شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

چرا روابط موازی شکل می گیرد


چرا روابط موازی شکل می گیرد

در سال اخیر عدم تعهد در روابط به یک معضل اجتماعی تبدیل شده و خیلی ها دنبال پاسخ این سوال هستند که چرا زوجین به یکدیگر خیانت می کنند

هیچ خانواده‌ای به قصد از هم پاشیــدن تشکیل نمــی‌شود. هیچ‌کس دلــش نمــی‌خواهد سرنوشت خانواده‌ای که با هزار امید و آرزو می‌سازد، دعوا و کشمکش و دست آخر جدایی باشد. همه زوج‌ها در آغاز زندگی مشترک‌شان متعهد می‌شوند تا پایان راه کنار هم بمانند و از مسیر تعهدات‌شان خارج نشوند. نه فقط در ایران که در همه جای دنیا این پایداری و ثبات برای خانواده‌ها مهم است و حتی سلامت روحی و روانی بچه‌ها و تربیت درست آن‌ها به همین ثبات و پایبندی زن و شوهر نسبت به هم بستگی دارد اما به‌نظر می‌رسد در سال‌های اخیر موضوع پایبند نبودن زوجین نسبت به هم به یک معضل اجتماعی در جهان تبدیل شده و خیلی‌ها دنبال پاسخ این سوال هستند که چرا گاهی زوجین یکدیگر را فراموش می‌کنند و از مسیر مشترک و اصلی زندگی خارج می‌شوند؟

● آدم‌هایی که لب مرز هستند

دلایل متعددی برای گریز زوج‌ها از تعهد و پایبندی نسبت به زندگی وجود دارد اما موضوع اختلالی که در شخصیت برخی افراد وجود دارد یکی از دلایل علمی و تخصصی محسوب می‌شود. در این حالت، فرد به ظاهر سالم و بدون توهم و هذیان به‌نظر می‌رسد و حتی فردی اجتماعی است، اما در تفکراتش مشکل دارد و کسی به جز فردی که با او زندگی می‌کند، نمی‌تواند به تفکرات درونی عجیب و غریبش پی ببرد. چنین فردی متفاوت فکر می‌کند و در زندگی با شریکش هم می‌خواهد تفکرات خودش را به او بقبولاند. این افراد کارهای طبیعی افراد عادی را انجام نمی‌دهند و دوست دارند به همه این باور را بدهند که کارهای عجیب خودشان درست است. یکی از اختلالات شخصیتی که باعث بروز چنین حالاتی می‌شود شخصیت مرزی نام دارد. افرادی که شخصیت مرزی دارند، ثبات خلقی ندارند و هر لحظه و هر روز یک مدل هستند. گاهی خوشحال‌اند و اظهار علاقه می‌کنند و گاهی هم مضطرب و بدحال می‌شوند. در چنین افرادی ممکن است، محیط و افراد دیگر در بروز اختلالات تاثیر بگذارند اما عامل اصلی اختلال شخصیت، خود فرد است که توانایی ایستایی و ثبات در عقیده را ندارد.

● تقصیر من نیست

در افراد عادی هم در شرایط مختلف تغییرات خلق و خوی به‌وجود می‌آید اما با گذشت مدت زمانی کوتاه به حالت عادی باز می‌گردند. بعضی از افراد اختلال شخصیت مرزی ثبات گفتاری هم ندارند. وقتی ثبات گفتاری، ثبات عقیده و ثبات خلقی در یک زندگی زناشویی، وجود نداشته باشد طبیعی است که مشکلات آغاز می‌شود. این افراد به همسر خود ابراز علاقه می‌کنند ولی ممکن است جای دیگری هم سرگرم باشند و همین احساسات وعلاقه را به فرد دیگری هم ابراز کنند. در میان افراد بی‌ثبات، عده‌ای وجود دارند که مشکلات بی‌‌تعادل بودن رفتار خود را به طرف مقابل نسبت می‌دهند. به طرف مقابل خود می‌گویند؛ ایراد توست که من به دیگری گرایش پیدا کرده‌ام و حتی پایبند نبودن خود را به طرف مقابل مربوط می‌دانند. حتی گاهی اوقات این افراد ثبات شغلی معقولی هم ندارند و ممکن است در یک فاصله زمانی کوتاه چند بار شغل خود را تغییر دهند. این افراد در محیط کار بی‌هیچ بهانه‌ای قطع ارتباط می‌کنند و دیگران را مقصر می‌دانند یعنی حتی ناسازگاری خود با محیط را بر گردن دیگران می‌اندازند.

● گاه شاد، گاه غمگین

گروه دیگری نیز از افراد بی‌ثبات وجود دارند که از نوعی افسردگی موسوم به افسردگی دو قطبی رنج می‌برند. این افراد افسرده‌هایی هستند که در برخی موارد حالت افراد افسرده و نگران را دارند و در دیگر حالات دچار شیدایی و سرخوشی بیش از اندازه می‌شوند. یعنی بدون علت خاصی شادند، می‌خندند و سر خوش‌اند. در حقیقت این افراد به‌دلیل مواد بیوشیمیایی که در مغزشان وجود دارد بدون دلایل خارجی و محیطی، شاد یا غمگین هستند. این‌ها در حالت افسردگی یک سری حالات و علائم خاص دارند و در شادی و سرخوشی یک سری حالات، حرف‌ها و رفتارهای خاص دیگر.

● وسواسی‌های بلاتکلیف

گروه دیگری از افراد دچار عارضه‌ای به نام وسواس فکری هستند که نیازمند بررسی و درمان خواهند بود. این افراد را می‌توانیم با یک مثال بررسی کنیم؛ مرد متاهلی را درنظر بگیرید که از زندگی خود راضی است اما در طول رخدادهای محیط خارج از منزل با خانم دیگری آشنا می‌شود. او قصد جدایی از همسرش را نداشته و از زندگی‌اش گلایه‌ای ندارد. حتی می‌گوید همسرم خوب است و قصد جدایی ندارم. فرزندان خوبی دارم. با خانم جدیدی هم که آشنا شده‌ام به درد من برای زندگی نمی‌خورد و قصد ندارم با او ازدواج کنم اما نمی‌دانم چرا نمی‌توانم از او دل بکنم و او را کنار بگذارم. این افراد بین ۲ حالت زندگی در تعارض هستند و نمی‌توانند راه درست را انتخاب کنند. این‌ها نیازمند کمک و حمایت‌اند و باید تحت نظر و درمان قرار بگیرند. اگر چه برخی اوقات این افراد در پوشش شرع و دین روابط خود را توجیه می‌کنند اما باید به آن‌ها گفت که شاید در گذشته مثل دوران جنگ و نیاز به ازدیاد نسل، ازدواج یا آشنایی با خانم دیگری به‌منظور حمایت خانوادگی توجیه داشت اما امروزه رضایت همسر اول برای ازدواج موقت یا دائم با زن دیگر، لازم و ضروری است و تاکید می‌شود در غیراین صورت بروز مشکلات زناشویی حتمی و جدی خواهد بود. در چنین شرایطی شیرازه زندگی به هم می‌خورد و مسیر آن به سوی جدایی، طلاق و حتی خیانت کشیده می‌شود.

● مردانی که همسر سنتی می‌خواهند اما...

مهم‌ترین عاملی که به انسان برای حل این مشکلات کمک می‌کند، علت‌یابی است. متاسفانه عده زیادی از افرادی که دچار چنین مشکلاتی در زندگی می‌شوند قبل از آنکه فکر علت‌یابی باشند دنبال راه چاره می‌گردند. در چنین شرایطی باید قبل از هر چیز سبب‌شناسی کرد و دید که طرف مقابل در کدام یک از گروه‌های مذکور قرار می‌گیرد. باید پذیرفت که زنان هم نسبت به سال‌های پیش و حتی دهه‌های قبل تغییر کرده‌اند. در گذشته خانم‌ها سنتی زندگی می‌کردند و سنتی ازدواج می‌کردند. اما امروزه زنان در اجتماع حضور یافته‌ و از رفتارها و جایگاه سنتی خود فاصله گرفته‌اند؛ دانشگاه می‌روند وتحصیل می‌کنند و در مدارج مختلف شغلی جای می‌گیرند. این در حالی است که در طول این سال‌ها مردان نیازی به تغییر در خود ندیده‌اند و هیچ تغییر اساسی‌ای پیدا نکرده‌اند. امروزه زنان دیگر سنتی فکر نکرده و سنتی زندگی نمی‌کنند اما مردان سنتی‌اند و همچنان دوست دارند تا همسران سنتی داشته باشند. اکنون دیگر مردان با روش‌های سنتی نمی‌توانند همسر خود را خوشحال کنند. شاید اگر سال‌های دور بود و زنان سنتی بودند، مرد همسر دیگری انتخاب می‌کرد و زن اول هیچ اعتراضی نداشت اما امروزه دیگر نمی‌توان چیزی حالی را تصور کرد.

● به جزئیات هم فکر کنید

زن و شوهر باید همیشه برای هم جاذبه داشته باشند، یعنی برای یکدیگر جاذبه ایجاد کنند. وقتی از مردانی که به همسر خود خیانت کرده‌اند درباره دلایل‌شان می‌پرسیم، گروهی از آنان با تاکید براین که همسر خود را دوست دارند و هیچ حس بدی نسبت به ادامه زندگی با او ندارند می‌گویند به تازگی همسرشان کمی بداخلاق شده است. گروهی دیگر اگرچه تمایل به جدایی و طلاق ندارند ولی علت آشنایی خود با زنی دیگر را شکل ظاهری او یا مثلا افزایش وزن همسر اول‌شان عنوان می‌کنند. باید به زوجین توصیه کنیم که به سلامت وتناسب اندام و خلق و خوی خود توجه داشته باشند تا بتوانند ارتباط‌های‌شان را تقویت کنند. البته نمی‌خواهیم بگوییم اگر فردی همسرش چند کیلوگرم اضافه وزن پیدا کرد، باید به او خیانت کند بلکه معتقدیم باید عمقی به مسائل نگاه کرد البته برخی به همین نکات کوچک و کم اهمیت نیز توجه می‌کنند. به هر حال نباید فراموش کرد زن و شوهر برای تقویت کانون خانواده باید به‌طور مساوی کمک کنند. ایراد گرفتن‌های بی‌مورد باعث می‌شود ما نسبت به‌خودمان رضایت را از دست بدهیم و این مسئله کاهش اعتماد به نفس و بروز مشکلاتی از جمله افسردگی، ناکامی، ناامیدی و بی‌انگیزگی را به‌دنبال خواهد داشت.

● نگذارید فاصله احساسی ایجاد شود

اگر مشکلات اصلی بین زن و مرد توسط افراد آگاه و متخصص یا حتی خودشان، درصورتی که دانش کافی نسبت به رفتارهای فردی و اجتماعی داشته باشند، شناسایی شود از بسیاری جدایی‌ها جلوگیری می‌شود. اگر زن و شوهر با توجه به نیازها و خواسته‌های طرف مقابل و به‌صورت علمی و منطقی در رفتارهای فردی‌شان تغییراتی ایجاد کنند نقش موثری در عادت نکردن به یکدیگر و ایجاد نشدن فاصله احساسی میان آن‌ها خواهد داشت این‌که ببینیم طرف مقابل‌مان چه می‌خواهد و چه چیزهایی برای او ارزش محسوب می‌شود و این‌که به ارزش‌های او احترام بگذاریم راه‌حل مناسبی خواهد بود که از ایجاد فاصله احساسی و بروز خیانت‌ها پیشگیری کنیم. گاهی اوقات نکاتی بسیار ساده که فراموش شده‌اند، می‌توانند پایه و اساس رخدادهای ناگوار در زندگی زناشویی یا برعکس دوستی‌های عمیق خواهند بود.