دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

اراده آزاد


اراده آزاد

ناسازگارانگاران اراده آزاد را با جبرگرایی ناسازگار می دانند برای فهم استدلال های این دسته از فیلسوفان باید دو ویژگی اراده آزاد را در نظر داشته باشیم ما وقتی احساس می كنیم كه اراده آزاد داریم كه ۱ انجام یك كار از میان امكان های بدیل «به اختیار» ما باشد

آیا كارهایی كه انجام می دهیم بر اساس اختیار خود ما است یا فقط معلول عوامل بیرونی، قوانین طبیعت و اموری از این قبیل هستند و اراده آزاد یا اختیار توهمی بیش نیست؟ مسأله «اراده آزاد (Free Will)» از دیرباز میان فیلسوفان مطرح بوده است. در گذشته و بخصوص میان فیلسوفان قرون وسطا و حكمای اسلامی، مسأله از این قرار بوده است: اگر خداوند در هر چیزی، از جمله اعمال انسان، دخالت و تأثیر دارد، اختیار انسان چه می شود؟ (البته مسأله تعارض میان اختیار و ضرورت علّی در فلسفه اسلامی هم مطرح بوده است.) اما پس از تبیین ماشین گرایانه یا مادی انگارانه محض از جهان، و از جمله افعال انسان، مسأله اراده آزاد به این صورت مطرح شد: اگر همه رویدادها تابع قوانین فیزیكی جبرگرایانه (deterministic) هستند، اراده آزاد انسان چه می شود؟ بنابراین، مسأله اراده آزاد را می توان از معدود مسائلی دانست كه هم برای الهی دانان و متكلمان دینی بغرنج است هم برای مادی انگاران. از آنجا كه اراده از حالات ذهنی انسان است، جای اصلی بحث از این مسأله فلسفه ذهن است. به نظر می رسد در پنجاه سال اخیر، فیلسوفان تحلیلی پیشرفت های خوبی در این موضوع داشته اند و حداقل انحصار دیدگاه های موجود را در دو نظریه افراطی (جبرگرایی و جبرانكاری) شكستند؛ پیشرفت های علم فیزیك هم در ایجاد زمینه برای پیدایش دیدگاه های جدیدتر بی تأثیر نبوده است.

در درجه اول، فیلسوفان در این مسأله به دو دیدگاه سازگارانگاری (compatibilism) و ناسازگارانگاری (incompatibilism) تقسیم می شوند:

۱) دسته اول به سازگاری میان اراده آزاد و جبرگرایی قائل اند

۲) دسته دوم این دو را ناسازگار می دانند. اگر به درك عام خودمان از اعمالی كه انجام می دهیم اعتماد داشته باشیم (یعنی روان شناسی عامیانه را درست بدانیم)، انكار اراده آزاد دشوار خواهد بود زیرا در این صورت، شهود یا درون نگری ما اراده آزاد را حقیقتی انكارناپذیر می داند: بر اساس این شهود، ما می توانیم اعمال خودمان را كنترل كنیم؛ می توانیم كاری را انجام دهیم یا از انجام آن خودداری كنیم. البته عدم گرایش بسیاری از فیلسوفان تحلیلی به انكار اراده آزاد صرفاً بر شهود یا روان شناسی عامیانه مبتنی نیست، بلكه ایدئولوژی جهان مدرن هم در این امر دخیل است: آزادی پایه بسیاری از اعتقادات جهان مدرن است مانند لیبرالیسم و دموكراسی است. انگیزه دیگری هم كه انكار اراده آزاد را دشوار می كند لزوم انكار مسئولیت اخلاقی در صورت انكار اراده آزاد است؛ این لازمه به نوبه خود، لوازم حقوقی مانند تردید در مجازات مجرمین هم دارد. اگر مجرم به خاطر كاری كه كرده است مجبور بوده و اراده ای نداشته است، چرا باید او را مجازات كرد؟ این انگیزه ها موجب شده اند تا بسیاری از فیلسوفان درصدد حل تعارض میان اراده آزاد و جبرگرایی یا ضرورت علّی باشند.

● سازگارانگاری در مقابل ناسازگارانگاری

ناسازگارانگاران اراده آزاد را با جبرگرایی ناسازگار می دانند. برای فهم استدلال های این دسته از فیلسوفان باید دو ویژگی اراده آزاد را در نظر داشته باشیم. ما وقتی احساس می كنیم كه اراده آزاد داریم كه (۱) انجام یك كار از میان امكان های بدیل «به اختیار» ما باشد و (۲) منشأ عمل در خود ما نهفته باشد نه در چیز یا كس دیگری كه خارج از كنترل ما است. استدلال هایی كه به نفع ناسازگاری میان اراده آزاد و جبرگرایی مطرح شده اند اغلب از یكی از این دو شرط یا هر دوی آنها آغاز می شوند (البته بیشتر استدلال های جدید به شرط (۱) توجه می كنند). بر همین اساس، پیتر ون اینوَگِن (van Inwagen) استدلالی را موسوم به «استدلال لازمه» (consequence) ارائه كرده است: اگر جبرگرایی صادق باشد، آنگاه اعمال ما از لوازم قوانین طبیعت و رویدادهای گذشته خواهند بود. اما نه قوانین طبیعت نه رویدادهای گذشته در اختیار ما نیستند. پس لوازم این امور، از جمله اعمال خود ما، در اختیار ما نیستند پس اراده آزاد وجود ندارد.

سازگارانگاران پاسخ هایی به این استدلال داده اند و عمدتاً بر این تمركز كرده اند كه مقصود از «توانایی عمل به گونه دیگر» چیست. فرض كنید بهزاد در پزشكی عمومی تحصیل كرده است؛ او می تواند در یكی از بیمارستان های تهران كار كند یا برای كار به یكی از شهرهای كوچك برود. در صورت انتخاب گزینه اول، فرصت های بیشتری برای پیشرفت خواهد داشت اما در عین حال، رقبای بیشتری هم در كنارش خواهند بود، به علاوه از مشكلات زندگی در یك شهر بزرگ هم نگران است. اما گزینه دوم فرصت های بسیاری را در پیشرفت شغلی از او خواهد گرفت اما می تواند در كمال آرامش زندگی كند؛ بدون رقیب و بدون معضلات اجتماعی و اقتصادی شهرهای بزرگ. او سرانجام پس از فكر و مشورت بسیار، تهران را انتخاب می كند.

حال، معنای این كه او می توانست «به گونه دیگری انتخاب كند» چیست؟ قطعاً به این معنا نیست كه او می توانست با «همین» باورها، میل ها و انگیزه ها شهر كوچك را انتخاب كند؛ به این معنا هم نیست كه او می توانست در پایان همین «تأملات و مشورت هایی» كه داشته است شهر كوچك را برگزیند. پس این كه بهزاد می توانست به گونه دیگری انتخاب كند معنای دیگری دارد مثل این كه «اگر» او باورها یا میل های «دیگری» داشت، یا به گونه دیگری فكر كرده بود، آنگاه «ممكن بود» شهر كوچك را انتخاب كند. یا در مورد رویدادهای گذشته می توان گفت: «اگر» رویدادهای گذشته به گونه «دیگری» بودند، او به گونه دیگری انتخاب می كرد.

البته متفكرانی هستند كه در عین اعتقاد به ناسازگاری میان اراده آزاد و جبرگرایی، وجود اراده آزاد را می پذیرند؛ این گروه را «آزادی گرا» (libertarian) می نامند (البته این را نباید با آزادی گرایی یا آزادی خواهی سیاسی خلط كرد). این دیدگاه را می توان به صورت زیر بیان كرد: (۱) اراده آزاد با جبرگرایی سازگار نیست، (۲) اراده آزاد وجود دارد، و در نتیجه، (۳) جبرگرایی كاذب است. این گروه هم منتقدانی دارند؛ مهم ترین چالش فرا روی آنها «مسأله تصورپذیری» یا «معقولیت» است: آیا اراده آزادی كه با جبرگرایی ناسازگار است بامعنا و قابل تصور است؟ آزادی گرایان برای پاسخ به این مسأله تلاش هایی كرده اند كه باید در منابع مفصل آنها را دنبال كرد.

سازگارانگاران میان اراده آزاد و جبرگرایی منافاتی نمی بینند؛ سازگارانگاری كلاسیك از هابز و هیوم آغاز می شود؛ اراده آزاد به نظر آنها توانایی طور دیگری عمل كردن است (یا به تعبیر هابز، نیافتن مانع در راه آنچه به آن میل داریم). در دهه ۱۹۶۰ بسیاری از مفروضات این دیدگاه سنتی به چالش كشیده شد و در نتیجه، دیدگاه های سازگارانگارانه دیگری از دنیل دنت، هری فرنكفورت، سوزان ولف، گری واتسن و دیگران مطرح شد. در اینجا اشاره كوتاهی به دیدگاه دنت می كنیم: دنت با فرنكفورت در این نكته شریك است كه اراده آزاد را توانایی عمل به گونه دیگر نمی داند. دنت معتقد است كه ما از طریق اتخاذ نگرش های (stance) مختلف می توانیم رفتار خاصی را تبیین یا پیش بینی كنیم: نگرش فیزیكی (اگر روابط فیزیكی میان اشیا و رویدادها را به طور كامل بدانیم، می توانیم رفتارهای آینده را پیش بینی كنیم)، نگرش طرحی (design) اگر طراحی و چینش خاص اجزای یك شیء را بدانیم یعنی به سازمان كاركردی آن معرفت داشته باشیم، می توانیم رفتار آن را پیش بینی كنیم، برای مثال، شما با معرفتی كه به ساختار كاركردی ساعت دارید، پیش بینی می كنید كه ساعت در زمان خاصی زنگ خواهد زد چون برای این كار كوك شده است، (نگرش التفاتی) باور و میل و سایر گرایش های گزاره ای مانند امید و ترس و ... را به چیزی یا كسی اسناد می دهیم تا از این طریق، رفتار آن را پیش بینی كنیم.

برای این كار باید آن شیء یا شخص را موجودی عقلانی بدانیم و باور داشته باشیم كه او همیشه معقول ترین گزینه را انتخاب می كند. دنت همچنین از «نگرش شخصی» سخن می گوید؛ اتخاذ نگرشِ اخلاقاً مسئولانه یك نگرش شخصی است؛ با اسناد مسئولیت اخلاقی به دستگاه می توانیم رفتارهای خاصی را از او انتظار داشته باشیم و پیش بینی كنیم. این دستگاه های شخصی عامل های اخلاقاً مسئول اند. با ملاحظه این مقدمات، دنت اراده آزاد را توانایی كنترل رفتار بر اساس ملاحظات عقلانی از طریق ابزاری به نام «خود-ارزیابی» (محاسبه نفس) می داند. اراده آزاد این است كه با نگرش شخصی و اسناد عقلانیت و خود-ارزیابی به كسی، رفتارهای خاصی را از او انتظار داشته باشیم.

● دین و اراده آزاد

مسأله اراده آزاد برای بیشتر مردم از ناسازگاری با برخی آموزه های دینی ناشی می شود: اگر خدایی وجود دارد كه همه چیز را می داند و بر هر چیزی توانا است، باید هر چیزی را از ازل و پیشاپیش بداند و آنها را از قبل مقدر كند. بسیاری از الهی دانان در سنت های مختلف (یهودی، مسیحی و اسلام) معتقدند علم، قدرت و تقدیر الهی منافاتی با اختیار انسان ندارد. اما برخی دیگر اعتراض می كنند كه اگر خدا همه چیز را از قبل می دانسته است، انسان نمی تواند به گونه دیگری عمل كند پس اختیاری نخواهد داشت (همان طور كه می بینید این اعتراض از تصور سنتی اراده آزاد ناشی می شود). تفصیل این مسأله را باید در علم كلام، الهیأت یا فلسفه دین دنبال كرد (زیرا از این جهت، از مسائل فلسفه ذهن محسوب نمی شود.)

● درباره جری فودر

جری الن فودر (متولد ۱۹۳۵) فیلسوف و دانشمند علوم شناختی در دانشگاه راجرز آمریكا است. علایق عمده او فلسفه ذهن، فلسفه زبان و علم شناختی است. از جمله نظریات معروف او می توان به ماجولار بودن (modularity) ذهن، و زبان فكر اشاره كرد. او از هیلری پاتنم، گرومه برونر، فرانتس جوزف گَل و نوام چامسكی تأثیر پذیرفته است. فودر در فلسفه ذهن طرفدار نظریه كاركردگرایی است: ذهن و فرایندهای ذهنی به نظر او محاسباتی بر روی بازنمودهایی هستند كه زبان فكر را تشكیل می دهند. بخش های مهم ذهن به نظر فودر مانند فرایندهای حسی و زبانی بر حسب ماجول ها یا اندام ها ساختاربندی می شوند. این ماجول ها بر اساس نقش های علی خود تعریف می شوند و نسبتاً از یكدیگر و از بخش پردازش مركزی ذهن مستقل هستند. بخش پردازش مركزی بیشتر شبكه ای است و خصیصه «دامنه محدود» ندارد (دستگاه دامنه گستر دستگاهی است كه از ورودی های متنوعی استفاده می كند اما دستگاه دامنه گستر یا دستگاه مركزی ورودی مستقلی دارد و از سایر منابع شناختی استفاده نمی كند). ویژگی های این واحدها امكان روابط علی با اشیای خارجی را امكان می دهند. فودر در سال های اخیر كار خود را عمدتاً معطوف به فلسفه زبان كرده است زیرا با مشكل معنا و دلالت محتواهای ذهنی روبرو شد. او در این زمینه نظریه علّی نامتقارن از دلالت را بسط داد و علیه كل گرایی معنا استدلال های بسیاری ارائه كرد. فودر شدیداً با تحویل قلمرو ذهن به قلمرو فیزیك مخالف است استدلال او این است كه حالات ذهنی تحقق پذیری چندگانه دارند یعنی می توانند به صورت های مختلف عصبی، سیلیكانی، الكتریكی و حتی غیرفیزیكی تحقق پیدا كنند پس نمی توان آنها را به نوع فیزیكی خاصی تحویل برد.

یاسر پوراسماعیل

برای مطالعه بیشتر

كتاب زیر از دنیل دنت كه ترجمه نشده است، دیدگاه این فیلسوف برجسته را نشان می دهد:

Elbow Room: The Varieties of Free Will Worth Wanting, ۱۹۸۴: Cambridge, MA: MIT Press.

كتاب زیر هم كه ویراسته رابرت كین است، مشتمل بر بسیاری از مقالات اصلی فلسفه ذهن درباره اراده آزاد است:

Free Will, ۲۰۰۲, Robert Kane, ed.,Blackwell Publications.

مقالاتی هم به صورت آنلاین در سایت چالمرز قابل دسترس اند:

http://consc.net/online۲.html#freewill