هیچ‌گاه با انزواطلبی و گوشه‌گیری نمی‌توانست پیام خود را به دیگران برساند. امروزه با پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و نزدیك‌شدن كشورها به یكدیگر، اگر تمدنی گوشه‌گیری كند به معنای گوشه‌گیری سایر تمدنها نیست بلكه به معنای پذیرش بی‌قیدوشرط گفت‌وگوی دیگر تمدنها خواهد بود. قطع ارتباط یك مدنیت با جهان خارج جامعه منزوی را فاقد خلاقیت، ابداع، بروز و ظهور می‌نماید. از همین‌رو است كه تمدن اسلامی در پی وقوع جنگهای صلیبی و قطع ارتباط با خارج به انزوا رسید و با تمایلات تجزیه‌طلبی و تعصب‌گرایی مواجه شد و همین امر ضربات شدیدی به پیكره تمدن اسلامی وارد آورد.

اساسی‌ترین اصول گفت‌وگوی بین انسانها در قرآن و متن اسلام وجود دارد و ظهور اولیه تمدن اسلامی را در بعثت پیامبر(ص) می‌توان جستجو كرد. نخستین چارچوب فرهنگ و تمدن اسلام، به‌صورت نظری، در غار حرا، بیان شد؛ جبرئیل از سوی خداوند به پیامبر(ص) امر كرد كه كتاب هستی را بخواند و بشناسد. علم و معرفت اسلامی از خالق‌شناسی، انسان‌شناسی و مخلوق‌شناسی شروع می‌شود و بر تعقل و تفكر در قلمروهای چهارگانه ماوراءالطبیعه، طبیعت، نفس انسان و انسانهای دیگر (جامعه) به جای معلومات تقلیدی و تعبدی تاكید می‌كند، و درباره فنون و تكنیكهای استفاده از این عرصه‌ها ارشاد می‌نماید. سرانجام برای تنظیم رابطه انسان با چهار قلمرو مذكور، ضوابط خاصی را توصیه می‌فرماید. آیات مكی و سیره پیامبر(ص) در مكه حول محور عمودی تمدن است، درحالی‌كه آیات مدنی و سیره پیامبر(ص) در مدینه حول محور افقی است. قرآن كریم چارچوب نظری فرهنگ و تمدن اسلامی، و سیره و سنت نبی‌اكرم چارچوب عملی آن است.

●چیستی گفت‌وگو

گفت‌وگوی تمدنها واژه‌ای است كه به تازگی با بار معنایی جدیدی مطرح شده است. تركیب این دو واژه، گیرایی و قداست خاصی در اذهان پدید آورده است و بار معنایی آن، پیام‌آور روابط صمیمی و دوستانه تمدنها با یكدیگر است، لذا به‌نظر می‌رسد لازم است این دو واژه بیشتر موشكافی شود.

گفت‌وگو را می‌توان معادل conversation گرفت؛ به معنای مفاهمه از طریق مكالمه رودررو ــ یعنی فرد با فرد، جامعه با جامعه با یكدیگر به بحث بنشینند. «مكالمه» معمولا در سطح نازل و معمولی انجام می‌شود و تركیب آن با تمدن كه بار معنایی وسیع و سطح بالایی دارد، مفهوم تركیبی «مكالمه تمدنها» را به‌دست می‌دهد كه ما را به مقصودمان نمی‌رساند. اگر گفت‌وگو را معادل discourse بگیریم، به معنی سخنرانی و گفت‌وگوی علمی، نسبت به مكالمه شكل علمی‌تر و عالی‌تری دارد و چنانچه با واژه تمدن همراه شود، نشان از بالایی و والایی سطح گفت‌وگو دارد و به این معناست كه فرهیختگان و دانشمندان ملتها و تمدنها با هم به گفت‌وگو بنشینند.

گفت‌وگو چنانچه معادل دیالوگ (dialogue) گرفته شود، بار نسبتا قوی‌تری از مكالمه دارد، ولی شاید به سطح Discourse نرسد. در بسیاری از ترجمه‌های فارسی نیز بحث دیالوگ برای این منظور مطرح است. گفت‌وگو را می‌توان به معنای ارتباط «communication» هم در نظر گرفت كه در این صورت ارتباط تمدنها مطرح می‌شود. ارتباط تمدن به معنای ارتباط طبیعی است كه در طی سالها و قرنها به‌صورت جریان دائمی انجام می‌شود. اگرچه این مفهوم به‌واقع درست است و ارتباط تمدنها واقعیتی انكارناپذیر است، اما به‌نظر می‌رسد واژه ارتباط با توجه به طرح گفت‌وگوی تمدنها به‌عنوان پدیده‌ای نو در جامعه برای مقصود ما كفایت نكند، اگرچه حاصل و نتیجه آن همان ارتباط بین تمدنها خواهد بود.

ازسوی‌دیگر، واژه تمدن از مدنیت و شهرنشینی گرفته شده است و به این معناست كه حاصل و عصاره مظاهر فرهنگی یك قوم، قبیله و ملت است كه نماد آن در قانونمندی آن جامعه متجلی است و با مظاهر فرهنگی جامعه دیگر مرتبط می‌شود و دادوستد می‌كند، تاثیر می‌گذارد و تاثیر می‌پذیرد. گفت‌وگو (dialogue) مأخوذ از واژه یونانی dialogos، به معنی گفت‌وگو (گفت و واگفت) حاوی ابهام ناشی از ایهام است كه از همان آغاز طرح آن در مقوله «فلسفیدن» ــ به گونه فلسفی (به گونه فلسفی جهان را نگریستن) ــ موجود بوده است. مساله بر سر آن است كه آیا به هنگام اندیشیدن و تبادل نظر اندیشمندانه، «مكالمه» درهای شناخت متقابل را می‌گشاید، یا به‌عكس آن، هر مكالمه‌ تاحدی از تجلی محتوای اندیشه ناب ممانعت به عمل می‌آورد؟[i]

این بحث پس از دكارت و كتاب گفتار (discoures) در روش او و در زمان ما پس از هابرماس و طرح موضوع «گفتمان» (diskurs) توسط او تاحدی پیچیده‌تر شده است. به‌خصوص به علت استمرار «استبداد» و سپس «دیكتاتوری» در جهان (و به‌ویژه در شرق)، نوعی «فرهنگ سانسور و خودسانسوری» پدید آمده است كه «پوشیده‌گویی و پوشیده‌گرایی» را كم‌وبیش معمول داشته است. به‌علاوه، چون «جامعه و زبان» دارای این وجه مشترك‌اند كه برای درك آنها یك «پیش فهم» و آگاهی قبلی نسبت به مقولات و مفاهیم عینی ــ ذهنی آنها ضروری به نظر می‌رسد و این آگاهی همواره از مجرای گزینش‌كننده فرهنگ آن جامعه عبور می‌كند، لذا به نظر می‌رسد چون این پیش‌شناخت در جوامع گوناگون مختلف می‌باشد،[ii] عنایت و توجه به آن ضروری است.

چیستی گفت‌وگوی تمدنها از همان آغاز دچار كنشها و التهابهای عدیده‌ای می‌گردد كه رفع آن اولین گام در جهت «بهتر فهمیدن دیگران» و ایجاد تفاهم بین ملتها و تمدنهاست. برای روشن‌شدن مفهوم گفت‌وگو (Dialogue) شاید بهتر باشد آن را با مفهوم «رویارویی» مقایسه كرد تا ابعاد مختلف مفهومی و معنایی آن به‌راحتی مشخص شود

رویارویی Clash

گفت‌وگو Dialogue

مبتنی بر تبعیض و نابرابری

مبتنی بر برابری (گفت‌وگو از موضع برابر)

تنوع، علت و زمینه ایجاد تصادم

تنوع فرهنگها زمینه‌ساز همكاری

تاكید بر خطوط تمایز برای شروع درگیری

توجه به زمینه‌های مشترك برای شروع گفت‌وگو

در پی دشمنی، سلطه و وابستگی

در جستجوی دوستی و همبستگی

به‌دنبال ترسیم تصویرهای مغشوش و معیوب

به دنبال ایجاد تفاهم مشترك و آگاهی اصیل

متضمن خشونت و تهدید

مستلزم تحمل و مشاوره

مخفی‌كاری برای مانع‌تراشی و تخریب

شفافیت برای همكاری و سازندگی

همیشه یك طرف برنده یا بازنده و یا هیچ!

مفید برای همه طرفهای گفت‌وگو

مبتنی بر ترس و طرد و تلبیس

مستلزم عقل و نقد و اخلاق

جنگاوران و خشونت‌ورزان در تبادل آتش

صاحب‌نظران و اهل اندیشه در تبادل كلام

تهی‌شدن از ماهیت تمدنی و اخلاقی استراتژی كلان جنگ تام و بی‌پایان

استراتژی كلان صلح عادلانه و پایدار

●اجتناب‌ناپذیری گفت‌وگو

شرایط خاصی كه به واسطه رشد فزاینده علم و تكنولوژی در دهه‌های پایانی هزاره دوم در عالم پدید آمده، ارتباط میان ملتها، اقوام، فرهنگها و تمدنها را چنان افزایش داده است كه هرگونه مخالفت با امكان گفت‌وگو را به نوعی موضع‌گیری غیرمنطقی مبدل می‌سازد. در سالهای اخیر این نكته به شكل روزافزونی مشاهده و لمس شده است كه ساكنان این سیاره كوچك به مراتب بیشتر از آنچه در گذشته تصور می‌شد، به یكدیگر و به زیست بومی موجود در این سیاره متكی هستند. مدلهایی كه از رهگذر بسط دانش سیستمهای آشوبناك (chaotic systems) و سیستمهای پیچیده (complex systems) تكمیل شده است، نشان می‌دهد كه حتی بال یك پروانه كوچك در نقطه‌ای از زمین آثار و عوارض دنباله‌داری در دیگر نقاط این سیاره پدید می‌آورد.[iii]

این ارتباط تنگاتنگ نه‌تنها در زیست‌بومهای طبیعی و با وقوع نمونه‌هایی نظیر تاثیر خسارت‌بار تبدیل بخشهای عظیمی از جنگلهای آمازون به زمینهای كشاورزی و آتش‌سوزیهای مهیب جنگلهای انبوه اندونزی، مشهود است كه در زیست‌بومهای اجتماعی نیز با ظهور مواردی چون تاثیر سقوط اقتصاد كشورهای آسیای جنوب‌شرقی بر اقتصاد دیگر كشورها، و عوارض بیماری‌هایی مانند ایدز، سارس و آنفولانزای پرندگان در یك نقطه از عالم و انتشار و انتقال آن به نقاط دیگر آشكار است.

هانتینگتون كه در بخش اعظم كتاب «برخورد تمدنها» به نفی امكان گفت‌وگو پرداخته است، در چند صفحه آخر به شیوه‌های متناقض با رهیافت قبلی خود اظهار می‌كند كه «ساكنان همه تمدنها می‌باید برای دستیابی به ارزشها، نهادها و شیوه‌هایی كه در آنها با ساكنان دیگر تمدنها اشتراك دارند، به جستجو برخیزند و برای ترویج و بسط آنها كوشش كنند.»[iv] چراكه وی براساس مبانی نظری خود استدلال می‌كند كه تمدنهای بزرگ جهانی در مسیر ستیز و برخورد با یكدیگر به پیش می‌روند. دلیل این امر آن است كه به اعتقاد او مشابهت‌های فرهنگی به همكاری میان افراد می‌انجامد و اختلاف فرهنگی به تعرض؛ «مردم به سوی كسانی می‌شتابند كه با آنان، اجداد، دین و زبان، ارزشها و نهادهای مشترك دارند و خود را از كسانی كه در این امور با ایشان اشتراك ندارند، دور نگاه می‌دارند.»[v] ازسوی‌دیگر علاوه بر تناقضی كه در رهیافت نظری هانتینگتون به چشم می‌خورد، برخی از شواهد تاریخی بر برخورد اقوام هم‌نژاد و هم‌زبان و هم‌مذهب، با یكدیگر دلالت می‌كند و علاوه‌‌براین تمدن امری اعتباری است و نمی‌توان آن را به دید رهیافت ذات‌گرایانه نگریست، چراكه حدود و ثغور آن دستخوش تغییر است. هانتینگتون، به اشتباه، ذات تمدن مسیحی را magnacarta می‌نامد كه كنایه از حقوق اساسی سیاسی و مدنی شهروندان است و ذات تمدن اسلامی را جنگجویی مسلمانان «maslim bellicosity» قلمداد می‌كند. او در امور اعتباری از ذات و ماهیت سخن به میان می‌آورد، غافل از اینكه امور اعتباری واجد كاركرد، اما فاقد ذات هستند و ذات، مربوط به امور واقعی است نه اعتباری.

حسین خزائی

پی‌نوشت‌ها

[i] - Hirizel. R. DerDialog ۲ Bde ۱۸۹۵

[ii] - Winch, D. Theldea of a Social Science.

[iii] - Devancy, R. L. An Introduction to Chaotic Dynamical System, ۱۹۸۹, Addison – Wesley.

[iv]ــ آلدیر مك اینتایر ۱۹۸۸

[v]ــ همان.

[vi]ــ مصطفی محقق داماد، چیستی گفت‌وگوی تمدنها، مجموعه مقالات چیستی گفت‌وگوی تمدنها، تهران، سازمان مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷

[vii]ــ براساس برداشتی از مقاله مبانی نظری گفت‌وگوی تمدنها از دیدگاه اسلام و قرآن، دكتر غلامرضا فدایی عراقی.

[viii]ــ سخنرانی خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل (پنجاه‌وسومین اجلاس)

[ix]ــ همان.

[x]ــ محمد خاتمی، از دنیای شهر تا شهر دنیا، تهران، امیركبیر، ۱۳۷۹، ص۲۸۳

[xi]ــ سخنرانی خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل (پنجاه‌وسومین اجلاس)

[xii]ــ همان.

[xiii]ــ همان.

[xiv]ــ همان.

[xv]ــ محمد خاتمی، از دنیای شهر تا شهر دنیا، همان، ص۳۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید