سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

رابطه دنیای فانی و سرای باقی


رابطه دنیای فانی و سرای باقی

زندگی دنیوی و مادی با زندگی در جهان اخروی رابطه ای ظریف و مستمر دارد که اگر انسان در توجه به معنویات و اعتقادات شخصی خود کمی بی توجهی کرده و قدرت کنترل احساسات و علایق خود را نداشته باشد و با تمام اشتیاق جذب زندگی دنیوی گردد از زندگی اخروی باز می ماند

زندگی دنیوی و مادی با زندگی در جهان اخروی رابطه‌ای ظریف و مستمر دارد که اگر انسان در توجه به معنویات و اعتقادات شخصی خود کمی بی توجهی کرده و قدرت کنترل احساسات و علایق خود را نداشته باشد و با تمام اشتیاق جذب زندگی دنیوی گردد از زندگی اخروی باز می ماند. اینجاست اگر انسان خوب رهبری نشود و خوب از خود مراقبت نکند، ارتباط و علاقه او به اشیا به تعلق و وابستگی تغییر شکل می‌دهد. رابطه به صورت بند و زنجیر در می آید، حرکت و تلاش و آزادی به توقف و رضایت و اسارت در می آید و مبدل می‌گردد، پس دنیا وسیله است نه هدف و اغلب همین جا اشتباه می کنند، زیرا هدف آخرت است.

در اینجا نظرشهید مطهری در رابطه بین دنیا و آخرت و اینکه آیا تضادی بین این دو عالم می باشد و آن را به چهار قسمت تعریف و توجیه کرده‌اند عیناً نقل می شود: رابطه میان برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت که در این رابطه هیچ تضادی نیست و جمع این دو ممکن است. رابطه میان قرار گرفتن دنیا و هدف قرار گرفتن آخرت که در این تضاد می‌باشد و جمع میان این دو ممکن نیست. رابطه میان هدف قرار گرفتن دنیا و برخورداری از آخرت تضاد می باشد و نقص غرض است. رابطه میان هدف قرار گرفتن آخرت و برخورداری از دنیا تضادی نیست و ممکن است.

حضرت علی (ع) می فرماید: آن کس که هدفش پر کردن شکم است، ارزشش با آنچه از شکم خارج می گردد برابر است. خلاصه باید متوجه بود که دنیا و اشیای آن فدای انسان گردد و در خدمت انسان و انسانیت در آید؛ نه انسان در خدمت دنیا و اگر این فهم و درک را داشت ارزش های عالی خود را باز می یابد.

باید در نظر داشته باشیم که بزرگترین خطری که در امتحانات دنیوی متوجه انسان است، مال دوستی و دنیا دوستی است. خداوند در آیاتی از سوره همزه جمع مال را مذموم شمرده و می فرماید: "الّذی جمع مالاً و عدّده" کسانی که جمع مال برای آنها هدف می شود و خود را به هلاکت می افکنند، به طوری که تمام همّ خود را صرف جمع آن می کنند و هیچ در فکر حلال و حرام نیستند ولی در مقابل جمع دیگری برای مال کمترین ارزشی قائل نیستند و مال را مزاحم تقوی و قرب به‌خدا می دانند.‏

ولی آنچه از قرآن مجید و روایات اسلامی استفاده می شود این است که مال خوب است اما به چند شرط: وسیله باشد نه هدف. اینکه انسان را اسیر خود نسازد بلکه انسان امیر بر آن باشد. از راه مشروع به دست آید و در راه خدا مصرف گردد ولی متأسفانه اغلب مردم همین که مال و ثروتی به دست

می‌آورند طاغی شده و همه چیز را فدای مال می کنند.

"کلّا انّ الانسان لیطغی ان رآه استتغنی." چنین نیست که انسان حق‌شناس باشد. مسلماً طغیان می کند. به خاطر اینکه خود را بی نیاز می بیند.‏

در مورد دنیا هم سخن زیاد گفته شده است و بجا و بیجا مذمت شده است. ولی حقیقت آن است که حضرت علی (ع) می فرماید: دنیا خوب جایی است، اما برای کسی که بداند اینجا قرارگاه دائمی نیست، منزلگاه و گذرگاه است. خوب خانه‌ای است دنیا! اما برای کسی که آن را خانه خود نداند، دنیا خانه بین راه است نه خانه اصلی و قرارگاه دائمی.‏

در حدیث قدسی آمده است: یابن آدم: خلقت الاشیاء و خلقتک لأجلی. یعنی ای انسان خلق کردم همه چیز را برای تو و تو را خلق کردم برای خودم. پس نتیجه می گیریم که دنیا وسیله است و وسیله خوبی هم هست برای رسیدن به هدف و مقصد عالی و با این حساب هم باید وسیله را خوب شناخت و از او مواظبت کرد تا بتوان به وسیله آن به هدف عالی رسید.

همچنان که انسان برای رفتن به یک مسافرتی و رسیدن به یک محل و مقصدی مانند مکه احتیاج به هواپیما یا ماشین یا وسیله دیگری دارد پس برای اینکه سالم به مقصد برسد از آن وسیله هم خوب مراقبت می کند به امید اینکه هر چه زودتر به نتیجه برسد.‏

در حدیث آمده است: "الدّنیا حرامٌ علی اهل الاخره و الاخره و الاخرهٌ حرامٌ علی اهل الدّنیا و کلاهما حرامٌ علی اهل الله." پس معلوم شد هدف صحیح و درست، اهل کار است و بالعکس اگر انسان هدف و غایت انحرافی داشته باشد نه تنها به مرض خود گم کردن مبتلا می شود بلکه ماهیت انسانی او مسخ می شود و این یک حقیقت است که انسان هر چه را دوست بدارد و به او عشق بورزد با او محشور می شود و در حدیث دیگری آمده است: من احبّ حجراً حشره الله معه. یعنی کسی که دوست بدارد حتی سنگی را خداوند با همان سنگ او را محشور می کند.‏

خداوند متعال می فرماید: "و ما هذه الحیوه الدّنیا الاّ لهوٌ و لعبٌ وانّ الدّار الاخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون." یعنی این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازی مطلبی در آن یافت نمی شود و برای آخرت زندگی و حیات واقعی است اگر آنها می دانستند. چه تعبیر جالب و رسایی، چرا که لهو به معنی سرگرمی است و هر کاری که انسان را به خود مشغول می دارد و از مسائل زندگی منحرف می کند و لعب به کارهایی می گویند که دارای یک نوع نظم خیالی برای یک هدف خیالی است.‏

قرآن کریم زندگی دنیا را یک نوع سرگرمی و بازی می داند. مردمی جمع می شوند و به پندارهایی دل می بندند و بعد از چند روزی پراکنده می شوند و زیر خاک پنهان می گردند، سپس همه چیز به دست فراموشی سپرده می شود. اما حیات حقیقی که فنایی در آن نیست، نه درد و رنج و ناراحتی و نه ترس و دلهره در آن وجود دارد و نه تضاد و تزاحم، تنها حیات آخرت است در صورتی که انسان بداند و اهل تحقیق و دقت باشد.‏

نسرین پناهیان

منابع:

چهار وادی سلوک، محمد کاظم بصیری ابر قویی، قم: دفتر نشر الهادی، ۱۳۷۹.

حلیه المتقین، علامه محمد باقر مجلسی، تهران: انتشارات باقرالعلوم، ۱۳۷۷