سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ایران روسیه شرکای تاکتیکی یا رفقای استراتژیک


ایران روسیه شرکای تاکتیکی یا رفقای استراتژیک

دیدار ولادیمیر پوتین از تهران تحرک بیشتری به بحث های موجود در غرب, مسکو و تهران در مورد مشخصه و آینده روابط بین جمهوری اسلامی ایران و فدراتیو روسیه بخشیده است

دیدار ولادیمیر پوتین از تهران تحرک بیشتری به بحث های موجود در غرب، مسکو و تهران در مورد مشخصه و آینده روابط بین جمهوری اسلامی ایران و فدراتیو روسیه بخشیده است.

یکی از جنبه های مهم این گفت وگوها تمرکز بر این مساله است که آیا روسیه در روابط بین المللی ایران را به عنوان شریک تاکتیکی محسوب می کند یا استراتژیک. در این چارچوب بسیاری از تحلیلگران به آزمون و نتیجه گیری در مورد رویکرد مسکو به تهران پرداخته اند. این سوال ساده در مورد ماهیت تاکتیک یا استراتژیک بودن روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران جای بحث واقعی ندارد زیرا نمی تواند پاسخگوی تعاملات پیچیده میان مشخصه های دائماً در حال تغییر موقعیت های بین المللی و واقعیت واکنش های روسیه به این تغییرات و در همان حال سیاست های خارجی روسیه تحت نظر پوتین باشد. این مقاله در تلاش است تا به ترسیم بعضی از جنبه های سیاست خارجی روسیه در تلاش برای فراهم کردن درک روشن تری از روابط پویای مسکو و تهران بپردازد.

لازم به ذکر است این مقاله به بازبینی روابط میان این دو کشور نمی پردازد. شناسایی اولویت های سیاست خارجی روسیه در عمل چندان سخت نیست. این اولویت ها به نوبه خود تا حدی رویکرد مسکو به تهران را توضیح می دهد. در این گفت وگوها نباید فراموش کرد که هیچ کشوری سیاست خارجی خود را براساس منافع کشورهای دیگر پایه گذاری نمی کند. تنها کشوری که در جهت محافظت از منافع ملی روسیه عمل می کند، خود روسیه است و تنها کشوری که به محافظت از منافع ملی جمهوری اسلامی می پردازد نیز جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. داشتن انتظاری غیر از این ساده لوحانه است و شرایط را برای یک فاجعه احتمالی در سیاستگذاری خارجی ایجاد می کند. کلید این کار ایجاد رابطه یی براساس احترام متقابل مبتنی بر منافع ملی مشترک میان دو کشور است.

روسیه و ایران در واقع اهداف ژئوپولتیک و اقتصادی مشترک زیادی دارند که با یک سیاستگذاری ماهرانه خارجی، دیپلماسی و واقع گرایی در هر دو سو می تواند تبدیل به پایه یی برای روابط نزدیک تر شود. این بدین معنا نیست که جمهوری اسلامی باید به روسیه متکی شود و روابط خود را با سایر قدرت ها اعم از غربی و غیرغربی فراموش کند چرا که هرچه تعداد کشورهایی که می توان با آنها روابط سیاسی و اقتصادی نسبتاً قوی داشت بیشتر باشد، جایگاه بین المللی آن کشور قدرتمندتر است. اتکای بیش از حد و روابط با یک یا دو کشور منجر به از دست دادن استقلال در نظام بین المللی می شود.ابتدا لازم به ذکر است برگزیدگان سیاست ساز سیاست خارجی روسیه بر این نکته واقف شده اند که جمهوری اسلامی نه تنها قدرت مسلط در خاورمیانه است و خواهد بود بلکه به عنوان نیرویی در آسیای مرکزی و قفقاز نیز به حساب می آید.

همان طور که حدوداً سه ماه پیش یکی از مقامات بلندپایه وزارت خارجه روسیه اظهار داشت؛ «تنها کشوری که دارای قدرت نظامی، اقتصادی، ایدئولوژیک و فرهنگی است تا قدرت مسلط در خاورمیانه باشد ایران است.» در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران، روسیه روابط با ایران را راهی برای کمرنگ کردن حضور امریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی به شمار می آورد. با این نگرش، منافع بین المللی این دو کشور یکسان است. هر دو کشور نگران تلاش های دولت بوش برای فراهم آوردن حضور اقتصادی و نظامی امریکا از خاورمیانه تا آسیای مرکزی و قفقاز هستند. اشتباه نیست اگر بگوییم که روابط میان ایران و روسیه در سایه نوع روابط آنها با ایالات متحده به وجود آمده است.

در پیامد ۱۱ سپتامبر پوتین وقت و انرژی زیادی را صرف کرد تا برگزیدگان نظامی و دفاعی روسیه را به نیاز برای همکاری نزدیک تر با امریکا و همچنین نیاز به اجازه برای حضور امریکا در آسیای مرکزی متقاعد کند. پوتین که خود نیز به جنگ با تروریسم معتقد است، بر این باور بود که این گونه همکاری با واشنگتن منجر به تضعیف فعالیت های تروریستی و از آن مهمتر تعمق روابط با امریکا می شود. پوتین امیدوار بود که با دادن آنچه او آن را دادن امتیازات مهمی به دولت بوش تلقی می کند، بتواند انتظار امتیازات و احترامات امریکا را برای منافع ملی روسیه به دنبال داشته باشد. در ۲۰۰۴-۲۰۰۳ پوتین متوجه شد که دولت بوش هیچ گونه امتیازی به مسکو نخواهد داد و از آن مهمتر در تلاش است با ایجاد نفوذ سیاسی، نظامی و اقتصادی در جمهوری های سابق شوروی، روسیه را به محاصره درآورد. مقام بلندپایه دیگری در وزارت خارجه روسیه به طور خصوصی اظهار داشت تا زمانی که واشنگتن منافع امنیت ملی روسیه را نادیده می گیرد، روسیه هیچ شانسی برای ایجاد یک رابطه دوستانه و نزدیک با امریکا نمی بیند. این کلید دیگری در سیاستگذاری خارجی روسیه است.

موفقیت تنها زمانی حاصل می شود که یک کشور در هنگام سیاستگذاری خارجی خود منافع امنیت ملی سایر کشورها را نیز در نظر بگیرد که ایالات متحده از عهده این کار برنمی آید.عده یی بر این عقیده اند که روسیه از مسائل هسته یی در ارتباط با ایران برای کسب امتیازات از امریکا استفاده می کند و زمانی که این امتیازات به دست آمد، سیاست خود را در برابر ایران رها خواهد کرد. به بیانی دیگر روسیه نمی تواند شریک مطمئنی باشد. البته این نظر دارای مشکلاتی است زیرا توجه درستی به تناقضات و تنش های بنیادی میان اهداف ژئوپولتیک روسیه و امریکا، همچنین بی اعتمادی زیادی که روسیه به مقاصد امریکا نشان می دهد، ندارد. مسکو مجاب شده است که امریکا به آرامی در حال محاصره روسیه است و از اعمال تاثیرگذاری اقتصادی و سیاسی آن بر روی جمهوری های سابق شوروی و همچنین محافظت از منافع ملی اولیه نیز جلوگیری می کند.

در همین زمان ما باید درک کنیم که امریکا به احتمال قوی هیچ گونه امتیاز ژئوپولتیک یا اقتصادی به روسیه نخواهد داد. نخبگان سیاسی امریکا و عموم مردم مجاب شده اند که روسیه بار دیگر به یک تهدید ژئوپولتیک تبدیل شده است. روسیه هم اکنون به عنوان دشمن در امریکا تلقی می شود. حتی بسیاری از مردم می پرسند که «چه کسی روسیه را از دست داد؟» به بیانی دیگر تعداد رو به افزایشی از مردم تعجب می کنند که چگونه روابط نسبتاً نزدیک و حسنه که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میان امریکا و روسیه به وجود آمده بود به دشمنی پنهان و در لفاف تبدیل شده است.

بسیاری انگشت را به سوی سیاست های خارجی در دولت کلینتون و بوش نشانه می روند زیرا در در نظر گرفتن منافع روسیه کوتاهی کردند. در حالی که در تهران بسیاری معتقدند در صورت دوستی با امریکا، روسیه تبدیل به مخالف ایران می شود، در محافل سیاسی مسکو نیز این باور وجود دارد زمانی که شکلی از روابط میان امریکا و جمهوری اسلامی پدید آید تهران سریعاً روابط با روسیه را در حاشیه قرار خواهد داد. در رسانه های جمعی و مقالات دانشگاهی روسیه این دیدگاه بیشتر مطرح است که تهران به داشتن روابطی عمیق با همسایه شمالی خود علاقه یی ندارد بلکه از استفاده از تکنولوژی و پوشش سیاسی روسیه در سازمان ملل متحد برای تجهیز و ساخت نیروگاه هسته یی غیرنظامی و نظامی خود سود می برد. روس ها در دوره خاتمی نگران گسترش احتمالی این روابط بودند. حال، در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، ترس نزدیکی میان امریکا و ایران به هر شکل ممکن از میان رفته است.

این می تواند در حرکت روس ها به سمت داشتن روابطی نزدیک تر با جمهوری اسلامی نقش داشته باشد. روسیه علاوه بر محدود کردن نفوذ امریکا در آسیای مرکزی، قفقاز و خاورمیانه تلاش دارد قدرت امریکا را از طریق قوانین بین المللی و سازمان ملل مهار کند. مسکو از احتمال حمله نظامی امریکا به منطقه و عواقب آن وحشت دارد. تحلیلگران روسی در درون یا بیرون از دولت بارها نگرانی عمیق خود را از این مساله ابراز داشته اند و تاکید کرده اند که چنین حرکتی نه تنها عواقبی فاجعه آمیز برای خاورمیانه دارد بلکه این عواقب دامن امنیت ملی و مرزهای روسیه را نیز خواهد گرفت. مهمتر اینکه آنها می گویند روسیه در همسایگی است و مستقیماً با عواقب هرگونه اقدام نظامی محتمل امریکا در منطقه در آینده روبه رو و تهدید می شوند.در امریکا استدلال بر این است که آنها دور هستند، بنابراین مستقیماً تحت تاثیر هیچ فاجعه یی که واشنگتن در منطقه به وجود می آورد قرار نمی گیرد. لذا روسیه سیاست خارجی خود را پیرامون هدف عمده جلوگیری از حمله نظامی احتمالی امریکا به منطقه قرار می دهد و برای انجام این کار مسکو درصدد است تا شورای امنیت و سازمان ملل را بر آن دارد که قدرت امریکا را محدود کرده و از عملکرد یکجانبه آن همانند عراق، جلوگیری کند.

با این همه برای ملزم کردن امریکا در شورای امنیت و حقوق بین الملل، مسکو در تلاش است تا از نتیجه گیری امریکایی ها درباره عدم تاثیرگذاری شورای امنیت و ناکارآمد بودن راه های سازمان ملل و دیپلماسی جلوگیری کند. اگر امریکا به چنین نتیجه یی برسد ترس آن می رود که امریکا سرخود عمل کند و هر کاری که می خواهد در منطقه انجام دهد. این مساله حمایت روسیه از قطعنامه های سازمان ملل و قطعنامه ۱۷۴۸ را توضیح می دهد. در نگاه مسکو اگر روس ها با قطعنامه های اصلاح شده ۱۷۳۷ موافقت نمی کردند امریکایی ها سازمان ملل را نابسامان و ناتوان از رسیدگی به مسائل هسته یی اعلام می کردند و بدین ترتیب واشنگتن خارج از چارچوب سازمان ملل و قوانین بین المللی عمل می کرد. این جوهر پیامی بود که توسط سارکوزی رئیس جمهور فرانسه برای اخطار به پوتین رئیس جمهور روسیه ارسال شد مبنی بر اینکه اگر شورای امنیت سازمان ملل با یک نظام تحریم سختگیرانه تر علیه جمهوری اسلامی ایران به موافقت نرسد، این احتمال وجود دارد که امریکا از تمامی اقدامات قضایی سازمان ملل صرف نظرکند و با حمایت اسرائیل، عربستان سعودی و فرانسه خودسرانه وارد عمل شود.

در ملاقات او با مرکل مسائل مربوط به روابط روسیه با جمهوری اسلامی و مسائل هسته یی جاری مورد بحث قرار گرفت. همچنین گفته می شود که مرکل نگرانی خود را از این موضوع ابراز کرد که در صورت نشان ندادن میزانی از توافق توسط شورای امنیت درباره مساله هسته یی ایران و قبول نکردن نظام تحریم سخت تر با توجه به اینکه ایران به هیچ یک از مفاد قطعنامه عمل نمی کند احتمال زیادی وجود دارد که دولت بوش بدون توجه به سازمان ملل و راه های دیپلماتیک عمل کند. با چنین اخطاری به پوتین، پاریس و برلین امیدوارند که او بتواند راه حلی برای مصالحه غرب و جمهوری اسلامی پیدا کند. فرانسه، آلمان و روسیه دریافته اند کشمکش های سیاسی درون کاخ سفید میان رایس که طرفدار اقدامات دیپلماتیک و دیک چنی که به اقدام بوش قبل از پایان دوره رئیس جمهوری وی معتقد است، به سمت چنی گرایش پیدا کرده است. بنابراین این کشورها امیدوارند تا حرکت های مثبتی در تقویت قدرت رایس و مهار کردن چنی تا پایان دوره دولت بوش صورت گیرد.

با توجه به موقعیت چنی روسیه مراقب است تا هیچ بهانه یی برای اقدامی خارج از چارچوب سازمان ملل به امریکا ندهد. این مساله بر پروژه بوشهر اثر گذاشته است.

در ارتباط با این مساله احداث و سوخت رسانی به نیروگاه بوشهر قرار دارد که دچار تاخیرهای فراوانی شده است. ممکن است این طور به نظر برسد که این تاخیرها نتیجه مشکلات سیاسی و مسائل مدیریتی است. با این همه از سال ۲۰۰۳ عامل دیگری نقش اساسی در این تاخیرها را بازی کرده است و آن نگرانی روسیه از اقدام نظامی احتمالی امریکا در منطقه است. از زمان دولت کلینتون به بعد امریکا دائماً موضوع ساخت نیروگاه بوشهر توسط روس ها را پیش کشیده و از روسیه خواسته تا این پروژه را متوقف کند. اما روسیه با وجود فشارهای فراوان این کار را نکرده است. طبق گفته منابع آگاه در روسیه نگرانی از این جهت است که در صورت سوخت رسانی به نیروگاه تکمیل شده بوشهر، زمانی که دولت بوش تمایل به اقدام نظامی دارد، می تواند بهانه خوبی برای چنین اقدامی به امریکا بدهد. بدین ترتیب هدف روسیه از این کار توقف این است که این جریان تا زمان اتمام دوره دولت بوش و چنی کش پیدا کند.

به بیان دیگر عقیده مسکو بر این است که دیدگاه بلند مدت تری به پروژه بوشهر دارد که در واقع این کار در نظر گرفتن خطرات برای منطقه و منافع ملی روسیه است که بهانه به جنگ طلبان امریکا می دهد.

لحظه تعیین کننده در روابط روسیه و ایران زمانی پیش می آید که تهران نظرات خود را در مورد پیشنهاداتی که در زمان ملاقات با پوتین با رهبران ایران اظهار شد بیان کند. روسیه که صریحاً با تلاش های ایران برای دستیابی به انرژی هسته یی هیچ مشکلی ندارد، امیدوار است تهران در بهترین حالت پیشنهادات پوتین را قبول کند. این پیشنهادات همچنین راهی است تا روس ها بفهمند تهران تا چه حد می خواهد روابط خود با مسکو را عمق بخشد. اگر پیشنهادات روسیه مورد پذیرش قرار نگیرد، ممکن است این کشور انتظارات اساسی خود را در مورد رویکردهای کلی که نسبت به جمهوری اسلامی دارد تغییر دهد. پوتین در ماه مارس بر این نکته تاکید کرد که روسیه دوست ایران است و امیدوار است تا به عنوان دو دوست حرف های یکدیگر را قبول کنند. بدین ترتیب هنگامی که نتیجه پیشنهادات پوتین را بدانیم موج جدید تحلیل روابط روسیه- ایران ظاهر خواهد شد.

در اینجا هدف دفاع از سیاست های خارجی روسیه یا استدلال رای تمرکز روی روابط با روسیه و کم توجهی به سایر کشورها نیست بلکه نشان می دهد سیاست خارجی روسیه در مورد ایران جنبه های بسیاری دارد و در بیشتر موارد بسیار منطقی است اگر این رویکرد را برگزینیم و نارضایتی های تاریخی و سوءاعتمادهایی که در گذشته ریشه دارد را فراموش کنیم، روابط میان دو کشور تعمیق می شود که نه تنها باعث ایجاد منافع برای تهران و مسکو می شود بلکه منطقه نیز از سیاست های خارجی جاری امریکا در ارتباط با خاورمیانه، آسیای مرکزی و روسیه دور می ماند.

ژند شکیبی

ترجمه؛ پاشا رستمی



همچنین مشاهده کنید