یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
سیندرلایی که لواشک می خورد
نفس این كار كه چند هنرمند جوان، دور هم جمع شوند و بر اساس افسانهها و قصههای كهن و یا داستان مدرنی، نمایشی را تنظیم و به صحنه ببرند نه فقط خوب است بلكه به شخصه معتقدم ـ اصولاً ـ حركت مقدسی است. كسی هم كه مشكلات تئاتر امروز كشورمان را بداند و متوجه باشد چه بدبختی و گرفتاریهایی باید كشید تا یك نمایش یك ساعته به روی صحنه برود، تأیید خواهد كرد كه چنین حركتی بیشتر شبیه اعمال اسطورهای است تا انسانی عادی و در قرن حاضر و آن هم در جامعه ما. چرا كه اگر رستم و گیل گمش هم، صابون مشكلات سالن نمایش و نداشتن بودجه مناسب و تسویه حساب نشدن به موقع با گروههای نمایشی و چه و چه و چه به تنشان میخورد، حتماً عشق به تئاتر نیز در پیششان زایل شده و از بین میرفت. صحبت و انتقاد در این بخش نیست بلكه به حادثه و رخدادی برمیگردد كه بهعنوان نمایش به روی صحنه رفته است. اینهمه پرچانگی كردم و به قولی با فك پلاستیكی مطالبی را بیان كردم تا بگویم نمایش برای من بهعنوان تماشاگر حرفهای تئاتر، ارضاكننده نبود. وقتی نمایش تمام شد پیش خودم فكر كردم، اجرا بهراحتی میتوانست یك اجرای دانشجویی برای پاس كردن واحدی از دروس دانشگاهی و یا اجرا، برای جامعه دانشجو بسیار مناسب باشد. اما اینكه چرا در حرفهایترین مجموعه نمایشی این مملكت مشقهای دانشجویی به روی صحنه میرود، سؤالی است كه مسئولان مربوطه باید پاسخ دهند.نمایش «داستان باورنكردنی یك زن» به غیر از لودگی و سیاه بازی چیز دیگری برای گفتن ندارد و این به اصطلاح طنز تا جایی پیش میرود كه بازیگران، سعی میكنند برای خنداندن تماشاگر، هر كاری بكنند حتی اگر این عمل، زشت باشد (مانند كوبیدن چوبدستی بر روی...). البته باز هم تأكید میكنیم كه خنداندن و حتی صرفاً خنداندن مردم كار ساده و كمارزشی نیست اما صرفاً وظیفه هنر نمایشی این نیست، هرچند میتواند یكی از وظایفش باشد. به هرحال تكیهٔ نمایش بر خلاقیت فردی بازیگران و گروه اجرایی نمایش میباشد و قاعدهٔ كلی هم خنداندن تماشاگر است حال قصهای هم وجود دارد كه اتفاقاً از قصص باستانی چین است و باز این نكته برایمان روشن نشد كه چرا زمینهٔ اتفاقات و ماجراها در كشور خودمان اتفاق نیفتاده چرا كه ما هم قصههای زیباتری داریم برای نمایش طنزآمیز (كلیات عبید زاكانی مثلاً) و هم سنتهای نمایشی مانند و حتی زیباتر از آنچه در روی صحنه دیدیم.اینكه میگویم، لایه طنز نمایش تمام عناصر دراماتیك و نمایشی را تحت تأثیر قرار داده بود و تماشاگر، نهایتاً تبدیل شده بود به موجودی كه باید با سخنان خندهدار بازیگران میخندید و در این كار تا حدی پیش رفته كه بنمایه و حوادث داستان در لابهلای همین ترفندهای طنزآمیز اجرا، از دست رفته است. كلیت نمایش و اجزای آن بهطور طبیعی رشد نكرده و بخشهایی از آن بزرگتر از قسمتهای دیگر میباشد و همین موضوع باعث شده تا به یكدستی نمایش كه لازمه هر اثر نمایشی است و نهایتاً به مقولهٔ زیباییشناسی نمایش لطمه وارد شود. اما، چون نقص آن گفتی، حسناش هم بگو. نمایش از ایجاز صحنه فوقالعادهای برخوردار است و عنصر طراحی صحنه طوری عمل كرده كه تمام صحنههای بازسازی شده باوركردنی به نظر میرسند. در همین جهت ارابه نمایش در عین حال كه خانه حكیم است، سردابه و انباری خانه وی نیز میباشد و این با تغییر كوچكی در صحنه و لوازم صحنه، اتفاق میافتد. همچنین ایضاً بزنید مواردی مانند گریم، موسیقی و... را. انصافاً بازیگران تمام تلاش خود را كردند و سنگ تمام گذاشتند و در كنار سادگی دكور و اجزای اجرایی دیگر توانستند كمبودها و كاستیهای دیگر را بپوشانند. حسرت تماشاگر هنگامی به وجود میآید كه كمی بیشتر به نمایش نظری بیفكنی و متوجه این موضوع بشوی كه چنانچه از نمایش، همین لودهبازی را بگیری دیگر چیزی ته قضیه نمیماند. بستری كه نمایش در آن جریان دارد، اجزای متناسبی ندارد و همین موضوع باعث میشود تا تأثیرگذاری مناسبی بر روی تماشاگران اتفاق نیفتد و در نهایت نمایش در همان صحنه با تماشاگر باشد و با خروج او از سالن، تأثیر و خاطره آن از بین برود. به هرحال گروه، تمام سعی خود را به عمل آورده و این ستودنی است. گروه به مسائل روز توجه دارد و این خوب است. گروه بازیگران از تكنیك فاصلهگذاری استفاده میكنند و این كار را، هم ماهرانه انجام میدهند هرچند تكرار در بعضی موارد، تماشاگر را آزرده میكند. گروه... این هم خلاصه داستان برای كسانی كه علاقهمندند:
یك گروه نمایش دورهگرد برای تماشاگران نمایش اجرا میكنند. داستان نمایش، درباره زنی است چینی كه به تازگی شوهرش را از دست داده است. تصادفاً حكیمی هم كه همسرش را از دست داده در قبرستان او را میبیند و به او علاقهمند میشود. كار به ازدواج میكشد و... .
نمایش «داستان باورنكردنی یك زن» میتوانست نمایش موفقتری شود اگر داستان و درونمایه آن در لابهلای هزار توهای طنز نمایشی گم نمیشد. میتوانست نمایش موفقتری باشد اگر این طرز تفكر در بین عوامل نمایش وجود نداشت كه به هر طریقی باید تماشاگر را خنداند. میتوان در روی صحنه سیندرلا را مجبور كرد كه لواشك بخورد، میتوان خیلی كارهای دیگری كرد به شرط آنكه در جهت هدف و تم اصلی نمایش باشد. منتظر میمانیم تا كار بهتری از گروه نمایشی ببینیم.
سعید محبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست