چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

دکتر محمد والدمن موج معنویت گرایی غرب را هدایت کنیم


دکتر محمد والدمن موج معنویت گرایی غرب را هدایت کنیم

در سنین نوجوانی, یعنی دهه هفتاد میلادی, خبر خاصی از اسلام نبود و تنها چیزهایی که از اسلام می دانستیم این بود که مسلمان باید یک بار در عمرش حتماً به حج برود, نباید شراب بخورد نباید گوشت خوک بخورد و بیشتر از این هم اطلاعی نداشتیم و همین مسایل را هم از ترکیه ای ها و یا اتریشی هایی که رفت و آمد داشتند, شنیده بودیم و می دانستیم

محمد والدمن، اهل اتریش است. در سال ۱۳۶۱ش. به اسلام؛ مکتب شیعه اثنی عشری گرویده است. در همان سال به شوق فراگیری علوم و معارف اسلامی به ایران آمده و وارد حوزه علمیه قم شده است تا سال ۱۳۶۶ به صورت پیوسته در حوزه علمیه حضور داشت و تنها در تعطیلات تابستانی سفرهایی نیز به اتریش داشت و از اوضاع آن کشور با خبر بود.

پس از سفر تبلیغی به کشورش، به ایران برگشت و احساس کرد که نیاز کشورهای غربی در زمینه معارف اسلام بسیار شدیدتر و عمیق تر از نیاز آنها به فقه و اصول است. سال ۱۳۶۹ وارد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس سره) شد. با افزایش امکان ارتباطات از طریق اینترنت به این نتیجه رسید که تحصیلات خود را در ایران ادامه دهد و با اتریش در ارتباط باشد.

در سال ۱۳۸۰ موفق با اخذ کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی شد و در حال حاضر مشغول تحصیل در دوره دکتری در دانشکده تربیت مدرس قم در رشته قرآن و حدیث می باشد.

وی در سالهای اخیر چند مقاله ارایه نموده است که عمدتاً به زبان آلمانی تألیف شده و در مرکز شیعیان اتریش انتشار یافته است. در کنار تهیه مقالات، برای تأمین نیازهای شیعیان اتریشی، به ترجمه تفسیری از فارسی به آلمانی نیز مشغول است. «خیمه» در گفتگوی پیش رو با محمد والدمن به چگونگی سیر تشرف وی به اسلام و وضعیت شیعیان اتریش پرداخته است که در ادامه می آید.

▪ چگونه مسلمان شدید و از چه سالی برای تحصیلات علوم حوزوی به قم آمدید؟

ـ در سنین نوجوانی، یعنی دهه هفتاد میلادی، خبر خاصی از اسلام نبود و تنها چیزهایی که از اسلام می دانستیم این بود که مسلمان باید یک بار در عمرش حتماً به حج برود، نباید شراب بخورد؛ نباید گوشت خوک بخورد و بیشتر از این هم اطلاعی نداشتیم و همین مسایل را هم از ترکیه ای ها و یا اتریشی هایی که رفت و آمد داشتند، شنیده بودیم و می دانستیم.

تا اینکه، خواهر من با یک مرد ایرانی مسلمان ازدواج کرد و از دین مسیحیت خارج شد و به دین شوهرش درآمد. این برای من سؤال شده بود که چرا خواهرم از دین آبا و اجدادی اش خارج شده و دین جدیدی را اختیار نموده، دینی که خانواده ما اصلاً آن را نمی شناخت.

گاهی هم که آنها جلوی ما نماز می خواندند، پدر و مادر من فکر می کردند که اینها آن سنگی را که بر روی آن سجده می کنند، مورد پرستش قرار می دهند.

ما می دیدیم که قوانین و قواعد دین اسلام، خیلی شبیه دین مسیحیت است؛ می دیدیم که مسلمانان پس از گذشت ۱۴۰۰ سال، هنوز به دینشان به طور سنتی عمل می کنند، ولی از دین مسیحیت چیزی به غیر از یک پیکره بی جان باقی نمانده- که عمل، در آن جایی ندارد- همه اینها باعث شد که روز به روز کنجکاوی من بیشتر شود؛ تحقیقات بیشتری را در مورد اسلام و مسیحیت انجام دهم و در نهایت، در سن ۲۰ سالگی، بعد از اتمام تحصیلات و سربازی، مسلمان شدم و یکی دو هفته بعد از اسلام آوردن نیز، وارد ایران و وارد حوزه علمیه شدم. یعنی دقیقاً سال ۱۳۶۱ هجری شمسی.

▪ مهمترین انگیزه شما از گرایش به اسلام چه بود؟

ـ مهمترین انگیزه من، احساس نیاز به مذهب و معنویت بود. خوب، آن زمان خیلی با دین اسلام آشنا نبودم. ولی هرچه بزرگتر می شدم، احساس نیاز بیشتری به دین و معنویت پیدا می کردم. در آن جهان مادی که ما زندگی می کردیم، معلوم نبود خدایی هست یا نه؛ برای من، همیشه این سؤال وجود داشت، ولی جواب خوبی برای آن پیدا نکرده بودم. هرچه در مسیحیت جستجو می کردم، اشباع نمی شدم، تا وقتی که با دین اسلام آشنا شدم و آن را عمیق و پرمغز یافتم. دیدم در تمام شؤون زندگی دستورالعمل دارد؛ حق و حقیقت در آن موج می زند؛ اما در اینجا باید بگویم مهمترین و عمیق ترین تأثیری که در این زمینه بود، همان عزاداری امام حسین(ع) بود و اینکه امام حسین و اهل بیتش جانشان را در راه حفظ اسلام فدا کردند تا اینکه اسلام باقی بماند و زنده نگه داشته شود تا به دست ما برسد.

▪ سفر به ایران، چه تأثیری در انتخاب راه جدیدی که برگزیدید گذاشت؟

ـ اول اینکه دیدم مسلمانان به دین خود عمل می کنند و شاهد آن هم، انقلاب اسلامی بود که مسلمان شدن من همراه با این واقعه بزرگ بود و دوم، جدا نبودن دین از سیاست و اینکه رهبر این انقلاب و نهضت بزرگ سیاسی، یک شخصیت دینی مثل امام خمینی(ره) بود؛ شخصیتی که ضمن حفظ موقعیت دینی و مذهبی خودش، رهبر یک انقلاب و یک نهضت سیاسی بود؛ مردم نیز از او پیروی می کردند و حتی جان خود را در این راه، ایثار می نمودند و این- ایثار- چیزی بود که ما در فضای غرب و مادی اصلاً نمی شناختیم.

اولین باری که در ایران شاهد عزاداری مردم بودم، برای من جالب بود و تأثیر عمیقی بر روی من گذاشت؛ زیرا می دیدم مسلمانان نه فقط در عزاداری بلکه در نهضت و هدف نیز، راه حسین(ع) را زنده نگه داشته و به او تمسک نموده اند.

و قبل از آن هم فیلمی از جبهه دیده بودم که دامادمان آورده بود و بسیار هم برای ما جالب بود که، جوانان و بسیجیان این گونه در راه آرمان خود و در راه دین خود، با تمسک به امام و مقتدای خود، بی آلایش و پاک باخته می جنگند و از مرز و بوم خود دفاع می کنند.

▪ موجی که اکنون در دنیای غرب ایجاد شده، گرایش به معنویت و فرار از مادیت است؛ آیا این موج به اتریش هم رسیده است؟

ـ غرب، بعد از آثار خشونت باری که بعد از جنگ جهانی دوم نصیب آن شد و کشورهایی مثل اتریش و آلمان تا حدود ۷۰ درصد ویران شدند، دچار یک روحیه عمومی ضد خشونت و محبت طلب شد؛ آنان در ابتدا می خواستند این نیاز به محبت را از طریق مسایل جنسی اشباع نمایند و جامعه غرب در دهه ۶۰ به این سمت و سو، سوق پیدا کرد؛ اما در اواخر دهه ۹۰ مردم به آثار مخرب این روش، بیشتر پی بردند و در پی راه دیگری برای به دست آوردن گمشده خود رفتند.

الآن می بینیم که مردم با استقبال از «بودیسم» این راه را برگزیدند و با اعتقاد محکمی به مسایل خرافی بودیسم، به سوی آن سوق پیدا کرده اند؛ برای مثال در بودیسم، مسأله ای که از آن، به موج انرژی مثبت و مسایلی که از آن به موج انرژی منفی تعبیر می شود، وجود دارد. آنها می گویند هر گاه انسان شاد است موج انرژی مثبت او را فرا گرفته و هر گاه اندوهناک است، موج انرژی منفی او را فرا گرفته است؛ ولی هیچ گاه به این نکته نمی پردازند که، این موج انرژی مثبت یا منفی از کجا می آید و چه ارتباطی با جهان معنویت یا جهان بعد از مرگ دارد؟ خوب، البته دست اندرکاران دولتهای غربی نیز، از این بابت خوشحالند که مردم هنوز به سوی اسلام، گرایش پیدا نکرده اند و از این واقعه نیز تا می توانند، جلوگیری می نمایند؛ تا جایی که بتوانند اسلام را بد جلوه می دهند و مردم را از آن دور می کنند؛ بودیسم را دین محبت و عاطفه نشان می دهند و آن را دین کاملی معرفی می کنند. متأسفانه مردم اتریش هم که از این قاعده مستثنا نیستند و این نیاز را در خود احساس نموده اند و به این عقاید گرایش پیدا کرده اند. مسلمانان با ارایه چهره درست اسلام می توانند این موج را به سمت صحیح هدایت کنند.

▪ وضعیت مسلمانان در اتریش چگونه است؟

ـ در بین جمعیت ۸ میلیون نفری اتریش تنها ۴۰۰ هزار مسلمان وجود دارد که در این بین فقط ۴۰ نفر شیعه اند.

متأسفانه در غرب تبلیغات علیه شیعه بسیار است و به همین دلیل شیعیان اتریش در انزوا و با کمترین امکانات برای برگزاری مراسم مذهبی رو به رو هستند. تمام رسانه های غربی به اتفاق و با هماهنگی علیه اسلام، تبلیغات سوء دارند و از مسلمانان، یک چهره منفی در نظر مردم ساخته اند؛ تا جایی که، وقتی من می خواستم به ایران بیایم، پدر و مادرم به من توصیه می کردند که، مواظب مردم باش که، وقتی شعار مرگ بر آمریکا می دهند، تو را دستگیر نکنند!

مردم در اتریش معمولاً از ما شیعیان دوری می کنند و سعی دارند که با ما روبرو نشوند؛ بعضی ما را تروریسم می خوانند و می گویند شما همه خشونت طلبید! طبیعتاً ما اگر بخواهیم با این ذهنیت مقابله کنیم، بسیار سخت و دشوار است و به نیرو و امکانات زیادی نیاز دارد، که متأسفانه ما فاقد این امکانات و نیرو هستیم. به عقیده من یکی از راههایی که می توان در جهت رفع این شبهه از آن بهره جست زنده نگه داشتن قیام حسینی است.

زیرا محتوای قیام امام حسین(ع) بر پایه احیای ارزشهای انسانی نهاده شده است. در همین راستا، شیعیان اتریش جلساتی را تشکیل می دهند و در روز تاسوعا و عاشورا به عزاداری می پردازند. البته بیشتر این عزاداری، به روشِ صحبت پیرامون ذکر وقایع عاشورا و اهداف قیام حضرت اباعبدا...(ع) برگزار می شود و اخیراً هم، کمی «مرثیه خوانی» رونق یافته است؛ البته بسیار مختصر است. برای کودکان نیز برنامه هایی داریم تا بتوانیم آنها را از کودکی، با اهداف حضرت سید الشهداء(ع) آشنا سازیم.

ما باید فرهنگ «حسینی» را با فرهنگ مسلمانان کشورهای مختلف تلفیق کنیم و فرهنگ صحیح عزاداری را به آن کشورها صادر نماییم.