جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
نقش فرهنگ و سنت در هنر انتزاعی
<هنر یک فعالیت انسانی و عبارت است از اینکه انسانی آگاهانه، به یاری علائم مشخصه ظاهری،احساساتی را که خود تجربه کرده است به دیگران انتقال دهد،بطوریکه این احساسات به ایشان سرایت کند و آنها نیز آن را تجربه نمایند و ازهمان مراحل حسی که او گذشته است بگذرند"لئون تولستوی> هنر چیست.
تا کنون تعاریف بی شماری از هنر و هنرمند صورت گرفته است که هریک چه درخاستگاه فلسفی-عرفانی و چه در جایگاه هنری و فنی جای تعمق و بررسی دارد وهمین گستردگی تعاریف بوده است که دامنه وسیعی از مکاتب و شیوههای هنری را بوجود آورده است،بطوریکه گاها سبک وروشی هنری نگرشی کاملا متفاوت و متضاد از مکاتب پیشین ارائه داده است و در هر دوره ای خود پرچم دار عرصه هنری زمانه خویش گشته است و این خود نشانه کاملی از انتزاعی بودن ماهیت هنر میباشد.
با پیش فرض قرار دادن این موضوع که هنر وسیله ای در جهت حیات بشری و سیربسوی تعالی روح میباشد جای این سوال باقی میماند که این انتزاع هنری تا کجا پیش میرود و آیا حرکت بسوی انتزاع به معنای درهم شکستن تمامی متون و چار چوبهای زیبایی شناسی و فرهنگی میباشد و اصولا آیا میتوان با در نظر نداشتن مبانی فرهنگی و اصیل جامه، اثرهنری ماندگار و در خور را به ارمغان آورد و آیا هر فعالیت به دور از مهارتهای فنی و زیبایی شناختی و خالی از تاثیر گذاری بر روی مخاطب صرفا بدلیل انتزاعی بودن اثری هنری میباشد.
هنر ایرانی در زمان پیش از اسلام بعدی اخلاقی و عرفانی داشته است و در زمان پس از اسلام نیز هنر اسلامی به متون و ادبیاتی ما فوق عالم ماده توجه داشته است و همین سیر وگام برداشتن در این عالم وسیع سبب بر حرکت در فضای انتزاعی و نامحدود برای هنرمند ایرانی گشته است و هنرمند با توجه برمتون و اندیشههای ایرانی و اسلامی خویش براصولی همچون وحدت، به تفکر در ورای عالم خاکی پرداخته است و تمام تلاش خود را در جهت خلق فضا و عالمی ماوراء خیال و روحانی بسته است و با توجه بر همین اصل میباشد که ماندگارترین آثار و مکاتب هنری این مرز و بوم در این دوران نقش میبندد و با جان و روح مردم ایران زمین عجین گشته و شهره آفاق میگردد،که این مهم درآثار هنرمند غربی الخصوص در قرون ۱۹ میلادی به بعد دیده نمیشود.
"امروزه در غرب دیگر تصوری از فضا و مکان (غیر مادی و غیر جسمانی) وجود ندارد واگر نیز سخنی از چنین فضایی پیش آید آنرا تیجه توهم بشری دانسته و برای آن جنبه وجودی قائل نیستند. دیگر تصور فلسفه اروپایی از واقعیت جایی برای فضای واقعی ولکن غیر مادی باقی نگذاشته است"سید حسن نصر(عالم خیال و مفهوم فضا درنقاشی ایرانی)این سیر سعودی در هنر ایرانی تا قرون متمادی ادامه مییابد تا در زمان شاهان قاجار که همزمان است با نفوذ بیگانگان و ضعف در امور حکومتی،هنر ایرانی نیز به چپاول برده شده وجای خود را به هنر غربی میدهد و با ورود آثارو اندیشههای غربی هنر ایرانی نیزرو به افول مینهدو دیگر شاهد سبک و مکتبهای جدید و هنر مندا ن تاثر گذار و ماندگار جز به تعداد بسیار محدود و اندک نیستیم.
حرکت به سوی هنر مدرن در اوایل قرن ۲۰ میلادی و با وسعت گرفتن دامنه اختراعات و حرکت با شتاب بشر به سوی تحولات و تغییرات اجتماعی صورت گرفت و هنرمند این دوره در مییابد که هنر را آنگونه بیافریند که خود پذیرای آن میباشد نه دیگران و این اصلی ترین زمینه حرکت هنر از بیان وحدت بسوی فردیت میباشد و هنرصرفا وسیله ای در جهت لذت بردن شخص هنرمند از اثرش میگردد
هنر مدرن و تکامل آنرا میتوان تا حدودی با گذار ادبیات وشعر پارسی مقایسه نمود همانطور که نیما یوشیج پدر شعر نوین با برهم زدن نظام قافیه بندی و به منظور انتقال برخی از مفاهیم که تاکنون بدلیل محصور بودن در قالب شعر عروضی مهجور مانده بود و دچار یکنواختی گشته بود را متحول نمود هنرمند نوین نیز با شکستن قالبها و برجسته نمایی به بهانه نشان دادن درونیات منتقل نکشته و ماهیت دنیای پیرامون وبیان اعتراضات سبکی نوین وتاثیر گذار را پایه گذاری نمود.
با گذشت ایام و اتفاقات مهم اجتماعی سبکی پس از سبک دیگر ابداع گردید که با توجه به گستردگی مفهوم هنر و نسبی یودن زیبایی در تفکر هنر مند نوین قضاوت صحیح و منطقی در آثار و سبکهای بوجود آمده صورت نپذیرفتبه و هنرمند زیبایی را امری اختیاری و متغیر تعریف مینماید زیرا همانطور که هنرمند یا بیننده پیشین به علت تمایل به هنر کلاسیک در گذشته امر تشابه و قواعدو چارچوبهای فنی را ملاک عمل قرار میدهد ودر مقابل هنر مند نوین موضع گیری مینماید هنر مند نوین نیز زیبایی را در ترکیب اغراق آمیز بافت و رنگ،نحوه بیان اعتراضات و تضاد حاکم بر جامعه میداند.
از آنجا که هنرمند نوین با توجه بر روحیات و فنون خویش و با شکستن قالب ها و برجسته نمایی عناصری بطور مختلف اثری را خلق مینماید،بررسی آثار این دسته از هنرمندان کاری دشوار بوده و درک آن برای عموم افراد گاها دشوار میباشد و تبعا نه چندان دلچسب برای آنان که در نتیجه اثر و سبک هنری قدرت حرکت در میان افکار و عموم جامعه را از دست میدهد و در اینجاست که با تناقضاتی با مفهوم اصلی هنر میباشیم
با توجه بر خصوصیات و ویژگیهای هنر مدرن سیر حرکتی در برخی از سبکهای نوین هنری در غرب بسوی تفکر و مکتب اومانیسم بوده وفاقد بعد روحانی و وحدانی می باشد توجیه این مطالب با توجه به درگیری ذهن انسان و هنر مند غربی و گام برداشتن تفکر و فلسفه غرب بسوی اومانیسم کار دشواری نمی باشد.
با نوشتن این سطور سعی بر نادیده گرفتن و یا انکار تلاشها و آثار بزرگان هنر در این دوره نمیباشد زیرا پیکاسوها،بوچونیها،و.....با در نظر گرفتن و بهره جستن از عوامل فرهنگی و اعتقادی خویش آثاری در خور تامل و سبکی قابل بررسی را ایجاد نموده اند و حتی میتوان شکستن این قالبها در جهت ترسیم افقی نوین را امری طبیعی و حتی لازم دانست،هرچند درک این آثار نیز در وهله اول برای عموم سخت بوده و مورد پسند عام قرار نمیگیرد.
صحبت در این میان با هنرمندان و سیر حرکتی در میان است که با وجود داشتن پیشینه وسیع فرهنگی تحت تاثیر مکاتب هنری غربی قرار گرفته و آثاری صرفا تقلیدی و عاری از مفاهیم عالی را خلق مینمایدزیرا نمونه برداری از آثار و آرا غربی نه تنها کمکی بر سیر سعودی هنر ایرانی نمینمایدبلکه ضربه جبران ناپذیری بر پیکره جامعه هنری وارد مینماید،دلیل واضح بر این مدعا نیز فاصله زیاد میان هنرمند نوین و مردم میباشد و احساس نمودن خلاءفرهنگی عمیق از نشانهها وباورها در معماری، نقاشی و آثار هنری میباشد آیا صرف نو بودن وانتزاعی بودن دلیل محکم و استواری در جهت اثبات یک اثر میباشد آیا خلق اثری که تنها برای شخص هنرمند و عده ای قلیل تاثیر گذار است تاثیر ماندگار و به جایی بر روی فرهنگ وتعالی روح جامعه دارد.
آری جای بسیار تعمق دارد هنگامیکه هنرمندانی چون ماتیس پس از بازدید از نمایشگاه آثار هنری اسلامی در سال ۱۹۱۰ چنان تحت تاثیر قرار میگیرد که خطاب به گرترور اشتاین دیگر هنرمند همفکرو همدوره خویش مینوسید(شرق ما را نجات داد) ماتیس بنیانگذار نهضت فوویسم و تا پایان عمر تحت تاثیر هنر ایرانی -اسلامی دست به خلق آثار بسیاری میزند که غالبا تمامی آنها آثاری نو وانتزاعی میباشندو با این وجود باید بدون در نظر داشتن و جانب داری خاص پذیرفت که آثاری که ریشه در باورها،اعتقادات و مفاهیم مردمان هردوره ای داشته است نه تنها در آن عصر بلکه در قرون آینده نیز آثاری ماندگار و تاثیر گذار بوده است،پس چه صحیح است که علاوه بر در نظر داشتن اصل انتزاع که لازمه این عصر وبرهه زمانی میباشد،مفاهیمی چون فرهنگ،وحدت،عرفان و اصل زیبایی شناختی نیز مورد توجه قرار گیرد و با تکیه بر باورهای ایرانی اسلامی آثار روح فزا و تاثیرگذار خلق گردد که قابل درک برای هر بیننده خوش ذوقی باشد تا به اصل مفهوم هنر نیز نزدیک گردیم.
مهدی اشجاری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس اصفهان بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو قیمت سکه خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان سایپا ایران خودرو کارگران
نمایشگاه کتاب سریال شهاب حسینی عفاف و حجاب کتاب جواد عزتی مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال پرسپولیس فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام گوگل اپل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی