دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

اشتغال زوجین و آثار و پیامدهای آن بر فرزندان


اشتغال زوجین و آثار و پیامدهای آن بر فرزندان

خانواده بهترین مأمن و شایسته ترین كانون برای تربیت فرزندان است و والدین اولین مربیان این مدرسه بزرگ تربیتی اند اما در عصر حاضر, خانواده با دو رویكرد مخاطره آمیز و متفاوت روبه روست كه در هر دوی آنها خودنگری, مصلحت خانواده و فرانگری را فدا نموده, و این كانون انس و الفت و مودّت و رحمت را به سراشیبی سقوط نزدیك ساخته است

● مقدّمه

بدون تردید خانواده بهترین مأمن و شایسته ترین كانون برای تربیت فرزندان است و والدین اولین مربیان این مدرسه بزرگ تربیتی اند. زوجین در سایه همدلی و ایمان می توانند بستر مناسبی برای رشد و شكوفایی فرزندان خود فراهم كنند و در پناه كانون گرم و پر محبت خانواده تمامی فراز و نشیب های زندگی را برای عبور فرزندان خود هموار سازند و آن ها را از گذرگاه های دشوار زندگی به سوی رشد و تعالی رهنمون گردند. اما در عصر حاضر، خانواده با دو رویكرد مخاطره آمیز و متفاوت روبه روست كه در هر دوی آنها خودنگری، مصلحت خانواده و فرانگری را فدا نموده، و این كانون انس و الفت و مودّت و رحمت را به سراشیبی سقوط نزدیك ساخته است. این دو رویكرد عبارتند از:

۱) رویكرد نوینی كه به نام تمدّن و مدرنیته، خانواده را می بلعد و با نگرش برون دینی بر پایه فرهنگ اومانیستی و ایده آلیستی، بشریت را در معرض تهدید قرار می دهد.

۲) رویكردی كه برخاسته از سنّت های غلط و آمیخته با خرافه و جهل و یا تعصب است.

برای خلاصی از افراط گری نوع اول و تفریط گرایش دوم، سلامت و استحكام خانواده راه سومی را می طلبد كه همان راه تعادل و میانه گزینی احسن است.۱

از آن رو كه در حال حاضر رویكرد اول به عنوان یك فرهنگ غالب بر نظام خانواده سایه افكنده است، در این نوشتار به بررسی آن می پردازیم. محصول رویكرد اول به خانواده باعث بروز یك سلسله تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در دهه های اخیر شده، كه این تحولات به نوبه خود موجب تغییراتی اساسی در ساختار و نحوه عملكرد خانواده گردیده است. یكی از مهم ترین تغییرات، حضور گسترده زنان در عرصه های اقتصادی است; یعنی اشتغال زنان در خارج از محیط خانه، آن هم در ساعاتی معین و انعطاف ناپذیر. البته حضور زنان محدود به فعالیت های اقتصادی نمی شود، بلكه در سایر حوزه های فرهنگی، هنری، سیاسی و اجتماعی نیز مشاهده می گردد. یكی از پیامدهای این تحولات در خانواده، اشتغال زنان در كنار مردان در خارج از محیط خانه می باشد. گرچه اشتغال زنان موضوع جدیدی نیست و نقش زنان در فعالیت های اقتصادی و در سایر عرصه ها قدمتی دیرینه دارد; و شاید قدمتی به اندازه عمر بشر. در گذشته زنان در ساعاتی انعطاف پذیر در مزارع، دامداری ها و یا انجام كارهای دستی مثل بافندگی، ریسندگی و خیاطی كار می كردند و بخشی از بار اقتصادی خانواده را به دوش می كشیدند، اما در دنیای معاصر اشتغال زنان مفهومی جدید پیدا كرده و شامل فعالیت های اقتصادی در ساعات معین، آن هم در خارج از محیط خانه، یعنی كاركردن در كارخانه ها و ادارات، می باشد. این دگرگونی در نوع فعالیت زنان بیشتر محصول جهان صنعتی معاصر است. به طور قطع، حضور زنان برای ساعاتی معین و به صورت مستمر در بیرون از محیط خانه، ساختار و نوع عملكرد خانواده را دستخوش تغییر قرار داده است.

اكنون این سؤال مطرح می شود كه اشتغال زوجین چه آثار و پیامدهایی برای خانواده، به ویژه فرزندان دارد؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا لازم است نهاد خانواده به عنوان یك نظام پیچیده ترسیم شود، سپس جایگاه و حقوق فرزندان و نیازهای آن ها در مراحل تحول بیان گردد، آنگاه نقش والدین و مسئولیت آنها در تأمین نیازهای فرزندان تبیین شود، و در پایان، تحقیقات مربوط به اشتغال زنان و آثار و پیامدهای آن بر فرزندان، مورد بررسی قرار گیرد. اما پیش از پرداختن به موضوعات مزبور، به علل گرایش روز افزون زنان به اشتغال اشاره می نماییم.

● عوامل مؤثر بر گرایش زنان به اشتغال

شاید اولین سؤال اینجا درباره علت گرایش شدید زنان به اشتغال باشد. در پاسخ به این سؤال غالباً پاسخ هایی داده می شود همچون: كمك به اقتصاد خانواده، عزتمندی اجتماعی، اثبات قابلیت های زنان در عرصه های اجتماعی، استقلال مالكیت، فرار از تنهایی ناشی از تجرد یا زمان فراغت، به دست آوردن پشتوانه ای برای ایام پیری، ضرورت حضور در عرصه های زنان از جمله معلمی مدارس دخترانه و مامایی.۲

گرچه این پاسخ ها فی الجمله گرایش زنان را به حضور فعال در كارهای اقتصادی توجیه می كنند، اما عوامل دیگری در كارند كه بیشتر به دولت ها و نظام های مسلط جهانی مربوط می شوند كه در جای خود باید مورد بحث قرار گیرند. در اینجا به اجمال به برخی از این انگیزه ها اشاره می شود:

۱) كنترل جمعیت: دولت ها راه های گوناگونی را برای كنترل جمعیت توصیه می كردند اما هیچ گاه با موفقیت همراه نبود. برای این كار به طرح شعارهایی همچون آزادی زنان و شركت فعال آنها در فعالیت های اقتصادی پرداختند تا از این راه زنان را از قید خانه داری و مادری آزاد سازند و در نتیجه، میل آنها را به فرزندآوری كاهش دهند.

۲) سلب مسئولیت از مردان در تأمین هزینه های خانواده نیز راه حلی است كه زنان را ناگزیر از روی آوردن به بازار كار می كند و در نتیجه، به كاهش جمعیت منجر می شود و این پدیده، برخی از كشورهای توسعه یافته از جمله كشورهای اروپایی را با رشد منفی جمعیت و پیری جمعیت مواجه كرده است.

۳) حفظ حیات نظام سرمایه داری: نظام سرمایه داری یكی از راه های تجاری خود را توسعه در مصرف می داند. بدیهی است كه لازمه مصرف زیاد، داشتن درآمد كافی است. تشویق زنان به حضور فعال در عرصه های اقتصادی در واقع، از الگوهای نظام سرمایه داری به منظور تحصیل درآمد و لاجرم مصرف بیشتر است.

۴) افزایش زنان تحصیل كرده و تغییر نظام ارزشی، مطالبات آنان را برای حضور در صحنه های اقتصادی افزایش می دهد.

۵) علاقه دولت ها به تسریع در دستیابی به شاخص های توسعه سبب شده است كه از تمامی امكانات موجود از جمله پتانسیل زنان به عنوان نیمی از قوای فعال جامعه استفاده كنند،۳ اما لازم است بررسی شود كه خانواده به عنوان نخستین كانون تربیت فرزندان، در چنین شرایطی با چه چالش هایی مواجه خواهد شد.

● خانواده نخستین كانون تربیت

خانواده اولین پایگاه تربیتی كودك است و زن و شوهر با ازدواج، این نهاد مهم تربیتی را تشكیل می دهند. هارلوك خانواده را یك نظام متعامل و پیچیده تعریف می كند.۴ هر چه بر تعداد اعضای خانواده اضافه می شود این نظام پیچیده تر می گردد; زیرا هر فردی كه به خانواده اضافه می شود با سایر اعضا یك رابطه تعاملی برقرار می كند. شكل زیر این روابط تعاملی را نشان می دهد.

اگر خانواده فقط از زن وشوهر تشكیل شود، تنها یك رابطه تعاملی وجود دارد. با اضافه شدن یك فرزند به آن، این رابطه خطی به سه رابطه تبدیل می شود و اگر دو فرزند به خانواده اضافه شوند، رابطه تعاملی بین اعضای خانواده به شش رابطه ارتقا پیدا می كند و هر چه بر تعداد اعضای خانواده افزوده شود، روابط تعاملی بین اعضا خانواده به صورت تصاعد هندسی افزایش می یابد.

ـ پدر مادر

ـ پدر

ـ شوهر زن

ـ فرزند اول فرزند دوم

ـ فرزند مادر

همان گونه كه در نمودار مشاهده می شود روابط كودك در خانواده با سایر اعضا یك شبكه پیچیده تعاملی و در هم تنیده ای را به وجود می آورد. به طور مسلّم این روابط و كنش های متقابل در شكل گیری شخصیت كودك اثر می گذارد و حضور والدین در خانه یا عدم حضور آنها برای ساعاتی طولانی آن هم به طور مستمر، تغییراتی را در ساختار و عملكرد خانواده به وجود می آورد. همچنین نحوه تعامل والدین با یكدیگر نیز مستلزم پیامدهایی است كه فرزندان از آن متأثر می شوند.

● نقش والدین در تربیت فرزندان

اگر خانواده را اولین كانون تربیتی بدانیم، بدون شك والدین اولین مربیان و معلمان این كانون مهم محسوب می شوند. در این میان، نقش مادر از اهمیت بیشتری برخوردار است; زیرا میزان تأثیرگذاری او از زمان انعقاد نطفه آغاز می گردد و در دوران بارداری این تأثیرگذاری فزون تر نیز می گردد. در هر حال، والدین می توانند برای كودك خود نقش بهترین معلم و الگو را بر عهده داشته باشند. كودك از والدین خود، ویژگی های اخلاقی، عقیدتی، شخصیتی و سایر گرایش ها و نگرش ها را می آموزد و در این زمینه از آنان تقلید می كند. قضاوت های مردم در خصوص، رفتارهای گوناگون كودك كه آنها را به حساب پدر و مادر كودك می گذارند، حاكی از واقعیتی است كه از مطالعات فراوان به دست آمده است.

كوپر اسمیت نتیجه مطالعه و تحقیق خود را این گونه بیان كرده است: پسرانی كه از عزّت نفس۵

مطالعات كال دول و همكارانش نیز درباره شكل گیری هوش در جریان تأثیر محیط خانواده نشان می دهد كه كودكان باهوش تر معمولا كسانی هستند كه در خانواده های صمیمی رشد كرده و از امكانات تربیتی و فرهنگی بیشتری برخوردار باشند.۷

آیات و روایات بسیاری نیز بر نقش والدین تأكید میورزند و این نشان می دهد كه مسئولیت خانواده و پدر و مادر تنها تأمین غذا و لباس و بهداشت فرزندان نیست، بلكه باید به همه ابعاد وجودی فرزندان در مراحل گوناگون تحول اهتمام داشته باشند و مهم تر از همه، آنان را بر فطرت توحیدی و الهی، تربیت كنند و بر رفتار، گفتار، عبادت، آموزش، تفریح و ورزش كودكانشان و نیز دوستان آنان نظارت كامل داشته باشند.

قرآن كریم ازدواج و تشكیل خانواده را موجب مهر و الفت و محبت بین زن و مرد می داند.۸ در روایات نیز توصیه های فراوانی برای تربیت صحیح فرزندان به والدین شده است كه در اینجا به برخی از آنها اشاره می كنیم. پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)فرمودند: «فرزندان خود را مورد محبت قرار دهید و با آنها مهربان باشید»۹; نسبت به فرزندان خود تقوای الهی را مراعات كنید و برخورد عادلانه با آنها داشته باشید;۱۰ با كودكان خود بازی كنید و برخوردی كودكانه با آنها داشته باشید۱۱ به آنها احترام بگذارید و آداب نیكو را به آنها آموزش دهید.۱۲

توجه والدین به كودكان موجب رشد و شادابی و صلاح آنان می شود، و آنان را از دام هایی كه شیاطین در پیش رویشان گسترده اند، نجات می دهد. عدم توجه و رها كردن فرزندان موجب افسردگی، غلتیدن در منجلاب گناه، همنشینی با دوستان بد، و در نهایت، نابودی آنها می شود. شوقی شاعر می گوید:

لیس الیتیم من انتهی ابواه من *** هم الحیاه و خلفاه ذلیلا

ان الیتیم هو الذی تلقی له *** اُمّاً تخلت او اَباً مشغولا

یتیم آن نیست كه پدر و مادرش دیده از جهان فرو بسته و او را تنها گذاشته اند، بلكه آن كودكی یتیم است كه مادرش از پدرش جدا شده و یا پدری دارد كه سخت گرفتار كارهای خویش است.۱۳

بنابراین، كودكان علاوه بر غذا و پوشاك و بهداشت، آرامش، مهربانی، محبت و صمیمت والدین را طلب می كنند و پدر و مادر باید به همه این نیازها پاسخ دهند تا فرزندانی سالم، دارای اعتماد به نفس، كارآمد، اجتماعی، صالح و مؤمن داشته باشند.

به دلیل آنكه ایفای نقش پدر و مادری مستلزم شناخت جایگاه فرزندان در خانواده و حقوق آنان می باشد، به طور اختصار به جایگاه كودكان اشاره می كنیم و سپس حقوق و به دنبال آن، نیازهای اساسی آنان را مورد بحث قرار می دهیم.

● جایگاه فرزند در خانواده

پی بردن به ارزش و اهمیت هر چیزی مستلزم شناخت حقیقت آن می باشد; زیرا اگر انسان به ارزش واقعی چیزی پی نبرد برای حفظ و نگهدرای آن اهتمام نمیورزد. بدون تردید، بسیاری از پدران و مادران آن گونه كه باید فرزندان خود را نشناخته، به امر پرورش و تربیت آنها همت نمی گمارند. امام علی(علیه السلام) در این باره می فرماید: «الناس اعداء ماجهلوا»;۱۴ مردم دشمن ندانسته های خود هستند. پدران و مادرانی كه اهمیت و جایگاه فرزندان خویش را نمی شناسند نه تنها در تربیتشان سهل انگاری می كنند، بلكه آنان را دشمن خود تصور می كنند.

بنابراین، ضروری می نماید كه جایگاه و منزلت فرزندانمان را بشناسیم تا نسبت به وظایف خود، درباره آنان بی اعتنا نباشیم، بلكه گوهرشناس باشیم و به فرزندان، این گوهرهای نفیس زندگی، عشق بورزیم.۱۵

▪ جایگاه فرزند در آیات و روایات

قرآن مجید در برخی آیات از فرزندان با عنوان هایی همچون: «نور چشم» (فرقان ۷۴)، «زینت بخش زندگی» (كهف: ۴۶) و «وسیله آزمایش بشر» (انفال: ۲۸; تغابن: ۱۵) یاد كرده است.

پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) و ائمّه معصومان(علیهم السلام) نیز هر كدام تعابیر بسیار زیبایی درباره فرزند بیان كرده اند. این تعابیر گویای این هستند كه فرزند از منزلت و جایگاه بالایی برخوردار است كه اگر والدین این حقیقت را دریابند، با آگاهی بیشتر در تربیت كودكان، این میوه های زندگی، اهتمام میورزند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرزند را گلی از گل های بهشت «الولد الصالح ریحانهٔ من ریاحین الجنهٔ»،۱۶ جگرگوشه مؤمن و موجب شفاعت و آمرزش آنها می داند: «الولد كبد المؤمن ان مات صار شفیعاً و ان مات بعده یستغفرالله له فیغفر له.»۱۷ آن حضرت در جای دیگر مهر ورزیدن به فرزندان را موجب دستیابی به درجات بهشت معرفی می كند و می فرماید: «قبّلوا اولادكم فان لكم بكل قُبلهٔ درجهٔ فی الجنهٔ و ما بین كل درجتین خمس مائهٔ عام»;۱۸ فرزندان خود را ببوسید; زیرا برای هر بوسه ای كه به فرزندان می زنید، یك درجه در بهشت خواهید داشت كه فاصله هر درجه تا درجه دیگر به اندازه پانصد سال راه است. ابن عمر از پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) نقل می كند: «من سقی ولده شربهٔ ماء فی صِغَرِه سقاه الله سبعین شربهٔ من ماءِ الكوثر یوم القیامهٔ»;۱۹ هر كس به فرزند خردسال خود جرعه ای آب بنوشاند، خداوند به پاداش آن در روز قیامت هفتاد جرعه از آب كوثر به او می نوشاند. در جایی دیگر، پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: «نظر الوالد الی ولده حبا له عبادهٔ»;۲۰ نگاه كردن پدر و مادر به فرزند از روی مهر و محبت، عبادت است.

از مجموع آیات و روایات كه به برخی از آنها اشاره شد، استفاده می شود كه فرزند عطیه و موهبتی الهی و نعمتی است كه خود منشأ نعمت های بی شمار دیگر است. وجود فرزند در خانه، فضای آن را از خیر و بركت و مهر و محبت لبریز می كند، رابطه معنوی و الهی والدین و فرزندان هر دو را از رحمت های واسعه ربوبی بهره مند می گرداند.۲۱ با چنین نگرشی به فرزندان چگونه می توان نسبت به شخصیت و نیازهای آنها و تربیت و شكوفایی استعدادهایشان غفلت ورزید؟

▪ اسلام و حقوق كودكان

آیات و روایاتی كه ذكر شدند پدران و مادران را بر آن می دارد كه در باب پرورش فرزند احساس وظیفه كنند; وظیفه ای سنگین و مسئولیتی بزرگ كه هرگز نمی توان آن را نادیده گرفت و نسبت به آن كوتاهی نمود; زیرا تعلیم و تربیت از جمله حقوق كودك بر والدین است. شاهد بر این مدعا، سخن پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) است كه در جواب ابورافع كه گفت: مگر فرزندان بر ما حقی دارند همان گونه كه ما بر آنها حق داریم؟ فرمود: آری حق فرزند بر پدر است كه كتاب خدا را به او یاد دهد... و چند حق دیگر را برای او برشمرد.۲۲ امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق بدین وظیفه خطیر چنین اشاره می فرماید: «فأعمل فی امره عمل من یعلم انه مثاب علی الاحسان الیه، معاقب علی الاسائهٔ الیه»;۲۳ عمل كن درباره فرزند خویش چون عمل كسی كه می داند اگر به فرزند خود احسان كند پاداش داده می شود و اگر بدرفتاری كرد مؤاخذه و عقاب می گردد. در جای دیگر، امام با تفصیل بیشتری می فرماید: «و امّا حقّ ولدك فتعلم انّه منك و مضاف الیك فی عاجل الدنیا بخیره و شرّه، و انّك مسئول عمّا ولیتّه من حسن الادب و الدلالهٔ علی ربّه و المعونهٔ علی طاعته فیك و فی نفسه. فمثاب علی الاحسان الیه و معاقب علی لسائهٔ علیه. فاعمل فی امره عمل المتزیّن یحسن اثره علیه فی عاجل الدنیا المعذر الی ربّه فیما بینك و بینه، یحسن القیام علیه و الاخذ له منه»;۲۴ و اما حق فرزند تو این است كه بدانی او قسمتی از وجود توست و در نیكی و بدی خود در این دنیا به تو وابستگی دارد و تو در تربیت و ادب آموزی و خداشناسی او مسئولیت داری و باید او را در اطاعت فرمان خدا، در آنچه مربوط به تو و اوست، كمك رسانی. در احسان به او پاداش می گیری و در بدی به او كیفر می بینی. عمل تو درباره او مانند كسی است كه یقین دارد به كارهای نیكوی او در دنیا آرایش می یابد و به واسطه حسن قیام به وظایف و مسئولیت ها در پیشگاه خداوند معذور است.

علاوه بر این، در اصل ششم اعلامیه جهانی حقوق كودك (مصوب اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بیستم نوامبر ۱۹۵۹) چنین آمده: «كودك جهت پرورش كامل و متعالی شخصیتش نیاز به محبت و تفاهم دارد و باید حتی الامكان تحت توجه و سرپرستی والدین خود، و به هر صورت در فضایی پر محبت در امنیت اخلاقی و مادی پرورش یابد. كودك خردسال را ـ به جز در موارد استثنایی ـ نباید از مادر جدا كرد.»۲۵ بنابراین، هم قوانین پذیرفته شده بین المللی و هم آموزه های دینی با تأكید بیشتر، والدین را مسئول می دانند و از این رو، خانواده هایی كه به سعادت فرزندان خود می اندیشند و نسبت به آینده آنها احساس مسئولیت می كنند باید برای طفل، پیش از تولدش، بلكه پیش از انعقاد نطفه برنامه ریزی كنند۲۶ و همه نیازهای كودكان را برای رشد و تعالی تأمین نمایند.

اكنون این سؤال مطرح می شود كه حیطه این مسئولیت چقدر است؟ به عبارت دیگر، كودكان و نوجوانان در طی فرایند رشد چه نیازهایی دارند، و نقش والدین در تأمین این نیازمندی ها چیست و اشتغال زوجین (والدین) چه آثار و پیامدهای تربیتی و روان شناختی بر فرزندان دارد؟

▪ نیازهای كودكان

در گذشته چنین تصور می شد كه نیازهای تحولی كودك، به صورت سلسله مراتبی ظاهر می شود; یعنی اول نیاز به غذا، آب و سپس نیاز به محبت و رابطه محبت آمیز و بعد از آن سایر نیازها. اما اكنون چنین تلقّی می شود كه نیازهای انسان به صورت بسیار ظریف و دقیق در هم تنیده و به هم مربوطند. برای مثال، حالات روحی و عاطفی كودك در جذب و هضم غذا و حتی در رغبت وی به غذا نقش دارد; و یك كودك افسرده ممكن است رغبتی به غذا نشان ندهد یا اگر غذا را ببلعد در هضم و جذب آن دچار مشكلاتی شود. این نشان می دهد كه نیازهای آدمی به صورت طولی و سلسله مراتبی آشكار نمی شوند، بلكه نیازها در هم تنیده و همزمان هستند. رشد عاطفی، شناختی، اخلاقی و اجتماعی كودك مرهون ارضای نیازهای اساسی كودك به طور همزمان است; زیرا جنبه های تحولی كودك در همه ابعاد مزبور كاملا به هم مرتبط و غیرقابل تفكیكند.

همراه با نیازهای فیزیولوژیكی كودك، چهار نیاز اساسی وجود دارد كه از بدو تولد ظاهر می شوند و باید همزمان با تغذیه كودك ارضا شوند.۲۷ این نیازها عبارتند از:

ـ نیاز به عشق و امنیت

یكی از مهم ترین نیازهای كودكان كه پایه و اساس روابط او را با دیگران تعیین می كند نیاز به محبت و امنیت است. نیاز به محبت و امنیت، نیازی است كه رشد سالم شخصیت كودك به آن وابسته است و موجب می شود كه كودك در آینده بتواند نقش پدر یا مادری دلسوز و مهربان را ایفا كند و به محبت و علاقه دیگران به نحو صحیح پاسخ دهد. مادر نخستین كسی است كه در تأمین این نیاز به كودك كمك می كند، بعد از او، پدر و سپس سایر افرادی كه با كودك ارتباط دارند. اگر این نیاز به خوبی ارضا شود حس اعتماد به جهان پیرامون برای كودك به وجود می آید و او می تواند با دنیای در حال تغییر كنار بیاید. كودك احساس یكپارچگی شخصیت می كند و هویتی منسجم و پایدار در او شكل می گیرد.۲۸

ـ نیاز به كسب تجارب جدید

نیاز به كسب تجارب جدید برای رشد ذهنی كودك همان اثری را دارد كه غذا برای رشد جسمانی او. دو عامل مهم در تأمین این نیاز نقش اساسی دارند: یكی بازی و دیگری زبان. كودك از طریق این دو، دنیای پیرامون خود را كشف می كند و راه مقابله با مشكلات را نیز می آموزد. جو عاطفی و فرهنگی خانواده و نیز دلمشغولی ها یا آرمان های والدین، می توانند در تقویت كردن، محدود ساختن یا رشد ذهنی كودك، نقش مؤثری داشته باشد.۲۹

بازی كردن، به دو شیوه عمده نیاز به كسب تجارب جدید را برآورده می سازد: نخست كودك را قادر می سازد تا در مورد دنیای پیرامون خود، مطالبی بیاموزد. دوم، به كودك امكان می دهد تا با مسلّط ساختن خیال پردازی بر واقعیت و منطق، با هیجان های متعارض خود كنار بیاید و آنها را حل كند. همین طور زبان نیز در رشد فكری، نحوه استدلال و ایجاد ارتباط با دیگران نقش به سزایی دارد. البته منظور كمیّت گفتار كودك نیست، بلكه منظور كیفیت گفتار، پربار بودن، واضح بودن و نیز مربوط بودن آن به موضوع است.۳۰

ـ نیاز به تحسین و قدردانی

برای اینكه كودك بتواند ناتوانی و ضعف خود را جبران كند و به بزرگ سالی قدرتمند و مستقل تبدیل شود، به یادگیری عاطفی، اجتماعی و ذهنی نیاز دارد و مؤثرترین عامل در بروز این معنا در كودك، تحسین و قدردانی است. به عبارت دیگر، كودك برای اینكه به رشد و بالندگی برسد نیاز به تقویت و پاداش دارد و این نیاز حتی در افراد بزرگ سال و رشد یافته نیز وجود دارد; زیرا زندگی انسان همواره با دشواری ها، شكست ها و ناملایمات همراه است و كودك برای بزرگ شدن دایم باید با این سختی ها دست و پنجه نرم كند. از این رو، نیاز به مشوق های فراوان دارد. «بزرگ سالانی كه كودك را دوست می دارند و كودك نیز آنها را دوست می دارد و مایل است تا خرسندشان سازد، با نشان دادن خوشحالی به دلیل موفقیت كودك، تشویق كردن او، این مشوق ها را برای او فراهم می كنند. تشویق كردن و خواسته های معقول را از كودك انتظار داشتن، پشتكار را در كودك به وجود می آورد. مناسب ترین سطح توقع ما از كودك هنگامی است كه توقع موفقیتی را از او داشته باشیم كه دستیابی به آن ممكن، اما مستلزم تلاش باشد. این سطح، در تمامی زمان ها و در مورد تمامی كودكان، یكسان نیست، بلكه باید با قابلیت های هر كودك خاص در زمان خاص و مرحله تحولی او متناسب باشد.»۳۱

نویسنده:ابوالقاسم بشیری

پی نوشت ها

۱ـ عزت السادات میرخانی، رویكردی نوین در روابط خانواده، انتشارات سفیر صبح، ۱۳۷۹، ص ۲۱.

۲ـ ر.ك: ماهنامه علمی ـ فرهنگی و اجتماعی زنان، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ش هشتم (آبان و آذر ۱۳۸۳)، ص ۴.

۳ـ همان، ص ۴ و ۵.

۴ـ هارلوك، رشد كودك، ص ۴۹۹ به نقل از: ناصر بی ریا، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلام، تهران، سمت، ۱۳۷۵، ج ۲، ص ۸۵۴.

۵. selp-steem.

۶ـ هارلوك، رشد كودك، ص ۴۹۹ به نقل از: دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، تهران، سمت، ۱۳۷۵، ج ۲، ص ۸۵۴.

۷ـ همان، ص ۸۸۵.

۸ـ روم: ۲۱.

۹ـ محمّدبن یعقوب كلینی، فروع كافی، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۵۰، ج ۶، ص ۵۹.

۱۰ـ محمّد محمدی ری شهری، میزان الحكمه، قم، مؤسسه در راه حق، ۱۴۰۵ ق، ج ۱۰، ص ۷۰۶.

۱۱ـ همان، ج ۱۰، ص ۷۰۰.

۱۲ـ همان، ص ۷۲۱.

۱۳ـ محمّدجواد طبسی، حقوق فرزندان در مكتب اهل بیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۲۵ و ۲۶.

۱۴ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۴.

۱۵ـ محمّدجواد طبسی، پیشین، ص ۳۱.

۱۶ـ فضل طبرسی، مكارم الخلاق، بیروت، دالحوراء، ۱۴۰۸ ق، ص ۲۱۸۸ / محدث نوری، مستدرك الوسایل، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۹۰ ق، ص ۱۱۳ / حسام الدین المتقی، كنزالعمّال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسهٔ الرساله، ۱۴۰۹ ق، ج ۱۶، ص ۲۷۳.

۱۷ـ محدث نوری، پیشین، ج ۱۵، ص ۱۱۲.

۱۸ـ فضل طبرسی، پیشین، ص ۲۲۰.

۱۹ـ حسام الدین متقی هندی، پیشین، ج ۱۶، ص ۴۴۳.

۲۰ـ محدث نوری، پیشین، ج ۱۵، ص ۱۷۰.

۲۱ـ محمّدجواد طبسی، پیشین، ص ۳۴.

۲۲ـ همان، ص ۳۶.

۲۳ـ فضل طبرسی، پیشین، ص۴۲۱/ محدث نوری، ج۱۵،ص ۱۶۸.

۲۴ـ علی بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه احمد جنتی ذیل سخنان امام سجاد(علیه السلام).

۲۵ـ احمد بهشتی، اسلام و حقوق كودك، چ چهارم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۰، ص ۱۹.

۲۶ـ همان، ص ۱۲.

۲۷ـ پرنیگل میاكلم، نیازهای كودكان، ترجمه نیّره ایجادی و جواد شافعی مقدم، تهران، رشد، ۱۳۸۰، ص ۲۵۰.

۲۸ـ همان، ص ۲۵۱.

۲۹ـ پرینگل میاكلم، پیشین، ص ۲۵۱.

۳۰ـ همان، ص ۲۵۲.

۳۱ـ همان، ص ۲۵۳.

۳۲ـ ناصر بی ریا، پیشین، ج ۲، ص ۸۶۲.

۳۳ـ همان، ص ۸۶۲.

۳۴ـ همان، ص ۸۶۲ و ۸۶۳.

۳۵ و ۳۶ـ شهلا اعزازی، جامعه شناسی خانواده با تأكید بر نقش، ساختار و كاركرد خانواده در دوران معاصر، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، ص ۱۶۰.

۳۷ـ ماهنامه علمی، فرهنگی و اجتماعی زنان، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ش هشتم (آبان و آذر ۱۳۸۳)، ص ۶.

۳۸ـ ناصر بی ریا، پیشین، ج ۲، ص ۸۶۱ و ۸۶۲.

۳۹ و ۴۰ـ همان، ص ۸۶۰.

۴۱. Sleep disorder.

۴۲. anxiety.

۴۳. phobia.

۴۴ـ ناصر بی ریا، پیشین، ج ۲، ص ۸۶۳.

۴۵ـ محمود منصور و پریرخ دادستان، روان شناسی ژنتیك، چ دوم، تهران، رشد، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۱۲۱.

۴۶. Sense of trust.

۴۷. sense of initative.

۴۸. sense of quilt.

۴۹. inferiority complex.

۵۰. identity.

منبع:ماهنامه معرفت ، شماره ۱۰۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.