یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سینمای ایران بیمار است


سینمای ایران بیمار است

روند فیلم های شهری به گونه ای پیش می رود كه حتی فیلمهای اكشن در شهرستانها نیز فروشی ندارند امروزه ملودرام هایی به سبك هندی جای جای فیلم های اكران شده از ابتدای امسال به چشم می آید

سینمای ارزشی ایران از جایی آغاز شد كه كارگردانان و فیلمسازان فارغ از گیشه و فروش فیلم به فیلمسازی محتوایی روی آوردند. در این راه نه تقلیدی صورت گرفت و نه راه رفته ای دوباره طی شد. سینمای ایران با فاصله از فیلمفارسی به مرحله رشد و شكوفایی خود نزدیك شد، با این تغییر روند ذائقه تماشاگران ایرانی نیز تغییر یافت. پس از ركودی چندین ساله فیلم هایی كمابیش معنادار و تاحدی ارزشی بر پرده نقره ای سینماها نشستند.

می توان سینمای ایران را به چهار دوره تقسیم كرد. دوره اول، دوره ای است كه گستره فیلمفارسی بر سینمای ایران سایه انداخته است و این مسأله موجب می شود تا معدود فیلم های بامحتوا هم نادیده گرفته شوند و به نوعی فراموش گردند. دوره دوم با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد. سینما مانند دیگر رسانه ها به تغییری اساسی دست زد ولی این تغییرات در حد شعار باقی ماند. فیلم هایی از به تصویر درآوردن ظلم و ستم رژیم گذشته و در نهایت فیلمفارسی های متجدد بدون مؤلفه های همیشگی پس از آغاز جنگ تحمیلی، سینما هم به اكشن های جنگی روی آورد.

فیلم هایی كه حماسه را در سطح تولید می كردند واز لحاظ ماندگاری جز چند اثر معدود، چندان پایداری نداشتند رفته رفته، موج نویی در سینمای ایران با توجه به اختصاص یافتن یارانه های فرهنگی به امرفیلمسازی شروع گشت كه به این صورت موج مرحله سوم آغاز شد. سینمای ایران در این عصر به اوج شكوفایی خود رسید.

آثار این مرحله دوم علاوه برآشتی دادن مخاطب با سینمای ارزشی توانست در سینمای جهان نیز موقعیتی برای خود كسب نماید. آنچه امروز از سینمای ایران نام برده می شود، مرهون ساخته های این دوره از سینمای ایران است. متأسفانه مرحله چهارم و فعلی دوران سینمای ایران، هیچ موقعیت ویژه و خاصی ندارد. آنچه در حال حاضر سینمای ایران با آن مواجه است، تلفیقی است از آنچه پیش از این به عنوان سینمای موفق نامبرده می شد.

به عبارت بهتر در دوران چهارم با تكرار مقررات مواجهیم این تكرار دو نوع است. یك نوع آن مربوط به تكرار فضایی است كه در آن سوی آبها مشتری دارد. (جشنواره پسند و فرنگی دوست)! این نوع سینما، تكرار سینمای عباس كیارستمی است یعنی نه زاییده تراوشات روحی و حتی ذهنی یك فیلمساز كه تكرار راهی رفته و ظاهراً از جهاتی موفق است.

طبیعی است كه مخاطب ایرانی با این سینما چندان دلبستگی نداشته باشد و اعتنایی به آن ننماید، آنها هم كه در این ژانر فیلم می سازند، توجهی به این نوع مخاطب ندارند و سعی دارند وجود صحنه های فقر و بدبختی از داخل ایران، بی سوادی و وجود خرده فرهنگ های غیردموكراتیك برای مخاطبان آن سوی آب ها را به تصویر كشند كه همه این مسایل حكم تماشای یك باغ وحش زیبا دارد. به همین راحتی!

نوع دوم سینمای ایران در مرحله جدید، بازگشت به سینمای عوام زده، بدون فكر و گیشه پسند است. بازگشت به فیلمفارسی! هرچند كه این نوع سینما دارای مؤلفه های خاص خود است كه با موازین شرعی و عرفی تعیین شده سازگاری ندارد، ولی با استفاده از ترفندهایی خاص می توان به همان مؤلفه ها هم دست یافت.

ویژگی مؤلفه های این مرحله جدید سینما، نشان دادن تصاویری است كه بیننده مجاز به دیدن آنها برروی پرده سینما نبوده، با نمایش این صحنه ها،فیلمساز می خواهد مخاطب را جذب سینما كند تا در نهایت همه این مسایل باعث شود فیلم فروش بیشتری نماید. حتی رویكرد فمینیستی چند سال اخیر سینما هم از همین موضوع سود می برد. دست كم نیمی از دیدن این نوع فیلمها خرسند می شوند! واین به معنی جذب بیشتر مخاطب است.

مهمترین عامل این رویكرد مسأله اقتصادی است از زمانی كه سینما به طور خاص به بخش خصوصی واگذار گردید، تهیه كنندگان به فكر فروش بیشتر و بازگشت سرمایه خود افتادند. لذا برای كارها و آثاری سرمایه گذاری كردند كه سودی تضمین شده داشته باشد. فیلمهایی كه پیشتر از این تجربه شده اند و فروش خود را ثابت كرده اند. فروش بالای فیلم ها از تابستان گذشته دلیلی براین مدعاست «مجردها» و «زن بدلی» نمونه این فیلمها بودند. همان گونه كه گفته شده تغییر روند، موجب تغییر ذائقه تماشاگران می شود.

درحال حاضر روند فیلم های شهری به گونه ای پیش می رود كه حتی فیلمهای اكشن در شهرستانها نیز فروشی ندارند. امروزه ملودرام هایی به سبك هندی جای جای فیلم های اكران شده از ابتدای امسال به چشم می آید مانند فیلم «سوغات فرنگ» هرچند كه این نسخه هم در سینمای بیمار ایران تأثیر نمی گذارد ولی افیونی است كه بازگشت سرمایه را برای صاحبان سرمایه تضمین می نماید. ولی باید آثار این اعتیاد را بعدها مشاهده كرد؛ خطراتی كه لطمه هایی جدی بر پیكر فرهنگ مملكت وارد می آورد.

*حسین باقریان



همچنین مشاهده کنید