یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

پیروز نبرد فرهنگی ۲۰۱۱ شدیم


پیروز نبرد فرهنگی ۲۰۱۱ شدیم

جدایی نادر از سیمین بربام سینمای دنیا

بدون شک سال "۱۳۹۰- ۲۰۱۱ "همواره در ذهن علاقه مندان سینمای ایران ثبت خواهد شد. سالی که "جدایی نادر از سیمین" در قامت یک پدیده مطرح شد و جوایز تحسین برانگیز بسیاری را صید کرد که از جمله کسب گلدن گلاب در اوایل سال ۲۰۱۲ که انشا»الله به جایزه اسکار هم ختم شود این سیر دامنه دار موفقیت را شیرینی خاصی می بخشد. اگر حمید در فیلم "هامون" و در مقیاس دهه ۶۰ بسان یک قهرمان فروپاشیده محبوب قلوب شد یا حاج کاظم با گرد و خاک اعتقادی اش در قامت ابر قهرمان دهه ۷۰ سینمای ایران در قالب فیلم "آژانس شیشه ای" مطرح گشت و علی بلورچی با آن فرآیند سقوط و بازگشتش، به قهرمان "سنتوری"، فیلم کالت دهه ۸۰ بدل شد، اکنون "جدایی...." با آدم های قابل لمسش به فیلم کالت دهه نود تبدیل شده است. وجه افتراقش با دیگر ساخته های پیشین ایرانی، جهان شمولی بیشتر مضمون و تحلیل انسان در بستری از گره ها و مشکلات قابل درک برای جامعه جهانی است.

به واقع با یک فیلم جشنواره پسند خاص یا به قول برخی دوستان ارزشی با یک اثر سیاه نما روبرو نیستیم بلکه شاهکاری به سینمای جهان عرضه کرده ایم که در بخش های مختلف چون نگینی می درخشد. باید از این موفقیت شاد بود زیرا جوایز فیلم فرهادی به نوعی تضمین پیروزی فرهنگی ایران در مجامع بین المللی است و هوشمندی فرهادی سبب شده تا دست های بسیاری از منتقدان مطرح جهانی به نشانه تائید این الماس سینمای خاورمیانه بر روی هم آید و تحسین های متعدد از این اثر را به دنبال داشته باشد.

فقط در نظر آورید که "جدایی نادر از سیمین" در بخش فیلمنامه نیز مورد توجه قرار گرفته و این پاشنه آشیل ساختاری سینمای ایران یعنی فیلمنامه به برگ برنده "جدایی نادر از سیمین" بدل شده است. پس اطلاق عنوان هایی چون سیاسی کار، وطن فروش و یاغی به اصغر فرهادی و انتساب موفقیت های بین المللی فیلم به پشت پرده های سیاسی، نشاندهنده عمق نا آگاهی افرادی است که نمی خواهند حقیقتی چون "جدایی نادر از سیمین" را بپذیرند. نمی دانم شاید علاقه این دوستان به این باشد که سری فیلم هایی همچون "اخراجی ها" همچنان ساخته شود، پول های کلان به جیب برخی ریخته شود و نسبت به توهین مسلم به ارزش های اجتماعی در چنین آثاری، انتقادی انجام نشود تا خدای نکرده نورچشمی ها از این خوان گسترده اقتصادی بی بهره گردند. به نظر می رسد تاریخ، بهترین داور برای جامعه است، زیرا نقبی به اتفاقات گذشته نشان می دهد که سینمای ایران بزرگترین ضربه ها را از جانب افرادی خورده که با یک تندروی آشکار و ریاکاری محض، افترا، تهمت و توهین را سرلوحه کار خود قرار داده اند .

نگارنده هیچگاه از یاد نمی برد که کارگردان خارج نشین امروز که "فریاد مورچه ها" می سازد، زمانی ادعا کرد که می خواهد بمبی به بدنش ببندد و مهرجویی را بغل کند تا دیگر آثاری از جنس "اجاره نشین ها" تولید نشود اما در فاصله کوتاهی در "شب های زاینده رود" به دنبال "نوبت عاشقی" رفت و تا چه میزان رفتارها و گفتارهای این فرد طرد شده از سیستم فرهنگی جمهوری اسلامی از لحاظ بنیان ادبی و نظرگاه سیاسی به برخی از نیروهایی که خود را ارزشی می دانند شباهت دارد. به نظر می رسد که معاونت سینمایی باید برخورد جدی تر و قاطع تری در خصوص فعل و قول برخی از دوستان حاضر در گروه های سیاسی و اجرایی داشته باشد تا کسی در نظام اسلامی جرات نکند با حربه ارزش ها و آرمان ها، بازی سیاسی به راه اندازد و با تشنج آفرینی در عرصه فرهنگ و هنر به دنبال مسیر شهرت برای خود باشد. فیلم "جدایی نادر از سیمین"، بدون توجه به حواشی آن افتخار فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران است درست نیست برای وجهه بخشی به خود با الفاظ بازی کنیم، زیرا در آن صورت منفور هر دو جهان خواهیم بود. چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.

نویسنده : نیما بهدادی مهر