دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نقش مصدق در كودتای ۲۸ مرداد


نقش مصدق در كودتای ۲۸ مرداد

كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یكی از اسرار آمیزترین نقاط تاریخ معاصر ایران می باشد از همین روی در مقالات و تحلیل های ارائه شده در خصوص این كودتا هیچ گاه اتحاد نظری وجود نداشته و همواره شاهد ذكر عوامل متفاوتی به عنوان عامل اصلی این كودتای ننگین بوده ایم

«واقعا چنانچه به مصدق خوشبین نبودم و سوابق وی را نمی‌دانستم، هیچ دلیلی وجود نداشت كه بتوانم ثابتكنم كه وی مخالف انجام كودتای ۲۸ مرداد نبوده است»(۱)محمدرضا پهلوی

كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یكی از اسرار‌آمیزترین نقاط تاریخ معاصر ایران می‌باشد. از همین روی در مقالات و تحلیل‌های ارائه شده در خصوص این كودتا هیچ‌گاه اتحاد نظری وجود نداشته و همواره شاهد ذكر عوامل متفاوتی به عنوان عامل اصلی این كودتای ننگین بوده‌ایم.

پرواضح است كه آنچه این واقعه را به معنایی حل نشده تبدیل نموده سیاست‌های مكارانه و پشت پرده آمریكا و انگلیس می‌باشد. ما مهمترین مصداق این معما را در ظاهر باید در درون كشور و در رفتارهای عجیب دكتر مصدق جستجو نمود.

آری متأسفانه به علت اینكه در سال‌های پس از كودتا و بواسطه فشارهای عواملی كه در بررسی آنها در این مجال نمی‌گنجد، تاریخ معاصر اریان عمدتا به قلم به اصطلاح روشنفكران نگاشته شده است، از همین روی آنان از مصدق كه نقاط ضعف اساسی وی را در مقاله «بازشناسی چهره واقعی دكتر مصدق» مفصلا شرح دادیم ، مبتنی بر نقص ساخته، از وی به عنوان اسطوره تاریخ ایران یاد كردند و بگونه‌ای جلوه دادند كه وی كمترین نقش در شكست دولت خود نداشته است.

متأسفانه پس از انقلاب نیز صدای افرادی چون شهید دكتر آیت‌ در پرده‌افكنی از برخی انحرافات در تاریخ نگاری ، بجای نرسید و سخنرانی‌های قاطع امام (ره) در افشای چهره واقعی ملیون و حتی «خارج از اسلام» خود .. . مصدق از جانب دوست و دشمن بایكوت شد.

طبیعی است كه استعمارگران برای نفوذ خود در كشورهای هدف، نیاز به ضعف مفرط دولت‌ها و جدایی آنها از مردم دارند. متأسفانه عملكرد دولت مصدق و همچنین ضعف‌های بنیادین جبهه ملی ، این نیاز آمریكا و انگلیس را تأمین نمود و باعث شد كه این دو كشور با كمترین هزینه ممكن دولت جدا شده از مردم مصدق را سرنگون سازد.

اختلافات شدید در درون جبهه ملی ، قدرت‌گیری‌ تدریجی چپ ـ كه بواسطه تساهل‌های افراطی مصدق بوجود آمد بود ، نداشتن ایدئولوژی مشخص، خود محوری و خود رأیی مصدق ـ كه باعث جدایی یاران صمیمی وی از او شد ـ عدم ایستادگی دولت مصدق در برابر بسیاری از زیاده خواهی‌های آمریكا و انگلیس و در نهایت از دست دادن حمایت آیت‌الله كاشانی از جانب مصدق، مجموعا به بریتانیا امكان داد تا با ترساندن آمریكا از خطر توده‌ای ها و شاید هم تحمیق آمریكا و بزرگنمایی خطر چب‌ها، توافق این كشور را كه به دنبال نفت ایران نیز بود، جهت برانداختن حكومت مصدق جلب كند.

در بررسی نقش مصدق در كودتای ۲۸ مرداد می‌توان به دو گونه از رفتارها ، اقدامات و ویژگی‌های وی اشاره نمود.

گونه اول، رفتارها و ویژگی‌هایی است كه ماهیت آن واضح بوده و ناشی از ضعف‌های ایدئولوژیك و یا خطاهای تاكتیكی است كه در سیری عادی و طبیعی نمود یافتند.

اما گونه‌ای دیگر از رفتارهای مصدق بسیار عجیب و معماگونه می‌باشند كه متأسفانه علامت سؤال بزرگی را بر پیشانی مصدق حك نمود. «باید اعتراف نمود كه حوادثی كه در فاصله ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۱ اتفاق افتاد، آنچنان پیچیده بود و توطئه‌ها آنچنان با دقت طرح‌ریزی شده بود كه حتی اكثر كسانی كه در متن مبارزات بودند، از ماهیت توطئه آگاه شدند.

در این نوشتار هر دو گونه فوق‌الذكر و رفتارهای جبهه ملی ول و در رأس آن مصدق را كه زمینه‌های كودتای ۲۸ مرداد را فراهم نمودند را بررسی می‌نماییم.

الف) ضعف‌های درونی جبهه ملی، دولت و شخص مصدق

۱) ضعف ایدئولوژیك جبهه ملی و دولت

طبیعی است كه حیات هر سازمان سیاسی ، نیازمند یك ایدئولوژی مشخص و ثابت است تا موجب شود ، اعضا ، همواره به آن سازمان وفادار باشند.

نبود ایدئولوژی ثابت ممكن است موجب گردد تا اعضای سازمان برای پر كردن این خلاء برخی از الگوهای رفتاری و یا تفكر یك فرد را به ایدئولوژی تبدیل كنند و با تعصب و به صورت چشم بسته به آن وفادار بمانند. جبهه ملی از این آسیب بدور نماند. دكتر سنجابی پس از اینكه مصدق از یكسری انتقادات جدی وی ناراحت می‌شود به مصدق می‌‌گوید «شما هر كاری بكنید ، ما پشتیبان شما هستیم؟!»(۳) نبود ایدئولوژی مشخص در نزد جبهه ملی و در نتیجه دولت بر آمده از آن دردی بود كه خود ملیون به آن اذعان دارند. مصدق می‌گوید : هر چه در طول زندگی‌ام گفته‌ام، برنامه من است» (۴) خلیل مكی از فعالان نهضت ملی عقیده داشت كه با ایدئولوژی مناسب و رهبری صحیح كودتای ۲۸ مرداد و شكست نهضت ملی قابل پیشگیری بود. (۵)

۲) اشتباهات نخست وزیر

«مصدق با خنده گفت: آقا !‌ تمام حكومت‌ها از ماده پنج حكومت نظامی علیه مخالفین خود استفاده نموده‌اند،‌من هم می‌خواهم استفاده كنم. من [مكی] به محض شنیدن این جمله، دو دستی محكم بر سر خود كوفتم و گفتم‌ ای خاك بر سر من كه همیشه تصور می‌كردم دكتر از ماده پنج حكومت نظامی كه همواره خودش می‌گفت «قانون حكومت نظامی بر خلاف تمام قوانین دموكراسی و قوانین اساسی است و همیشه در دوران نمایندگی ، با آن مخالف بود ، استفاده نخواهد كرد!‌ ... به قدری محكم بر سر زدم كه دكتر مصدق خیلی ناراحت شد. (۶)

اشتباهات متعدد سران جبهه ملی و در رأس آنان مصدق دولت ملی را روز به روز ضعیف‌تر نمود. ریچارد كاتم نویسنده كتاب «ناسیونالیسم در ایران» معتقد است كه علل شكست جبهه ملی ، در گرایشات غیر عقلانی آن نهفته است . او مصدق را همانند «طرفداران كم سواد نهضت» می‌‌داند كه «اسیر فتنه‌های غیر عقلانی بودند» (۷)

ضعف‌های فامیل بازی، خود رأیی، پشت نمودن به روحانیت، بی‌توجهی به مردم را از دست دادن دوستانی چون مكی‌، حائری‌زاده و آیت‌الله كاشانی و موارد متعدد دیگر اگر در رهبر یك نهضت جمع شوند، سقوط آن نهضت خوشبینانه‌ترین سرنوشت قابل پیش‌بینی برای نهضت است! (۸)

۳) اختلافات درونی جبهه ملی

تنوع گسترده فكری اعضا از سویی و نبود ایدئولوژی مشخص در دولت مصدق باعث بروز اختلافات درونی شدید در درون دولت و جبهه ملی شد و زمینه را برای جدایی بسیاری از یاران مصدق از وی كه از محكم‌ترین پشتوانه‌های وی به شمار می‌آمدند. را فراهم نمود.

۴) پشت نمودن به آیت‌الله كاشانی

آیت‌الله كشاانی در حساس‌ترین و بحرانی‌ترین شرایط تكیه‌گاه مصدق بود ایشان بواسطه تعامل مستقیم و با مردم و بهره‌مندی از پشتیبانی محكم آنان از عوامل اصلی پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت و همچنین عامل اصلی بازگرداندن مصدق به نخست وزیری در غائله ۳۰ تیر بودند.

امام كم كم ورق برگشت و مصدق راه خود را نه تنها از اسلام كه از مصلحت ایران جدا ساخت. وی كه طعم قدرت را چشیده بود. لایحه افزایش اختیارات خود را به مجلس تقدیم ـ تحمیل ـ كرد او به آمریكا و انگلیس همواره چراغ سبز نشان می‌داد. نوع انتصابات وی زبانزد خاص و عام بود و همین عوامل باعث جدایی آیت‌الله كاشانی از مصدق گشت و مصدق مهم‌ترین تكیه‌گاه خود در بحران‌ها را از دست داد. این جدایی به معنای جدایی مردم از وی بود . مقابله‌ای طبیعی است كه برای كشورهای چون آمریكا و انگلیس سرنگونی مشخص كه نه پشتوانه‌ای مردمی دارد و نه از پشتوانه یاران قدیمی خود سود می‌برد با صرف تنها چند هزار دلار امكان پذیر است.

ب ) سؤال‌های بدون پاسخ

در جریان غائله سی تیر حكومت پهلوی در اوج قدرت خود قرار داشت و ارتش در اخ تیار سفاكی به نام قوام بود كه هر صدایی را در گلو با گلوله خفه می‌نمود ولی تمام اینها كه البته پشتوانه استعمار را نیز ، خود داشتند در برابر خودت ملت و پشتوانه‌های نهضت ملی به زانو در آمدند.

یك سال گذشت، تنها یكسال! « در ۲۸ مرداد شاه در نهایت ضعف خود به سر می‌برد و به مخفیگاه خود فرار كرده بود. ارتش و قوای انتظامی در اختیار حكومت دكتر مصدق بود و دكتر مصدق به عنوان نخست وزیر بر سركار بود،‌چه شد كه سپهبد زاهدی كه سر او به جایزه گذاشته شده بود و مرتبا از ترس جان به صورت مخفی زندگی می‌كرد، با چند ارابه تانك و آنطور كه می‌گویند به كمك عده‌ای از اراذل و اوباش و روسپی، توانست حكومت ملی را با آن همه اختیارات و امكانات نظامی و غیرنظامی سرنگون سازد؟!.

بررسی برخی از رفتارهای مصدق نه تنها پاسخی به این معمای حل نشده نمی‌دهد بلكه تنها به پیچیده شدن پازل كمك می‌كند:

۱) اولیه قطعه این پازل را نوع برخورد مصدق با قوام السلطنه می‌سازد با پیروزی قیام ۳۰ تیر، خواست ملت این بودكه مسببین جنایات ددمنشانه ۳۰ تیر، مجازات شوند.

مجلس قوام را عامل كشتار مردم بی‌گناه شناخت و اموال وی را مصادره نمود. و ده‌ها هزار نفر از مردم تهران نیز در تظاهراتی خواستار محاكمه وی شدند. اما مصدق در اقدامی سؤال برانگیز، قوام را تحت عنایات و الطاف خود قرار داد و دكتر فاطمی را مأمور حمایت از وی نمود. او همچنین به دستگاه دادگستری اجازه پیگیری جنایات وی را نداد!

۲) مصدق نه تنها جنایتكاران و كسانی كه به وی خیانت كرده بودند را مجازات ننمود بلكه به آنان پست و مقام نیز عطا كرد. سرلشكر وثوق مشاور نظامی قوام و فرمانده كل ژاندارمری و عامل جنایت ۳۰ تیر از سوی مصدق به معاونت وزارت دفاع ملی منصوب شد!

رفتارهای مصدق، مخصوصا در روزهای متصل به كودتا به گونه‌ای بوده است كه اساسا اجرای كودتا را عملی می‌ساخت.(۱۰)

۳) در این میان عجیب‌ترین رفتار مصدق كه خوشبختانه یا متأسفانه قضاوت را در مورد وی راحتتر می‌سازد انتصاب سرتیپ دفتری به ریاست شهربانی است.

دفتری برادر داماد مصدق بود. وی از جانب رزم آرا معدوم به ریاست شهربانی كل شكور منصوب شد و به تعقیب نیروهای جبهه ملی و هواداران مصدق پرداخت. اما مصدق دفتری با به ریاست گارد مسلح گمرك منصوب می‌كند. رفتار دفتری كاملا قابل پیش‌بینی است وی با خیانت به مصدق در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ یعنی سه روز قبل از كودتای اصلی در نیم‌چه كودتایی كه علیه دولت رخ داد شركت می‌كند.

بالافاصله اسناد خیانت دفتری رو می‌شود. این اسناد به مصدق ارائه می‌شود. همگان منتظر مجازاتی سخت برای دفتری بودند اما ...

مشكوك‌ترین اقدام مصدق در تمام سال‌های حیات سیاسی مصدق در ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ صورت می‌گیرد. مصدق كه گویی اصلا سندی را ندیده است تنها یك روز قبل از كودتا دفتری را به ریاست شهربانی منصوب می‌كند و هم او در اولین روز كاری خود از عوامل اصلی كودتا می‌گردد!!

فرزند مصدق در این رابطه می‌نویسد:«سرتیپ دفتری، در كودتای ۲۵ و ۲۸ مرداد با سرلشكر زاهدی و دیگر كودتاچیان ارتباط و همكاری داشت» (۱۱)

روح‌الله حسینیان در همین رابطه می‌نویسد: «ناشنوای یمصدق نسبت به اندرزهای حكیمانه كاشانی و دوستانش ، به جایی رسید كه عده‌ای نصب سرتیپ دفتری ... به عنوان رییس كل شهربانی را دلیل بر این می‌گیرند كه كودتا با همكاری مصدق صورت گرفته است» (۱۲)

۴) نامه كاشانی در ۲۷ مرداد

طبیعتا این توطئه‌ها از چشمان آیت‌الله كاشانی محقق نماند! ایشان در نامه‌ای به مصدق كه سر به گفته شهید حسن آیت «شاید مهم‌ترین سند تاریخ معاصر باشد»، به نظر خود در خصوص توافق ضمنی مصدق با عوامل كودتا اشاره می‌كند:

«..... بر من مسلم است كه می‌خواهید مانند سی‌ام تیر كذایی، یك بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید ... زاهدی را كه من با زحمت تحت نظر و قابل كنترل نگه داشته بودم، با لطائف الحیل خارج كردید و حال همانوطر كه واضح بوده، در صدد به اصطلاح كودتاست ... این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود كه من شما را با وجود همه بدی‌های خصوصی‌تان نسبت به خودم، از وقوع حتمی یك كودتا بوسیله زاهدی كه مطابق با نقشه خود شماست، آگاه كردم (۱۳) مصدق با بی‌اعتنایی محض به این نامه پاسخی می‌دهد كه آن هم به عنوان سندی در تاریخ باقی خواهد ماند!

▪ ۲۷ مرداد

مرقوم حضرت آقای بوسیله آقای حسن آقای سالمی زیارت شد. این جانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم. والسلام. دكتر محمد مصدق

معلوم نیست كه این «پشتیبانی ملت ایران» چه شد؟ بر سر ملتی كه قیام ۳۰ تیر را به راه انداختند به آورده شد؟ چه بر سر ۱۵۵ هزار نفری آمد كه در رفراندوم درخاستی مصدق شركت كردند.

۵) بی‌خبر نگه داشتن مردم

درست است كه سیاست ‌های غلط مصدق محبوبیت وی را در نزد مردم به شدت كاهش داد اما باید علت مهمتری را برای عدم مقابله مردم با كودتا جستجو نمود: بی‌خبر نگه داشتن مردم.

مردم حتی با حضوری كمرنگ براحتی می‌توانستند از كودتا جلوگیری كنند و در مقابل اراذل و روسپیان بایستند. اما حكومت مصدق مردم را تا آخرین لحظه از وقوع كودتا بی‌اطلاع گذاشت چه برسد به اینكه از آنان یاری طلبد. مصدق پس از وقوع كودتا می‌گوید: دیگر از من كاری ساخته نیست!! ‌به امید اینكه روزی سینه چاكان مصدق و اندیشه‌های وی به این معماها پاسخ دهند.

پی‌نوشت‌ها:

۱‌ـ محمدرضا پهلوی ، مأموریت برای وطنم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، ص ۴۸

۲ـ حسن آیت ، ص ۶۶

۳ـ خاطرات سیاسی كریم سنجابی، ص ۱۵۰

۴ـ‌كی استوان، سیاست موازنه منفی، ص ۸۶

۵ـ ر. ك مجله نبرد زندگی ، ش ۱۰، ص ۴۰-۲۷

۶ـ حسین مكی ، سال‌های نهضت ملی ، ج ۷ ، ص ۱۵۲

۷ـ ریچارد كاتم، ناسیونالیسم در ایران، ص ۳۵۹

۸ـ رجوع كنید به «بازشناسی چهره دكتر مصدق» در همین پایگاه

۹ـ حسن آیت، همان ص ۶۷

۱۰ـ ر.ك احمدعلی زارعشاهی ، علل تشكیل و انحلال جبهه ملی ، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، ۸۹

۱۱ـ غلامحسین مصدق، در كنار پدرم مصدق ، ص ۱۶۰

۱۲ـ روح‌الله حسینیان، ۲۰ سال تكاپوی ... شیعی در ایران ، ص ۱۹۲

۱۳ـ جهت مطالعه متن كامل نامه ر.ك حسن آیت ص ۸۴