پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آزادی فلسفی و عرفانی از دیدگاه امام علی ع


آزادی فلسفی و عرفانی از دیدگاه امام علی ع

مقصود از آزادی فلسفی آزادی انسان در انتخاب راه است از دیدگاه اسلام انسان در انتخاب راه خویش آزاد است نه آزادگی و وانهادگی که طرفداران تفویض می گویند که به همان میزان که «جبر» محکوم است, تفویض نیز نادرست است

«آزادی» از مقولاتی است که پیوسته برای انسان‌ها جاذبه داشته و همیشه به عنوان بحث روز مطرح بوده است. طی یک سال اخیر مجددا این بحث در کشورمان رونق بیشتری یافته و بویژه در محافل روشن‌فکری بازار گرم‌تری یافته است. ما اصل طرح این مباحث را به فال نیک می‌گیریم و معتقدیم در صورتی که این مباحث در صراط صحیحی هدایت شوند زمینه‌ساز رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه خواهد بود. به دو شرط:

۱) آن که با این مباحث به صورتی استدلالی و برهانی برخوردشده و از غوغاسالاری و شعارزدگی پرهیز شود. بدون تردید برخورد جنجالی با این مسئله نه تنها زمینه‌ساز رشد نخواهد بود که سبب خواهد شد که معنای صحیح مورد قبول آزادی نیز مورد انکار قرار گرفته، منزوی شود

۲) باید برای بررسی این مقولات از دیدگاه اسلام از یکسونگری و تفسیر یک بعدی پرهیز شود که بیشترین ضربه‌ها را به اسلام کسانی زده‌اند که اسلام را یک بعدی تفسیر کرده‌اند.

«آزادی» در حوزه‌های مختلف معانی گوناگونی می‌یابد. «آزادی» در حوزه مقولات فلسفی به معنای «آزادی» انسان در انتخاب راه است. «آزادی» در حوزه مقولات عرفانی به معنای وارهیدگی از وابستگی‌ها است و به معنای قطع علائق و رشته‌هایی که انسان را به اسارت می‌کشد و «آزادی» در مقولات اجتماعی و سیاسی عمدتا به معنای آزادی عقیده و بیان و قلم است که مباحث روز حول همین محور است. مقوله آزادی عرفانی و فلسفی مورد اختلاف نظر در مباحث فعلی روز نیست و نباید این دو را با مباحث کنونی جامعه در باب آزادی درآمیخت. به یاری خداوند در این مقاله کوتاه سخنی پیرامون آزادی فلسفی و عرفانی از دیدگاه امام علی(ع) خواهیم داشت؛

● آزادی فلسفی

مقصود از آزادی فلسفی آزادی انسان در انتخاب راه است. از دیدگاه اسلام انسان در انتخاب راه خویش آزاد است نه آزادگی و وانهادگی که طرفداران تفویض می‌گویند که به همان میزان که «جبر» محکوم است، تفویض نیز نادرست است. منطق پیروان مکتب اهل بیت(ع) منطق امامان(ع) است که فرمودند: «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین» نه جبر درست است نه تفویض که بین این دو مورد تائید است که البته درک این خط اعتدال کار آسانی نیست.

امام راحل در این زمینه می‌فرمایند: «انصاف آن است که امر بین‌الامرین که از اخبار استفاده شده و برهان دقیق علمی بر آن قائم است به گونه‌ای است که نمی‌توان اعتقاد به آن را برای فضلا تفهیم کرد تا چه رسد عوام و عموم مردم. بدین جهت است که می‌بینی که کم اتفاق می‌افتد که در این مباحث انسان در فرودگاه «حق» لنگر اندازد و پیوسته به این سو یا آن سو می‌غلتد بویژه جانب تفویض.» امام علی(ع) به هنگامی که از صفین بازگشت پیرمردی برخاست و گفت: خواستم از حرکت به سوی شام و شامیان سوال کنم آیا این به قضا و قدر الهی بود. حضرت فرمود: سوگند به آن کس که دانه را (در نخستین جنبش حیات) در زیر زمین شکافته و آدمیان را آفریده هیچ گامی برنداشتیم و به هیچ دره‌ای فرود نیامدیم و از هیچ نقطه‌ای بالا نرفتیم مگر این که به «قضا و قدر» الهی بود. پیر مرد گفت: بنابراین رنج ما بی‌حاصل بود و این مصیبت را باید به حساب پروردگار بگذاریم زیرا هیچ پاداشی نخواهیم داشت. امام علی(ع) فرمود: آرام باش ای پیرمرد، خداوند پاداش بزرگی به هنگام رفتن و بازگشت برای شما مقرر داشته و هیچ گاه در هیچ حالی مجبور نبوده‌اید. پیرمرد گفت چگونه؟ بااین که قضا و قدر ما را در این مسیر قرار داد. حضرت فرمود: وای بر تو گویا گمان کردی قضای لازم و قدر حتمی در کار است و ما مجبوریم! اگر چنین باشد ثواب و عقاب باطل می‌گردد وعده و وعید مفهوم نخواهد داشت، نیکوکار از بدکار سزاوارتر به ستایش نیست و نه بدکار بیش از نیکوکار در خور مذمت، نباید گنهکار سرزنش گردد و نه اطاعت کننده مدح شود. این گفتار و عقیده بت‌پرستان و لشکریان شیطان و گواهان باطل و نابینایان در برابر حق است و آن‌ها جبریون و مجوس این امتند. خداوند امر اختیاری کرده است و تکالیف آسان نموده است نه کسی را مجبور به معصیت و نه مجبور به اطاعت نموده است و پیامبران را بیهوده نفرستاده و زمین و آسمان و آن چه در میان آن‌ها است بیهوده نیافریده است، این گمان کافران است و وای بر آن‌ها از آتش دوزخ.

پیرمرد بار دیگر پرسید پس این قضا و قدر که ما را به این راه فرستاد چه بود؟ حضرت فرمود: منظور فرمان و حکم خداست، سپس این آیه «و قضی ربک...» را تلاوت کرده پروردگارت فرمان داده که جز او نپرستید.

در این سخن مولا به تفصیل نظریه اسلام را در باب آزادی و اختیار انسان بیان کرده است. از سوال سوال کننده پیداست که او حرکت به سوی شام را یک نوع قضا و قدر تکوینی اجباری پنداشته و لذا آن را مخالف با مسئله اجر و پاداش که وابسته به اختیار است می‌دانسته ولی امام(ع) از آن رو که سخن از افعال و اعمال اختیاری بوده است آن را به قضا و قدر تشریعی تفسیر فرمود که ما هیچ گامی از روی هوس برنداشتیم بلکه تماما به فرمان خداوند و طبق برنامه او بود.

در منابع اسلامی بویژه قرآن و نهج البلاغه دلایل زیادی وجود دارد که انسان را در برابر اعمال خود مسئول می‌شناسد و مسئله آزادی اراده و استفاده از تلاش و کوشش و سعی و جهاد را اساس موفقیت انسان در پیشبرد هدف‌ها معرفی نموده است. نام این آزادی، آزادی فلسفی است.

● آزادی عرفانی

معنای دیگر آزادی، آزادی عرفانی است. آزادی عرفانی به معنای زهد و وارستگی و قطع همه رشته‌ها و علایق دنیوی است.

بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است

بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

امام علی(ع) در نهج البلاغه از این آزادگی با تعابیر گوناگونی یاد کرده است. در یک سخن آنان که مردانه وابستگی به دنیا را وامی‌نهند «حر» و آزاده می‌نامد: «آیا آزادمردی پیدا می‌شود که این ته‌مانده دنیا را به اهلش واگذارد، بدانید جان شما بهایی جز بهشت ندارد به کمتر از آن نفروشید.»

در سخنی دیگر حضرت فرمود: «دنیا گذرگاه است نه قرارگاه، مردم در این معبر و گذرگاه بر دو دسته‌اند: برخی خود را می‌فروشند و برده می‌سازند و خویشتن را تباه می‌کنند، و برخی بر عکس خویشتن را می‌خرند و آزاد می‌سازند.»

وابستگی به دنیا اسارت است و ذلت و آزادمردان جهان عارفان وارسته است که پشیزی برای دنیا ارج قائل نیستند.

امام علی(ع) طمع را بردگی می‌داند «الطمع رق موبد؛طمع بردگی جاودان است.»

و مصداق واقعی آزادگان مولی علی(ع) است، حضرت در سخنی دنیا را مخاطب قرار داده و می‌فرماید: دورشو از من ای دنیا افسارت را بردوشت انداختم از چنگال‌های درنده تو خود را رهانیده‌ام و از دام‌های تو جسته‌ام. دور شو به خدا سوگند که رام تو و ذلیل تو نخواهم شد که هر جا بخواهی مرا به خواری به دنبال خود بکشی و مهار خود را به دست تو نخواهم داد که به هر سو بخواهی ببری.

این زهد مولا شورشی است علیه زبونی در برابر لذت‌ها، طغیانی است علیه عجز و ضعف در برابر حاکمیت میل‌ها، عصیان و سرپیچی است علیه بندگی دنیا و نعمت‌های آن و این یعنی آزادی عرفانی. در سخنی مولا فرمود: «لایسترقنک الطمع و قد جعلک الله حرا؛ طمع تو را به اسارت درنیاورد در حالی که خداوند آزادت آفریده است.»

و در سخنی دیگر وارهیدگان از اسارت شهوت را حر می‌نامد «من ترک الشهوات کان حرا؛ آن که شهوات خواسته‌های نفسانی دنیایی را وارهد او حر است.»

آیت الله سید احمد خاتمی