یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
کوز از قضیه مشهور کوز و کاربرد علم اقتصاد در دنیای امروز می گوید
این مطلب در زمانی که رانلد کوز ۹۵ ساله بود، نوشته شده است.
کوز این روزها بسیار آهسته حرکت میکند، اما این نوع حرکت کردن او قابلبخشش است. در سن ۹۵ سالگی، ذهن وی هنوز بیتردید همان تیزبینی را دارد که در زمان دانشجویی داشت؛ آن هنگام که شروع به اندیشیدن درباره علم اقتصاد به شیوههایی کرد که کل حوزه اقتصاد را تغییر شکل داد.
کوز که اکثر سالهای دانشگاهی خود را در دانشکده حقوق شیکاگو به سر برده است، جایزه نوبل اقتصاد سال ۱۹۹۱ را به خاطر نوشتن مقالات غیرعادی و غیرفنی، اما فوقالعاده تاثیرگذار بهدست آورد شامل مقاله «ماهیت بنگاه» (۱۹۳۷) که بینشهای تکاندهندهای ارائه کرد که چرا بنگاههای اقتصادی وجود دارند و «مساله هزینه اجتماعی» (۱۹۶۰) که معمولا به عنوان کاری پایهای در حوزه حقوق و اقتصاد مطرح میشود.
کوز گفت: «من هرگز در بازی خیلی موفق نبودم. برایم اهمیتی نداشت که برنده یا بازنده شوم.» یک دوست به من گفت «تو چنان برخورد میکنی که گویی داری کتب سرود مذهبی را توزیع میکنی» رویکرد کوز، برای دانشپژوه متشخصی مناسب است که با تمام وجود معتقد است انگیزههای طرفین خصوصی برای حل و فصل اختلافاتشان با کسب حداکثر منافع - حتی اگر نیاز به رای دادگاه باشد- منجر به راهحل کارآ و دو جانبه منفعتداری میشود که همیشه بر دخالت دولت ارجحیت دارد.
این یک تعریف بسیار ساده از تفکر پیچیده کوز در موضوعی است که اقتصاددانان، قضیه کوز مینامند. کوز این قضیه را در موضوعاتی همچون فروش حق پخش برنامههای رادیویی به نسبتهایی از طیف الکترومغناطیس و مساله آلودگی بهکار برد، در حالی که تعداد اقتصاددانانی بیرون از شمارش، آن را تقریبا در هر حوزهای از فعالیت انسانی بهکار گرفتند.
کوز با همان دید بسیار وسیعی که دارد، حوزه اقتصاد را زیر نظر میگیرد و معتقد است علم اقتصاد به موضوعی «تئوری محور» تبدیل شده و وارد پارادایمی شده است که نتیجهگیریها بر مسالهها تقدم یافتهاند. او میگوید: «اگر به یک صفحه از نشریات علمی مثلا نیچر نگاه کنید، هر چند هفته یکبار جملاتی مثل این را خواهید دید که «ما مجبوریم دوباره در این باره فکر کنیم. این نتایج به آن صورتی که ما فکر میکردیم در نیامدند.» خوب در علم اقتصاد، نتایج همیشه به همان راهی میروند که ما فکر میکردیم باید بروند، زیرا ما فقط به روش معینی به مسائل نگاه میکنیم و فقط پرسشهای معینی را میپرسیم.»
کوز اشاره میکند که هر استادی «میتواند درسی درباره اقتصاد بر اساس کتاب ثروت ملل آدام اسمیت ارائه دهد، اما هیچکس نمیتواند درسی درباره هر موضوعی مثلا فیزیک بر اساس کارهای نیوتن یا گالیله ارائه دهد.»
اما او معتقد است علم اقتصاد ثابت کرده است که فوقالعاده مفید است. او میگوید «مفاهیمی که در اقتصاد بسط داده شده است- هزینه فرصت، عرضه و تقاضا و کشش- را میتوان در همه جا بهکار برد. کسی مثل گری بکر به نحو حیرتانگیزی این اصول اقتصادی را در حوزه جامعهشناسی بهکار برد. این بینهایت مفید است. کسانی که از داشتن چنین مفاهیمی محروم هستند دائم با مشکل برخورد میکنند و سپس اقتصاددان با این مفاهیم وارد میشود و مشکل را رفع و رجوع میکند.» اما کوز نتیجه میگیرد که علم اقتصاد همچنین «بهندرت روشهای بنیادی در نگاه ما به کارکرد نظام اقتصادی را
تغییر میدهد.»
کوز در لندن به دنیا آمد در زمانی که اکثر زنان کارهای شاق خستهکنندهای انجام میدادند و بوی گند و کپههای مدفوع اسبها از اجزای اصلی مناظر شهری بود. کوز اعتقاد راسخی دارد که نظام اقتصاد بازار آزاد فعلی، سطح زندگی بهتری برای مردمان بیشتری، نسبت به هر زمان دیگر در تاریخ فراهم کرده است. «حتی اگر فقیرترین شخص در مکزیک کنونی باشید، وضع زندگیتان به مراتب بهتر از فقیرترین شخص در مکزیک ۱۰۰ سال قبل است، به طوری که اینک درد و رنج کمتری داریم و وضع زندگی عموما بهتر شده است و در کل جالبتر به نظر میرسد.»
کوز گفت «تصور نظامی که از نظام با حقوق مالکیت خصوصی و بازارها بهتر کار کند بسیار سخت است: سازوکاری که مکرر در برابر رژیمهایی به اثبات رسیده است که اقتدار و برنامهریزی مرکزی، نیروی اقتصادی مسلط بوده است. نظام کسبوکار خصوصی با بازارهای رقابتی و دقیق ظاهرا به بهترین نحو عمل میکند چون اقتدار و برنامهریزی مرکزی قادر به انتشار دانایی نیست و این دانایی به کارآترین روش با کارکرد بازار بهدست همه میرسد.»
لبخند دائمی کوز و چشمهای آبی درخشان وی، بیش از نه دهه عمر کردن وی را باورنکردنی میسازد؛ بنابراین تعجبآور است اگر بشنویم که او میگوید درباره آینده جهان بدبین است: نه به این خاطر که او معتقد است شرایط انسانها بدتر شده است، بلکه چون «همان طور که سده بیستم نشان داده است، ما از چنان ظرفیتی برخورداریم که اوضاع را خیلی راحت خراب کرده و به گند بکشیم و حتی زمانی که میتوانیم مسلما کار درستی انجام دهیم اغلب مسیرهای نادرست را انتخاب میکنیم.»
نقل قول
چهار راه وجود دارد که میتوانیم پول خرج کنیم. میتوانیم پول خودمان را برای خودمان خرج کنیم. وقتی چنین میکنیم، وسواس به خرج میدهیم تا هزینه حداقل و منفعت حداکثر شود.
میتوانیم پول خودمان را برای دیگری خرج کنیم. مثلا یک هدیه تولد بخریم. در این صورت خیلی به محتوای هدیه کاری نداریم، اما به قیمتش توجه داریم.
میتوانیم پول دیگران را خرج خودمان کنیم. در این صورت من خودم را یک نهار خوب مهمان میکنم.
در نهایت میتوانیم پول دیگری را برای دیگری خرج کنیم. اگر چنین شود، نه دلنگران پولی هستیم که خرج میشود و نه نگران چیزی که کسب میشود. این حالت آخر، دولت است.
مترجم: جعفر خیرخواهان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست