چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
حق با کیست؟؟

ماجرا مربوط به مشکل میان یک پدر و دختری ۱۲ ساله بود که طرز تفکر و نگرش متفاوتی داشتند و از دادگاه تقاضای کمک کرده بودند.
دختر ۱۲ ساله که سوزان نام داشت معتقد بود که پدرش مدام از او ایراد میگیرد و تمام فعالیتهای روزانه او را مورد ارزیابی قرار میدهد. او میگفت پدرم اجازه نمیدهد با اتوبوس مدرسه به اردو بروم. نمیگذارد با دوستانم بیرون بروم، بخصوص اگر قرار باشد برای تفریح و گردش برویم. این اواخر نیز فقط به دلیل اینکه دوستم از طریق اینترنت چند جوک نامناسب برایم فرستاده کامپیوترم را از من گرفته و توسط یکی از دوستانش سایت مورد نظر را نیز هک کرده.
من نمیتوانم در فضایی که مانند زندان است براحتی زندگی کنم و درس بخوانم و شاداب باشم. نیاز به محیط بازتری دارم. امروز با گذشته فرق کرده است. من خودم میتوانم خوب و بد را تشخیص دهم و برای خودم تصمیم بگیرم، اما پدرم هرگز چنین اجازهای به من نمیدهد.
از طرف دیگر وقتی این پدر و دختر به دادگاه مراجعه کرده بودند مشاور به دختر گفته بود تا وقتی که جرمی از شما سرنزده باشد هیچکس نمیتواند شما را محدود کند و برایتان مرز بگذارد.
اما پدر که با نگرانی صحبت میکرد گفت که او دخترش را دوست دارد و معتقد است که فرزندان از دوره کودکی به بعد باید با حد و مرزهایی روبهرو باشند تا هم امنیت بیشتری داشته باشند و هم والدین بتوانند آنها را در شرایط گوناگون مورد حمایت قرار دهند.
این موضوع از نظر تربیتی تعریف شده است. او ادامه داد من نمیتوانم بگذارم دخترم مانند یک فرد غریبه تمام هنجارها و ارزشهای خانواده را زیر پا بگذارد و تا وقتی به طور علنی جرمی مرتکب نشده هیچ برخوردی با او نکنم. اگر قرار باشد با هر کسی میخواهد چت کند و هر اطلاعات و جوک و عکسی که میخواهد در اینترنت ببیند و از این طریق با افرادی سودجویی که میخواهند چنین دخترانی را به دام بیندازند آشنا شده و مطابق نظرات آنها عمل کند دیگر کاری از دست ما بر نمیآید.
من نمیتوانم بنشینم و تباه شدن زندگی فرزندم را ببینم و دم نزنم. درست است که او ۱۲ سال دارد، اما هنوز در اجتماع نیست و از روابط اجتماعی و فریبهای جامعه اطلاعی ندارد. او هنوز خیلی کوچکتر از آن است که بتواند پیشبینی کارهای خود را به درستی بکند و بتواند عواقب آنها را تشخیص دهد.
دوست او کاری کرده که دخترم با من مثل غریبه رفتار کند در صورتی که من از روی دلسوزی میخواهم مانع برخی از کارهای به ظاهر ساده او شوم.من پدرم و هیچ پدری نیست که آینده و زندگی فرزندش برایش اهمیتی نداشته باشد.
اگر قرار باشد که پدر در نقش بانک ظاهر شود و فقط هزینه کارهای مختلف فرزندان را پرداخت نماید، اما هیچ حقی برای اظهارنظر یا مقابله با مسائل ناشایست نداشته باشد پس ارتباطات خانوادگی و رابطه صمیمانه میان اعضا چه میشود؟!اگر قرار است جهان با پیشرفت خود اعضای خانواده را چنان از هم دور کند که هیچکس اهمیتی به دیگری ندهد این چه پیشرفت و چه لذتی است؟!
البته وکیل پدر معتقد است که این خواست دختر بود تا موضوع را به دادگاه بکشاند و به این طریق پدر را متوجه اشتباهش بکند، اما نهایتا این موضوع موجب تشدید اوضاع و سرسختی طرفین شده و حالا باید منتظر نظر قاضی در این مورد بود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست