سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

فقط چند لبخند کوچک


فقط چند لبخند کوچک

نگاهی به فیلم cop out محصول سال ۲۰۱۰

Copout، اولین فیلم کوین اسمیت در ژانر اکشن – کمدی و از قضا اولین فیلمی است که وی کارگردانی می‌کند در حالی که متن آن را خودش ننوشته چراکه اسمیت تاکنون فقط متن‌های خودش را روی پرده سینما برده است.

عمده فیلم‌های اسمیت تاکنون از خشونت بالایی برخوردار بوده‌اند برای همین بیشتر آنها دارای درجه بالای ۱۷ سال هستند، اگرچه موارد غیراخلاقی‌ای که در درجه‌بندی‌ها لحاظ می‌شوند به ندرت در فیلم‌های وی یافت می‌شود. با این وجود وی در این فیلم از طنزی خاموش بهره می‌گیرد که از خشونت فیلم به شدت می‌کاهد.

تلفیق زوج سفیدپوست و سیاهپوست فیلم (با بازی بروس ویلیس و تریسی مورگان) تلاش تازه برای ایجاد صحنه‌های کمدی است در حالی که با بذله‌گویی‌های این دو، ترکیب می‌شود. البته به نظر می‌رسد که تقلید مستقیمی از فیلم «۴۸ ساعت» باشد.

۱۵ دقیقه از تماشای فیلم گذشته بود که من می‌خواستم به خانه بروم و جای این فیلم به تماشای تصاویر ادی مورفی و نیک نولتی بنشینم تا اوقات را به طرز بهتری سپری کنم. (اشاره به بازیگران فیلم اکشن ۴۸ ساعت – مترجم)

در طول سالیان گذشته، اسمیت نشان داده است که در نمایش جلوه‌های بصری در صحنه‌های اکشن، توانایی خوبی دارد اما در یک فیلم کمدی مثل copout، خنده‌ها اندک و گاه‌گاهند و توانایی پر کردن اوقات فیلم را ندارند.

فیلمساز، همواره نویسنده بهتری بوده تا این که کارگردان باشد، در حالی که این بار تهیه کنندگان او را به عنوان یک کارگردان استخدام کرده‌اند و همین موجب ضعف مشهود فیلم شده است.

در واقع از فیلم حالت طنزی احساس نمی‌شود مگر در جاهایی که زاویه‌های در نظر گرفته دوربین فقدان تخیلی را که وجود دارد، پوشش می‌دهند و تعداد زیادی از تصاویر ثابت به کمک آن می‌آیند تا در فضایی با علائم متعدد تجاری، طنزی دیگر را شکل دهد.

دیالوگ‌ها، حتی در بهترین حالات، از تفاوت‌های نژادی کمک می‌گیرند تا بیننده را بخندانند و لطیفه‌ها ناقص هستند و لنگ می‌زنند. تصوری که فیلمساز از طنز دارد باعث می‌شود تا مردم در طول فیلم تنها چند بار لبخند کوچکی در فضای بسته‌سالن بر صورت بیاورند چراکه آنها بیش از آنکه خنده‌دار باشند، تشریح‌کننده موقعیتند.

Copout که نام دوم «دو مامور نفهم» یا «یک زوج بی‌شعور» را به دنبال خود یدک می‌کشد درباره یک جفت کارآگاه با نام‌های جیمی مونرو (با بازی بروس ویلیس) و پل هاجز (با بازی تریسی مورگان) است. (در نام فیلم از کلمه‌ای استفاده شده که هم به معنی مامور است و همه در معانی دیگر چون گوساله و نفهم به کار می‌رود، برای همین در زبان انگلیسی معنی بهتری را ارائه می‌کند – مترجم)

خلاف بسیاری از پلیس‌های چنین فیلم‌هایی، این دو با همدیگر تازه آشنا نشده‌اند و همکاری آنها نزدیک به ۹ سال ادامه داشته است. وقتی که یکی از خبرچین‌ها به قتل می‌رسد، جیمی و پل معلق از کار و مجبور می‌شوند که یک ماه بدون حقوق به کار خود ادامه دهند.

آنها از سویی مورد آزار کارآگاهان دیگر قرار می‌گیرند که نقش آنها را کوین پولاک و آدام برودی بازی می‌کنند.

آنها پلیس‌های معلق مظنون را از بازداشتگاه، مظنونان و اطراف محل جنایت دور نگاه می‌دارند. در پایان، درگیری به وجود می‌آید و با آزادی گروگان‌ها فیلم به جایی می‌رسد که تصور می‌کنید.

اگرچه فیلم ریتم تندی دارد اما نمی‌توانیم بگوییم فیلم در جذب مخاطب موفق است. کمدی ولرم است و اکشن فیلم باعث خستگی می‌شود. دیالوگ‌ها در سطح پایین‌تری از انتظار بیننده نسبت به فیلم‌های اسمیت قرار دارند و عناصر نمایشی (مثل رفاقت جیمی با دخترش یا رابطه پل با همسرش) بسیار سطحی هستند.

فیلمساز ظاهرا به این موارد اهمیت نداده است پس چرا اصلا ما به آنها اهمیت می‌دهیم؟!

حتی بروس ویلیس به عنوان یک بازیگر توانا که شوخ طبعی خود را در چند فیلم کمدی به خوبی نشان داده است در کنار تریسی مورگان که استعداد درخشانی در سینماست، نمی‌توانند فیلمنامه ضعیف فیلم را نجات دهند.

شاید حضور این دو بازیگر تماشاگران را به سینماها بکشاند، اما در پایان، بیننده فکر می‌کند که آیا پول دادن برای چنین فیلمی، حکم ریختن پول به زباله را ندارد؟

* عنوان اصلی نمایشنامه است