دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
ادبیات كودك و نوجوان در محاق
چنانچه بتوان هر اثر غیرترجمه ای تولید شده در حوزه كودك و نوجوان را تالیف دانست این حوزه فضای گسترده ای را شامل می شود، با این ویژگی مشترك كه همه آنها غیرترجمه ای هستند. این تعاریف بیشتر مورد توجه و علاقه مدیران فرهنگی است كه به هنگام ارائه آمار و به منظور مناسب جلوه دادن شرایط از آن بهره می گیرند. تحقیق گروهی علیرضا كرمانی با برخی از اعضای انجمن نویسندگان كودك و نوجوان تحت عنوان «سیاستگزاری برای نشر كتاب های كودك و نوجوان در دهه هشتاد» نشان می دهد كه در طول سال های دهه هفتاد به طور متوسط ۷/۶۳ درصد كل كتاب های تولید شده در این مقطع تالیفی بوده است و اگر درصد كتاب های تولید شده تحت عناوین گردآوری، اقتباس و بازنویسی به این آمار اضافه شود، آمار كتاب های غیرترجمه ای و به اصطلاح تالیفی بالغ بر هفتاد درصد كل كتاب های تولید شده در این دهه است. در تمامی سال های این دهه نسبت كتاب های تالیفی در هیچ یك از سال ها كمتر از ۵۰ درصد نبوده و كمترین رقم با ۷/۵۶ درصد مربوط به سال ۱۳۷۷ است. نكته قابل توجه در این آمار این است كه براساس هر تفسیری، مدیران فرهنگی می توانند مدعی باشند كه به هیچ وجه در سال های دهه هفتاد و به احتمال زیاد سال های ۱۳۸۰ به بعد نیز غلبه با كتاب های ترجمه ای نبوده است و از این رو آنها با بهره گیری و اتكا به این آمار می توانند به منتقدان پاسخ گویند. علیرضا كرمانی كه یكی از پژوهشگران در حوزه كودك و نوجوان است با تاكید بر صحت آمار معتقد است: «سنجیدن امور كیفی با ابزارهای كمی و به عبارت دیگر كمی كردن امور كیفی اشتباه است و اغلب به تحریف واقعیات می انجامد. تالیف به نظر من مفهومی كیفی است و لذا به سادگی نمی توان به هر اثر غیرترجمه ای نام تالیف نهاد. در تعریف تالیف اغلب وجوه خلاقه و هنری مدنظر است.» وی با تاكید بر این موضوع كه اقتباس و بازنویسی را نمی توان در حیطه تالیف قرار داد، می افزاید: «این آثار اغلب كتاب سازی هایی هستند كه توسط افراد غیرمتخصص و با انگیزه های مختلف غیرهنری و غیرفرهنگی ورودی نامبارك به سرزمین ادبیات كودك و نوجوان دارند.» با توجه به این امر اگر ملاك تعریف كتاب های تالیفی از غیرتالیفی را شاخصه های هنری قرار دهیم، بدون شك این آمار دچار افت شدید می شود. كرمانی فقر تالیف در كشور را حاصل دو عامل اصلی می داند: «نخست علتی ساختاری است و آنچه مهمتر به نظر می آید، حاصل سیاست های حمایتی در این زمینه است. این سیاست ها در سازمان های مجری به روشی اجرا می شود كه به راحتی می توان از آنها سوءاستفاده كرد.»
وی غیرساختاری بودن را علت دوم می داند و بر این باور است كه سطح پایین تحصیلات و عدم برخورداری پدیدآورندگان و ناشران كتاب های كودك و نوجوان از آموزش های تخصصی یكی دیگر از عوامل بازدارنده تالیف است. محمدرضا یوسفی كاندیدای جایزه هانس كریستین اندرسن در سال ۲۰۰۰ عامل اقتصادی برای ناشر را در این امر موثر می داند: «در كشورهای مختلف دنیا برخلاف كشور ما كه دچار وارونگی است، ترجمه اساساً ارزش و بهایی ندارد و افتخار محسوب نمی شود. یكی از مسائل عمده در این مقوله در كشور ما بعد اقتصادی است. ادبیات كودك ما به ظاهر متولیان زیادی دارد ولی در حقیقت متولی ندارد. زمانی ارشاد ممانعت هایی را اعمال می كرد و برنامه ریزی هایی داشت كه امروز برنامه ریزی خاصی ندارد و هر ناشر به دلخواه عمل می كند. كافی است ناشر به نمایشگاه فرانكفورت و یا نمایشگاه هایی از این دست برود و برای چند سال آینده كتاب داشته باشد.» مهدی میركیانی یكی دیگر از نویسندگان كودك و نوجوان است كه عدم پرداخت حق كپی رایت و تصویرگری را مطرح می كند: «در كارهای چهار رنگ كه اكثراً متن كمی هم دارند، ناشر به راحتی با یك خرید قطعی و صرف هزینه كم به سمت ترجمه گرایش پیدا می كند و به همین دلیل به سوی نویسندگان تالیفی كه باید برای آنها هزینه تصویرگری را هم پرداخت كند، نمی رود. با توجه به این واقعیت ها باید ملاحظات بازرگانی و مالی در این امر را بسیار دخیل دانست.»شهرام شفیعی نویسنده كتاب های داستان نوجوانان هم علت اصلی را ارزان تمام شدن تولید كتاب های ترجمه می داند: «متاسفانه منفعت طلبی ناشران بیش از ضرورت كار فرهنگی است.» و در توضیح می افزاید: «گو اینكه ترجمه آثار خوب دنیا برای خوانندگان، نویسندگان و اولیا بسیار مفید است، اما نباید مانعی برای توسعه كارهای تالیفی باشد.» به اعتقاد وی در سال های گذشته رشد چشمگیری در تالیف از منظر كیفی نداشته ایم. ضمن اینكه بر ذائقه مخاطب در این زمینه تاكید دارد: «البته مخاطب در حیطه ادبیات كودك و نوجوان به بخش وسیع آن یعنی اولیا و اولیای آموزشی _ تربیتی اطلاق می شود چون گاهی به واسطه آنها كتاب به دست مخاطب اصلی می رسد و چون این مخاطب تحت تاثیر رسانه های غیرادبی هست، بالطبع ترجمه همخوانی بیشتری با این ذائقه دارد.» از سوی دیگر شفیعی عدم نوجویی نویسندگان را در جذب مخاطب و گسترش كار ترجمه بی تاثیر نمی داند.میركیانی هم می گوید: «اگر بخواهیم متن را در مقایسه با مقوله ای مشابه مقایسه كنیم كه تصویرگری است، باید بگوییم در سال های اخیر اتفاق غریب و فرخنده ای در بخش تصویرگری افتاده است كه این خلاقیت و رشد در تالیف كمتر دیده شده.» وی معتقد است فاصله موجود و نبود شناخت مخاطب و نوجویی نویسندگان و ساده پسندی آنها یكی دیگر از عوامل فعال تر شدن حوزه ترجمه است. میركیانی به نكته دیگری نیز اشاره دارد و آن پیشرو بودن مخاطب است: «مخاطب بسیاری از مواقع جلوتر و تیزهوش تر از نویسنده است و چیزهایی را در اطرافش می بیند كه نویسنده نمی بیند. بنابراین نویسندگان باید ساده پسندی را كنار بگذارند و در تجربه عرصه های نوتر و بكرتر تقلا نشان بدهند.» محمدهادی محمدی پژوهشگر و فعال حوزه كتاب كودك معتقد است: «در جامعه ای كه راه آنچنان هموار نیست تا كارهای خلاق ارائه شود و دست نویسنده نیز باز نیست، گرایش برخی نخبگان كه در حوزه ادبیات كودكان فعال هستند به سوی ترجمه آثار ادبی كلاسیك و یا آثار ادبی برتر جهان جلب می شود كه البته دارای ابعاد متفاوتی است.»
وی نیز یكی از علل را ناشران و فروش تضمینی ترجمه ها می داند و می افزاید: «دوگانگی یا بحران در زمینه های مختلف ادبیات كودكان را هم درگیر كرده است. طی این سال ها گروهی نویسنده در دوره های متوالی تاریخی تربیت شده اند و به ویژه در ۳۰-۲۰ سال گذشته نتوانسته اند نسبت خود را با جامعه پیدا كنند و اگر بخواهیم وضعیت نویسندگان را به صورت تحلیلی بررسی كنیم، بیشترشان پیشینه روستایی دارند و به عبارت دیگر ادبیات كودكان ایران خصلت دهقانی دارد. اگر خصلت دهقانی را در موقعیت مدرن بسنجیم، در واقع در موقعیت پیش مدرن قرار داریم. اینگونه تفكرات در بازار با آثاری كه از دنیای مدرن و پست مدرن منتشر می شود، رقابت می كنند. این تضادها را حتی اگر در بستر جهانی تحلیل كنیم، یعنی با در نظر گرفتن اجتماعی نویسنده ایرانی و شرایط جهانی و تلاقی این دو باهم تضادشان در بازار صرف نظر از وضعیت ناشر خود یكی دیگر از دلایل است. اگر داستانی با زاویه تفكر مدرن و پست مدرن بخواهد در ایران نوشته شود، به رغم سانسور و عوامل دیگر برای نوجوان ایرانی كششی نخواهد داشت و بر این اساس در چنین موقعیت و بازاری دست نویسنده ایرانی بسته است.»
محدودیت سوژه یا اعمال سوژه
به نظر می رسد بسیاری از نویسندگان همچنان در حوض كاشی خانه مادربزرگ مانده اند و گرایشی به موضوعات مدرن و یا تبدیل سوژه های قدیمی به صورت مدرن نشان نمی دهند و شناخت كافی از خواسته های مخاطب ندارند و این عدم پرداخت و نوجویی خود یكی از عوامل دامن زننده به بازار ترجمه است. محمدرضا یوسفی بر این باور است كه در نویسندگی خلاق محدودیت سوژه وجود ندارد اما محدودیت فضا یكی از عوامل بازدارنده است و در توضیح می افزاید: «اگر ادبیات را امری خلاقه بدانیم، در امر خلاقه نویسنده تصمیم گیرنده نیست و تصمیم گیرنده پدیده هنری است كه قرار است، خلاقه تولید شود. اگر كسی این توانایی را داشته باشد كه برای حوض كاشی اثر خلاقه بنویسد، باید بنویسد و یا اگر می تواند در مورد مسائل امروز بچه ها بنویسد، باید به این امر بپردازد. مهم ادبیات است.» وی با اشاره به خلاقه بودن ادبیات معتقد است: «اگر ادبیات خلاقه باشد، مخاطب را جذب می كند. باید زمینه را برای آثار خلاق به وجود آورد. در این شرایط آثار خود به خود تولید می شوند. ادبیات امری از پیش تعیین شده و ارادی و آگاهانه نیست. باید سوژه از درون وجود سرچشمه بگیرد و از طریق تركیب واژه ها تبدیل به یك اثر ادبی شود. اگر چنین شد، در این شرایط است كه خواننده دیروز و امروز جذب می شود.»
محمدهادی محمدی نیز با متفاوت خواندن محدودیت اعمال سوژه با محدودیت سوژه معتقد به محدودیت اعمال سوژه است و مسئله نشر و سانسور را عامل بازدارنده ای می داند كه مانع فعالیت در حوزه كودك _ نوجوان شده است.
وی با اشاره به مسئله ذهنیت پیش مدرن كه نویسندگان با آن درگیر هستند، می گوید: «اگر حتی سوژه خصلت سنتی داشته باشد، باز هم می توان آن را به شكل مدرن تبدیل كرد و حتی همان حوض كاشی خانه مادربزرگ را كه سنت ما است، به شكل مدرن ارائه داد.خود سوژه به عنوان یك كنش در داستان ایرادی ندارد. حتی اگر نگاهش به گذشته باشد اما نگاه مدرن یا شكل ارائه آن باید به صورت مدرن باشد.» و در توضیح می گوید: «چنانچه مسئله روابط شهروندی را كه یك مسئله مدرن است، به ذهنیت پرورش نیافته نویسنده ای بسپاریم، ذهنیت دهقانی همراه نویسنده این سوژه را هم نابود و ابتر می كند.»
محمدی كه در زمینه كارشناسی فانتزی های منتشر شده در ایران فعال است، می گوید: «در خارج از ایران فانتزی به عنوان یك ژانر مدرن مطرح است كه در ایران به چیزی ابتر و ناقص تبدیل شده، چرا كه ذهنیت فانتزی اقتضای شرایط تاریخی _ اجتماعی را طلب می كند كه در جامعه ما محقق نشده و شكوفایی و شكفتگی تخیل كه عنصر اساسی فانتزی است، در این ژانر محقق نمی شود.»
شفیعی كه از سال ۶۸ در حوزه داستان نوجوانان فعالیت دارد، بر این باور است كه نویسندگان حمایتی كه به طرق مختلف تحت حمایت دولت و مراكز نیمه دولتی هستند و استراتژی بر ادبیات كودك و نوجوان را براساس سلیقه، توان و استعداد خود اعمال می كنند، با در دست داشتن مدیریت ها و بودجه عرصه را برای ارائه كارهای افراد مستقل تنگ كرده اند تا جایی كه میل به گذشته، تكرار و تحجر از نگاه این نویسندگان ناشی می شود و می افزاید: «این افراد باید سلیقه خودشان را از مدیریتشان جدا كنند و اجازه چاپ آثار خودشان را در حوزه های مدیریتی نداشته باشند.»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست