دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
مروری بر روند فقر و سیاست های فقرزدایی در ایران

عمده هدف این قانون و قوانین بعدی مرتبط با آن تا سالها، نگاه به فقیر به عنوان یک مجرم اجتماعی بود و به همین دلیل این قوانین بیش از آن که حمایت از فقرا را مد نظر داشته باشد، به کنترل مفاسد اجتماعی به زبان امروزی میپرداختند. بر اساس این نوع قوانین؛ در بسیاری از مواقع، فقرا جمعآوری شده و در میادین شهر در اختیار سرمایهداران قرار میگیرند تا به آنها خدمت کنند و در مقابل نیز ثروتمندان غذا و سرپناه را برای آنها فراهم کنند.
راغفر افزود: مروری بر قوانینی که از سال ۱۶۰۲ به بعد، تحت عنوان قوانین فقرا مطرح شدند، نشان میدهد که در برخی مواقع، شدت تنبیه برای فقرایی که تمکین نمیکردند، به شدت زیاد بوده و درواقع، بر اساس نگاه حاکم بر آن، فقرا را نباید تنبل بارآورد و تنها باید امکانات بسیار ناچیزی در اختیار آنها قرار داده شود تا حاضر به کار شوند. از سوی دیگر، قرار گرفتن تحت پوشش شرایط رفاهی، امری بسیار مذموم تلقی میشد؛ چرا که بودجه مربوط به آن را در راستای افزایش تنپروری در جامعه تلقی میکردند. البته در اینجا باید گفت که کشورهایی مانند انگلستان در دورهها و حکومتهای مختلف، قوانین نسبتا متفاوتی را تجربه کردند. به همین دلیل در نوانخانههایی که در دورههای مختلف تشکیل میشد، شاهد شیوههای برخورد و کنترل متفاوتی هستیم.
راغفر انقلاب صنعتی را نقطه عطفی در ایجاد برخی تحولات در نوع نگاه نسبت به فقرا از مجرمان اجتماعی تا زمان معرفی آنها به عنوان قربانیان اجتماعی دانست و در عین حال تاکید کرد که در این میان، نقش متفکران اجتماعی و نویسندگان بسیار برجسته را در نگاه به فقرا، به عنوان قربانیان اجتماعی، نمیتوان نادیده گرفت. به گفته او این تحولات در آن زمان، تا جایی ادامه داشت که کمکم با مهاجرت بسیار روستائیان به شهرها، دورهای ایجاد شد که مارکس از آن به عنوان "دوره ارتش بیکاران" نام برده و در نظریات خود، به قدرت سرمایهداری حاکم بر این دوره میپردازد.
وی در ادامه، به بحث از چگونگی شکلگیری نظامهای تامین اجتماعی، حقوق شهروندی و پایههای دولت رفاه در پی فشارها و تاثیرات جنبشهای اجتماعی مردمی پرداخت و گفت: جنبشهای اجتماعی برای نخستین بار در آلمان در سال ۱۸۸۹، باعث ایجاد نظام تأمین اجتماعی شدند که به سرعت در واکنش به فشارهای اجتماعی در کشورهای دیگر نیز حاکم شد. اوایل قرن بیستم نیز چند تحول عمده شکل گرفت که به عمیق شدن نوع نگاه نسبت به همه جامعه، از جمله فقرا، منجر شد. جنگ جهانی اول و کشته شدن میلیونها نفر در پی آن، رکود بزرگ در دنیای سرمایهداری و تورم و قحطی ناشی از آن، همچنین جنگ جهانی دوم از جمله اتفاقاتی بود که باعث شد این تفکر به وجود آید که افراد میتوانند قربانی نظامهای اجتماعی خود باشند. بدین ترتیب، بحث حقوق شهروندی مطرح میشود و به تدریج پایههای دولت رفاه شکل میگیرد. مبنای همه اینها، نوعی تغییر نگاه نسبت به آسیبدیدگان اجتماعی و فقرا و تحول مفهومی نسبت به آن است که در پی آن، کمکم دولتها نسبت به حداقل رساندن این آسیبها مسؤول میشوند و سیاستهایی را شکل میدهند. از این دوره به بعد نیز تا زمان حال، ویژگی اصلی این تحولات عمدتاً مبتنی بر حق و حقوق است که توسط یک قانون اساسی دموکراتیک به رسمیت شناخته شده و دولتها موظف به ایفای آن میشوند.
دکتر راغفر در ادامه بحث خود، با مرور روند سیاستهای فقر زدایی در ایران، عدم وجود نهضتها و جنبشهای اجتماعی را از مهمترین دلایل عدم تحقق کامل اهداف این سیاستها و تأمین حقوق از سوی دولت معرفی کرد. او در این باره گفت: ما اگرچه ما تاریخ گذشته بسیار درخشانی داریم که کتیبهها آن را حکایت میکنند اما آنچه امروزه به عنوان سیاستهای مدرن رفاهی میشناسیم، اول بار در سال ۱۳۰۹ تحت عنوان قانون طرق و شوارع در ایران ایجاد شد که بخشی از فرآیند شکلگیری دولت مرکزی در ایران است. از آنجا که سیاستهای توسعه در این دوره در جهان سیاستهای مدرنیزاسیون است، بخشی از این مجموعه قوانین نیز از آن پیروی میکنند و در پی آن، دادگستری، راهآهن، بانک، دانشگاه، صنایع و همچنین سیاستهای تأمین اجتماعی شکل گرفته و در واقع از بالا به پایین دیکته میشوند. بعدها شاهد تحولات دیگری که در سیاستها هستیم؛ مثلاً در سال ۱۳۲۵ وقتی قانون کار در ایران تصویب میشود، حزب توده آن را به مجلس آورده و نمایندگان تصویب میکنند. در سال ۱۳۳۱ نیز مصدق قانون دیگری را به مجلس میآورد. در سال ۱۳۵۴ به دلیل افزایش درآمدهای نفتی، دولت رفاه در ایران تا حدی شکل میگیرد که رایگان شدن خدمات درمانی، آموزش، آموزش عالی از جمله فعالیتهای مربوط به آن است. بعد از انقلاب هم شکلگیری نهادهای حمایتی مثل کمیته امداد و بنیادهای مختلفی که با ابتکار رهبری در کشور شکل گرفت. با این وجود، همواره نقش دولتها در کم و زیاد کردن قدرت این نهادها بسیار زیاد بوده و در واقع ما شاهد شکلگیری نهادهای رفاهی برای پاسخگویی به مشکلات اجتماعی، از پایین به بالا نبودهایم. بدین ترتیب سیاستهای رفاهی در کشور ما نوعی سیاستهای فردی شده است. علاوه بر این، در مقایسه با تحول سیاستهای فقرزدایی در جهان، در جامعه ما علیرغم آن که حقوق نسبتاً زیادی برای افراد در قانون اساسی در نظر گرفته شده، به دلیل عدم وجود نهضتها و جنبشهای اجتماعی، دولتها زیر بار بسیاری از موارد تأمین چنین حقوقی نمیروند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود، از مشکلات مطالعه فقر و سیاستهای فقرزدایی در ایران، فقدان اطلاعات و دادههای کافی را از جمله این مشکلات معرفی کرد و افزود: فقر عمدتاً به عنوان نوعی فقدان و کاستی از یک حد استاندارد تعریف میشود و محققان بسیار حساسند که خط فقر را تا جایی که ممکن است، پایین نشان دهند تا حساسیت دولتها را برانگیزاند. در نتیجه در بسیاری از موارد اندازهگیریها بیشتر رویکرد اقتصادی دارند.
راغفر ادامه داد: در تعریف، دو نوع فقر مطلق و نسبی داریم. فقر مطلق حداقلهای استانداردی را برای هر جامعهای تعریف میکند که عملاً عدم دستیابی به آنها سبب میشود افراد دچار سوء تغذیه شده و در همواره در معرض مواجهه با بیماریهای مختلف هستند. حال آنکه در تعریف فقر نسبی، خط فقر به نسبت جریان جامعه در نظر گرفته میشود که درواقع، نوعی میانگین یا میانه مقایسه شده با سطح درآمد افراد جامعه است. علاوه بر این، در اقتصاد مفاهیم دیگری تحت فقر قابلیتی نیز از سوی سن مطرح شده که جایزه نوبل را در پی داشت. در تعریف فقر قابلیتی مطرح میشود که بهتر است به جای اینکه ببینیم مردم چقدر درآمد دارند، قابلیتهای آنها را بررسی کنیم. قابلیت دسترسی به حداقل غذا، حداقل خدمات بهداشتی برای پیشگیری از بسیاری از بیماریها، حداقل دسترسی به خدمات آموزشی برای برخورداری افراد از امکان حداقل خواندن و نوشتن و حداقلهای دیگر که در قالب شاخصهای دیگر از جمله میزان مشارکت آنها در سازندگی جامعه نیز سنجیده میشود.
وی همچنین گفت: در تفسیری از مفهوم قابلیت فقر، سه عنصر عمده تعریف میشود. یکی نگاه آدام اسمیت است که میگوید فقیر عملاً کسی است که برای حضور در جامعه، با شکل و ظاهر خود، احساس شرم میکند. دوم جامعهشناس اقتصادی دیگری به نام پیتر تانسن که معتقد است که فقیر کسی است که امکان مشارکت در فعالیتهای اجتماعی را نداشته باشد. جان راورز نیز معتقد است که عالیترین کالایی که یک جامعه باید برای افراد محروم خود فراهم کند، عزتنفس است.
دکتر راغفر در بیان شیوههای اندازهگیری فقر، دو اقدام اساسی در این زمینه را یکی بحث شناسایی فقر و فقیر و دیگری، تعیین خط فقر تعریف است. بنابر رویکرد سن، فقر به مفهوم قابلیتی خود، فقط به محدودیت درآمدی محدود نمیشود. چنانچه سن خود مثال میزند که در شرایطی که ممکن است خط فقر برای دو خانوار ۰۰۰/۱۰۰ تومان باشد، وقتی آنها ۰۰۰/۱۲۰ تومان درآمد داشته باشند، میگوییم که فقیر نیستند امّا اگر یکی از اعضای این خانوادهها بیماری کلیوی داشته و او ناگزیر به درمان باشد، مسأله خیلی متفاوت میشود. بنابراین این مساله که افراد تا چه حد میتوانند نیازهای اساسی خود را برطرف کنند، بسیار مهم است و از این جهت، رویکرد قابلیتی عملاً رویکردی است که بر توانمندسازی فقرا تأکید دارد.
این اقتصاددان در بخش دیگری از سخنان خود، به مطالعات صورت گرفته از فقر در ایران پرداخت و در این زمینه ابتدا اشاره کرد که از جمله اهداف کمی برای کاستن فقر و نابرابری در کشورها، ریشهکنی فقر و گرسنگی در جهان است که شاخص آن، به صورت کمی نصف کردن تعداد فقرا در هر سال تعیین شده و براساس هدف کمی این چشمانداز، باید سالانه %۳ از میزان فقر کاهش یابد. این در حالی است که مطالعات ما نشان میدهند فقر شهری در ایران سالیانه %۲ کاهش یافته است.
وی در ادامه گفت: در ایران، معمولاً مصرف خانوار را به عنوان تقریبی از درآمد رفاه آن درنظر میگیریم. در این زمینه، در روش رویکرد نیازهای اساسی نیز سبدی مصرفی تعریف میشود که در آن، فرض بر این است که این سبد شامل اقلامی برای نیازهای اساسی فرد است. در مرحله بعد، ارزش پولی این اقلام تعیین شده و فرض بر این گذاشته میشود که میزان آن شاخص خط فقر است. در این شیوه، به دلیل وجود اختلاف نظر روی این کالاهای اساسی، عمدتاً از رویکرد نیازهای غذایی استفاده میشود. به عنوان مثال، میزان کالری مورد نیاز هر فرد از سوی محققین غذایی مشخص میشود که در ایران سال ۱۳۸۳، این میزان برای هر فرد شهری، حداقل ۲۴۰۰ کیلوکالری در نظر گرفته شده است. هزینههای غیرخوراکی خانوارها نیز از روشهای دیگری به دست آمده و با استفاده از فرمولهای مختلفی شاخصها محاسبه میشوند. شاخصها باید وقوع فقر، شدت فقر و نابرابری میان فقر را نشان دهند.
راغفر در ادامه خاطرنشان کرد: دادههای ما از مرکز آمار، دادههای خامی هستند که بر اساس آنها، خط فقر برای خانوار دو نفره در نظر گرفته شده که البته میتوان آن را با استفاده از مقیاسهای معادل، برای خانوارهای یک نفره تا ۱۳ نفره، مورد بررسی قرار داد. بر اساس این مطالعه، در سال ۱۳۶۸، %۴۹ جامعه روستایی و %۴۲ جامعه شهری فقیرند که این ارقام علیرغم وجود نوسانات به تدریج کاهش پیدا کرده است تا جایی که در سال ۱۳۸۳ فقر روستایی به %۲۸ و فقر شهری به %۲۹ میرسد. از سوی دیگر، شدت فقر نیز از سال ۶۸ تا ۸۳ کاهش یافته است. در بررسیهای سال ۱۳۸۳، استان سیستان و بلوچستان فقیرترین استان شناخته شده و خط فقر در این سال، برای یک خانواده شهری پنج نفره، ۰۰۰/۴۰۰ تومان در نظر گرفته شده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست