شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
ناگفته ای از دیدگاه های رهبری
فکر میکنم، حوالی نوزدهم یا بیستم شهریور ۱۳۷۵ بود که در جمع محدودی از مسئولان دفاتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و تعداد محدودتری از معاونان سیاسی این نهاد (که حقیر جزو آنها بودم) در اتاق دیدارهای خصوصی معظم له نشسته بودیم که ایشان وارد شدند؛ با همان وقار و ابّهت و در عین حال محبت و فروتنی همیشگی، چهار زانو و در نهایت ادب، روی زمین نشستند (آن وقتها، فکر میکنم هفت سال بود که ایشان مسئولیت رهبری را بر دوش گرفته بودند و هنوز وضع جسمیشان مثل این روزها، جوری نشده بود که پزشکان ایشان را از نشستن بر زمین منع کردهاند و لابد دیدهاید که ایشان همیشه روی صندلی مینشینند).
آیتالله جنّتی از ایشان اجازه خواستند و سخنانشان را شروع کردند. در آغاز سخن، از رهبری تشکر کردند که بحث اسلامی شدن دانشگاه را مطرح و این حرکت نو را ابداع کردهاند. آن روزها زمان زیادی از سخنرانی معظم له درباره «لزوم اسلامی کردن دانشگاه» نگذشته بود. آیتالله خامنهای در نخستین جملات، قریب به مضمون فرمودند این بحث ابتکار من نبود. این بحث را بزرگان ما و امام عزیز ابداع کردند و من احساس کردم که این آتش دارد به خاموشی میگراید، آن را برافروخته کردم و این موضوع را که داشت به فراموشی سپرده میشد، یادآوری کردم. این جملات، خود درس بزرگی بود که ایشان به جمع دادند و نخواستند که مزد معنوی کار دیگران به حساب ایشان واریز شود؛ ضمن اینکه همچون مرادش خمینی کبیر نشان داد که روی خوشی به ستایش از خود نشان نمیدهد.
سپس اگر اشتباه نکنم به برگهای که جلویشان بود، اشاره کردند و با حالتی برافروخته قریب به مضمون گفتند: من پس از آن سخنرانی به مسئولان مربوطه گفتم، اگر از امروز شروع کنید، برای کار روی اجرای بحث اسلامی شدن دانشگاه و با همه فرهیختگان و خود اساتید دانشگاه یک کار علمی، ریشهدار و همهجانبه محققانه را بخواهید به من ارایه کنید، من حدود سه سال وقت در نظر گرفتهام برای تحقیق روی این کار، و سپس اشاره کردند به بخشنامههایی که جلوشان بود و با لبخندی تلخ گفتند: آقایان هنوز شش ماه نشده، طرح را آماده کردهاند! حتّی به نظرم میآید که اشاره کردند که بعد از آن سخنرانی، برخی از اساتید دانشگاه، با من تماس داشتند که به بهانه آن سخنرانی و به خاطر مثلا آستین کوتاه بودن آنها، از طرف دانشگاه با آنها برخورد شده است!
من خودم آن سالها دانشجو بودم و کاملا به یاد دارم که به بهانه این سخنان بجا و درست، دانشجویان پزشکی مرد را از ورود به بخش زنان منع کردند و میگفتند، ماکتها را معاینه کنید! و هر چه بر سرمان زدیم که بابا به خدا قسم دید رهبری بسی فراتر از این ظاهربینیها و اقدامات خودسرانه است، به گوش کسی نرفت که نرفت. تازه بخشنامههایی را قاب گرفته در سالنهای اجتماعات دانشگاهها زدند که مثلا دانشجویان مرد در صورت پوشیدن آستین کوتاه و دانشجویان خانم در صورت پوشیدن مانتوهای فلان طرح و رنگ و کفشهای پاشنه بلند، به کمیته انضباطی معرفی خواهند شد.
تو را به خدا ببینید، رهبری کجا بود و آنها کجا بودند؟! خلاصه من برافروختگی را آن روز آشکارا در چهره ایشان دیدم. روشن بود که ایشان با دیدی فراخ و رصد اردوگاه دشمن، هدفی را در دوردست و فرسنگها آنسوتر میزنند، ولی متأسفانه عدهای دوستان پیاده نظام نزدیکبین، احتمالا هم از سر دلسوزی و نشان دادن شدّت و سرعت ارادت! خود به رهبری، خاکریزی را چند متر جلوتر زحمت کشیده، فتح میکنند؛ چیزی که در سالهای رهبری ایشان فراوان رخ داده و یقین دارم که از این رویه خون دلها خوردهاند.
اکنون به دنبال سخنان گرهگشای رهبری درباره «اصلاح الگوی مصرف» که به باور همه دلسوزان اسلام و انقلاب و ایران، مهمترین و اساسیترین موضوعی است که همیشه و به ویژه در شرایط موجود و بحران در اقتصاد جهانی باید مورد توجه آحاد مردم و برنامهریزان و فرهیختگان کشور قرار گیرد و با برنامهای همهجانبه و مدبّرانه و با پیشبینی همه جوانب و با یاری گرفتن از اساتید دانشگاه و زبدگان علمی کشور بدون عجله و با بهکارگیری روشهایی صد در صد علمی و امتحان پس داده، که در همه کشورهای پیشرفته و بسیاری کشورهای در حال توسعه و جهان سومی اجرا شده و توفیقات آن نیز مشهود است، راهکارهای مناسب را بیابند و با فرهنگسازی برای نسل نورسته و کنترل و هدایت نسل حاضر، نخست زمینههای لازم و بسترهای ضروری برای اجرای این دستور صریح و مدبّرانه رهبری را فراهم کنند و سپس کمر به اجرای طرحهای در نظر گرفته شده ببندند.
اما با تأسّف بسیار، باز هم دیده میشود که افرادی با همان نیتهایی که در بالا نمونه آن آمد، با عجله و بدون فکر، هنوز به یک ماه نرسیده، طرحهایی سطحی و به دور از آیندهنگری را مطرح کردند و برخی حتّی کمر به اجرای آنها بستهاند؛ برگزاری همایشهای پر سر و صدا و بیحاصل که خود در تضاد کامل با این اصلاحات در الگوی مصرف است، در سالنهای مجلّل با پذیراییهای آنچنانی در مناطق خوش آب و هوای کشور! خود جلوههای روشنی از ظلم به رهبری و افقهای گستردهای است که او وظیفه دارد در آغاز هر سال، پیش روی بزرگان و برنامه ریزان کشور بگشاید تا آنها هم مدبّرانه و آیندهنگرانه برای عمل به این دستورها به دور از سطحینگری و عملکردهای شعاری و بیخاصیت، حرکتی نو را آغاز کنند.
هنگامی که در روزنامهها، ناخرسندی مقام معظم رهبری درباره شیوههای عملی کردن و حتّی فهم سخنان ایشان در مورد اصلاح الگوی مصرف را دیدم، ناخودآگاه یاد این خاطره و رخسار برافروخته ایشان در آن دیدار افتادم و با خود گفتم، چه رنجی میبرد رهبری از دست مریدان به قول حافظ «ناشنیده پند» که درک سخن نمیکنند!
در پایان این نوشته، دوست دارم با بانگی رسا به همه مسئولانی که نگاهی اینچنینی دارند، بگویم: شما را به خدایی که میپرستید، این ظلم آشکار به رهبری را پایان دهید.
دکتر علیرضا مخبر دزفولی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست