سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

تمرین عبور از گذشته


تمرین عبور از گذشته

جدایی یک مادر از فرزندانش پس از طلاق با نگاه کارشناسی دکتر مریم رامشت, بررسی شده است مطالعه دقیق این مطلب درخصوص موارد مشابه راهگشا خواهد بود

جدایی یک مادر از فرزندانش پس از طلاق با نگاه کارشناسی دکتر مریم رامشت، بررسی شده است.مطالعه دقیق این مطلب درخصوص موارد مشابه راهگشا خواهد بود.

▪ اجازه نمی‌داد خارج از خانه کار کنم حتی با برادر من هم ارتباطش را قطع کرده بود.

دیگر زندگی برای من غیرقابل تحمل بود و پس از چند سال به صورت توافقی طلاق گرفتیم و وقتی که موفق به دیدار با فرزندان خود نشدم مدتی به خارج از کشور رفتم، به این امید که این دوری باعث شود کمتر به یادشان بیفتم اما همواره به یاد فرزندانم بودم و همیشه آرزو داشتم که در کنار آنها باشم ولی در حال حاضر احساس می‌کنم که فرزندانم پذیرای من نیستند.

ـ مشاور: با توجه به توضیحات شما، مشخص است که ازدواج شما، ازدواج غلطی بوده و شناخت شما از همسرتان برای شروع یک زندگی مشترک کم بوده است اما در هر حال این ازدواج انجام شد و دو فرزند در این زندگی به وجود آمدند که مسلماً آنها نیز از شرایط به وجود آمده به اندازه کافی آسیب دیده‌اند و این آسیب‌دیدگی خصوصاً دوری از مادر و کانون گرم خانواده بطور ناخودآگاه یک خشم فروخورده را در آنها به وجود آورده که به شکل‌های مختلف بروز می‌کند که نپذیرفتن شما یکی از این موارد است.

احتمالاً آنها از شما عصبانی هستند و عصبانیت خود را به این شکل ابراز می‌کنند.

▪ البته من در مورد آنها کوتاهی نکردم و خیلی سعی کردم حتی مدرسه‌شان را پیدا کنم ولی پدرشان باز هم اجازه دیدار نمی‌داد.

ـ مشاور: شما باید بیشتر مقاومت می‌کردید. باید راه‌های قانونی را پیگیری می‌کردید و در زندگی فرزندانتان بیشتر حضور داشتید زیرا با توجه به توضیحات شما مشخص است که همسر شما با پنهان کردن فرزندانتان قصد آزار و اذیت شما را داشته که خب این رفتار سالم و صحیح نیست و چه بسا این رفتار از تفکرات بیمارگونه و سوءظن او بوده است اما شما هم نتوانستید در این رابطه کاری انجام دهید.

در این فرآیند فرزندان شما هم بشدت آسیب دیده‌اند و در واقع همسر شما با استفاده از شما به نوعی فرزندان‌تان را در معرض تخریب روحی و روانی قرار داده است.

البته شما در این زمان ضعیف عمل کرده‌اید، شاید خودتان هم نمی‌خواستید این کار را بکنید.

▪‌ دقیقاً از همین ضعیف بودن خودم عصبانی و ناراحت هستم و دائم این سؤال را از خود می‌پرسم که چرا در گذشته آنقدر ضعیف عمل کرده‌ام و این گذشته من را عذاب می‌دهد.

ـ مشاور: شاید برخورد و عکس‌العمل شما در آن زمان خوب نبوده است.

اما شما می‌باید تکلیف این موضوع را برای خودتان روشن کنید و این پرونده را ببندید و این در اختیار خودتان است. در حال حاضر شما زندگی خود را تغییر داده‌اید و نباید دائم در گذشته سیر کنید.

البته اشکالی ندارد که گاهی گذشته به خاطر ما بیاید اما نباید در زندگی ما جاری باشد و مانع شادی و رشد و موفقیت ما ‌شود.

ما با سیر در گذشته، خشم و قهر را در خود زنده نگه می‌داریم و گاهی به خاطر این‌که اقدامی انجام ندهیم، دائم در گذشته بسر می‌بریم.

در گذشته همسر شما مشکلی را برای شما بوجود آورده است اما این‌که انرژی شما بیشتر مصروف این شود که چرا و به چه علت با من این رفتار شده است، مانع حل مشکل است.

شما باید از گذشته بیاموزید و در زمان حال زندگی کنید. ما گذشته را به خاطر می‌آوریم تا همیشه خود را سرزنش کنیم و سیر در گذشته یک مکانیزم فرار از واقعیت است. در گذشته زندگی کردن مانند مصرف مواد مخدر است که ما بتدریج به آن عادت می‌کنیم و نمی‌توانیم از آن دور شویم و دائم دنبال بهانه‌ای می‌گردیم تا احساس بد بودن بکنیم و شاید با این کار خود را تنبیه می‌کنیم که نتیجه آن دوری هرچه بیشتر شما از واقعیت خواهد بود.

گذشته چه خوب و چه بد گذشته است. فراموشی یک نعمت است که خداوند به انسان داده است. پس شما باید واقع‌بین باشید و در حال زندگی کنید و این یک تمرین است و کم‌کم باید انرژی شما در زمان حال متمرکز شود.

به شما توصیه می‌شود که ارتباط خود را به هر ترتیبی که مقدور است با فرزندان‌تان بیشتر کنید و در صورتی که به صلاح آنهاست وارد زندگی آنها شوید.

البته گاهی تفاوت فرهنگی و اجتماعی به اندازه‌ای است که شاید لازم باشد که کمی احتیاط کنید.

پس لازم است که حتماً تحت مشاوره باشید و وضعیت فرزندان خود را کاملاً ارزیابی کنید و بعد ارتباط را بیشتر کنید. شرایط خود را خصوصاً شرایط گذشته را برای آنها توضیح دهید اما مترصد قانع کردن آنها نباشید.

فقط اطلاع‌رسانی کنید و در این اطلاع‌رسانی حتی‌الامکان از محکوم کردن دیگران از جمله همسر خود پرهیز کنید زیرا که آنها به پدر خود وابسته هستند و نباید حضور شما رابطه آنها با پدرشان را مخدوش کند.

نباید اعتماد آنها را نسبت به پدرشان کاهش دهید. مطمئن باشید که به تدریج موفق خواهید شد. توجه داشته باشید هجوم افکار ناکارآمد، انرژی ما را مصرف می‌کنند و کم‌کم خسته می‌شویم و در مقابل حوادث زندگی کارآیی مثبت نخواهیم داشت. ما باید یاد بگیریم که جلو برویم و در گذشته نمانیم و این یک تمرین است که مطمئناً بدست خواهد آمد.