یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
جایی که پیری فصل کار است
اخیرا از قول یکی از فعالان سیاسی خواندم که اعتدال اوباما آمریکاییها را نجات خواهد داد، هرچند در دنیای امروز سرنوشت ملتها به هم گره خورده است خصوصا برای ما ایرانیها که ظاهرا علاقه خاصی به ایالات متحده داریم و دلیل آن هم این است که روزی چند بار جام او را میشکنیم( !اشاره به آن بیت معروف اگر با من نبودش هیچ میلی / چرا جام مرا بشکست لیلی) مهم است که چه کسی سکان هدایت آمریکا را به دست بگیرد اما بهواقع این موضوع در درجه دوم اهمیت قرار دارد. برای ملت ما آنچه مهم است این است که ایرانیها را چه کسی و با چه شیوهای (یا برنامهای) نجات خواهد داد؟ اعتدال همواره شیوه پسندیدهای است، ملت انقلابی ما که در سه دهه گذشته بارها طعم تلخ افراط و تفریط (و بیشتر افراط) را چشیدهاند اکنون ارزش اعتدال را بیش از همیشه درک میکنند. متاسفانه در یک فضای انقلابی افراد معقول همواره مورد بیمهری قرار میگیرند و به سازشکاری متهم میشوند. ظاهرا ماهیت انقلاب با افراط سازگاری بیشتری دارد خصوصا انقلابهایی که بر شانه جوانان استوار است. اما افراد مسن و باتجربه کمتر به تندروی و رادیکالیسم گرایش دارند و زمانی تحت تاثیر فضای انقلابی، گمان میرفت علت این امر دلبستگی به دنیا است که در افراد پیر بیشتر دیده میشود اما همیشه اینطور نیست؛ محافظهکاری ( -که در جای خود توجیهپذیر ومفید به حال جامعه است- ) بیشتر از تجربیات افراد مسن ناشی میشود تا دلبستگی آنها به دنیا. انگلوساکسونها بر این باورند کسی قادر است رهبری یک جمع را برعهده بگیرد که ثابت کند میتواند پدیدهها را از زوایای مختلف ببیند! تحقیقا همین امر یعنی ملاحظه جوانب یک موضوع، میل انسان را به میانهروی و احتیاط افزایش خواهد داد.
در زندگیهای روزمره نیز در همه جوامع جوانان برای حل و فصل اختلافات خود افراد مسن را حکم میکنند، گویی با عقل فطری خود دریافتهاند که پیرترها بارها در عمر خود مشابه این دعواها را از سر گذراندهاند لذا قضاوت آنها جامعالاطراف است. آمریکاییها نیز که در واقع نوادگان اروپاییهای مهاجر هستند برای افراد مجرب خصوصا در صحنه سیاسی احترام خاصی قائل هستند. مردم ایالات متحده آمریکا بیل کلینتون رئیسجمهور اسبق آن کشور را که دستیاران خود را از میان افراد بین ۴۰ تا ۵۰ ساله انتخاب کرده بود متهم میکردند که کاخ سفید را به کودکستان تبدیل کرده است! اینک اما باراک اوبامای ۴۷ ساله پا به عرصه گذاشته است و با شعار تغییر آمده است. شاید در بادی امر شعار تغییر اوباما به مذاق انقلابیون جوان خوش بیاید اما یقینا تغییراتی که در آمریکای تحت رهبری وی شاهدش خواهیم بود با انتظارات انقلابیون فاصله بسیار دارد. این تغییرات نهایتا در راستای ماندگاری بیشتری ایالات متحده و استمرار نظام پدرسالاری او در جهان است، به عبارت دیگر با ملاحظه موقعیت آمریکا در عرصه جهانی سیاست آمریکا همواره محافظهکاری است، چه اوبامای دموکرات با شعار تغییر سردمدار آن باشد و چه مککین جمهوریخواه چرا؟ زیرا اگرچه اوباما در میانسالی بسر میبرد و قیافه جوانان را دارد اما سیاست در غرب (اعم از اروپا و آمریکا) در مجموع پیر و جهاندیده است و دست به عصا راه میرود! در چنین فضایی یک سیاستمدار جوان حق ندارد جوانی کند و با تندرویهای خود مصالح ملی کشور را به خطر بیندازد! خلاصه اینکه از نظر آنان پیری برای هر کاری فصل بازنشستگی باشد برای عرصه سیاست، وقت کار است! زیرا انتظاری که از یک رئیسجمهور میرود غیر از انتظاری است که از یک کارگر معدن سنگ یا یک وزنهبردار میرود! حال به کشور خودمان برگردیم، عرصه سیاست ایران امروز نیازمند چیست یا بهتر است بپرسیم نیازمند کیست؟ یک اصولگرای جوان یا یک پیر جهاندیده مجرب معتدل، خواهید گفت رای مردم در خرداد ۸۸ پاسخ این سوال را خواهد داد اما صرفنظر از دغدغههایی که از سوی بعضی از سیاسیون در مورد دخالتهای احتمالی در آرا مطرح میشود با فرض بر اینکه آرای مردم از خلوص و شفافیت کافی برخوردار باشد در مورد ملاکها و معیارهایی که مردم براساس آنها دست به انتخاب میزنند آیا جای حرفی باقی نمانده است؟ آیا باید تودههای مردم را به حال خود رها کرد تا در دقیقه ۹۰ براساس ملاکهایی چون جوانی، خوشتیپی، خوشبیانی، نوع پوشش، داشتن چهرهای مظلوم، سر دادن شعارهای انقلابی و عوامپسند و طرح اهداف غیرقابل دسترسی توسط کاندیدا به وی رای دهند یا مراجع تقلید و علمای دین احساس تکلیف کرده و مردم را مکلف به رای دادن به این یا آن شخص کنند که با تجربه خرداد ۷۶ احتمالا دیگر هرگز این عمل تکرار نخواهد شد هرچند آن زمان هم تکلیف نبود بلکه صرفا توصیه بود؛ معالوصف مردم خلاف آن عمل کردند نه از این بابت که برای رای علمای خود ارزش قائل نیستند بلکه از این حیث که اینگونه امور با روح دموکراسی و مردمسالاری ناسازگار است اما حالت دیگری که نهتنها با دموکراسی سازگاری دارد بلکه دموکراسی به شدت به آن نیازمند است تا از ظهور یک تراژدی جلوگیری شود.
افزایش آگاهی سیاسی جامعه و آشنا کردن افکار عمومی با معیارها و ملاکهای اصیل و نیازهای واقعی کشور است؛ کاری که رسالت آن برعهده احزاب و نخبگان سیاسی جامعه است تا به جای وقتکشی و فرصتسوزی و پرداختن به موضوعات حاشیهای از هماکنون که تنها ۷ ماه به انتخابات ریاستجمهوری دهم مانده است آستین همت بالا بزنند و با رفتن میان مردم و راهاندازی میتینگهای حزبی معیارهایی چون اعتدال واقعگرایی، تجربه کشورداری، حسن تدبیر، داشتن برنامه برای اداره کشور، شجاعت تصمیمگیری و اجرا و اموری از این قبیل را به عنوان معیارهای صحیح انتخاب رئیس دولت دهم به مردم پیشنهاد دهند آن وقت میتوان انتظار داشت مردمسالاری چهره زیبای خود را به نمایش بگذارد.
جمال درویش
رئیس شورای مرکزی حزب اعتماد ملی خوزستان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست