پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
انقلاب اسلامی و بازسازی هویت ملی در ایران
بحث از «هویت ملی» در چند سال اخیر در كانون توجه پژوهشگران رشتههای گوناگون علوم اجتماعی در ایران بوده است و با رویكردهای مختلف بررسی شده است. بیشتر پژوهشگرانی كه با رویكرد فلسفی و كلان به این بحث پرداختهاند، معتقدند مؤلفههای هویت ملی در ایران در عصر حاضر از سه حوزهٔ «ایران»، «اسلام» و «غرب» متأثرند. این مؤلفهها در دو حوزهٔ اول سازگاری زیادی یافتهاند و مشكل هویت ایرانی در حال حاضر به ارزشهای مدرن غربی بازمیگردد. بررسی ریشههای این مسئله نشان میدهد كه مشكل اساسی در این روند، نحوهٔ آشنایی ایرانیان با ارزشها و اصول مدرنیته است. در واقع، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران زمینههای مناسب اجتماعی برای درك آنها در جامعهٔ ایران وجود نداشته و انقلاب اسلامی برای اولین بار در ایران زمینهٔ بازسازی هویت ملی ایرانی را فراهم كرده است.
●مقدمه
بحث از مسئلهٔ «هویت» در سطوح گوناگون آن در جامعهٔ ایران سابقهای طولانی دارد و به نوعی میتوان ریشهٔ آن را در اندیشهٔ روشنفكران و نویسندگان عصر مشروطه به بعد جستجو كرد. با این حال، به نظر میرسد در چند سال اخیر مباحث مربوط به هویت، به ویژه بحث «هویت ملی» توجه اندیشمندان رشتههای گوناگون علوم اجتماعی را به خود جلب كرده است. انتشار مداوم كتابها، رسالهها و مقالات گوناگون، برگزاری برخی نشستها و همایشها و تداوم پژوهش و بررسی در این زمینه مؤید این امر است (حسینی موخر و دیگران، ۱۳۸۳).
از سوی دیگر، تداوم این روند نشاندهندهٔ آن است كه نیاز به ارائهٔ پاسخهای مناسب و جامع به سؤالات اصلی در باب هویت ایرانی هنوز وجود دارد بلكه افزایش سطح آگاهی در میان ایرانیان، باعث افزایش تلاش آنها در این زمینه شده است. با مراجعه به مباحث گوناگون پژوهشگران در این زمینه، میتوان به چند علت اولیه در مورد ادامه بحث در باب هویت اشاره كرد:
اول، هویت امری چندلایه است كه از سطح فردی شروع میشود و به سطوح گروهی، ملی و فراملی نیز میرسد. به همین علت پژوهشگران رشتههای گوناگون علوم اجتماعی نظیر روان?شناسی، جامعه?شناسی و علومسیاسی با توجه به علایق و اهداف خود هر یك از این سطوح را بررسی میكنند. در واقع، باید گفت كه هویت مسئلهای میانرشتهای است؛
دوم، اصولاً هویت امری ثابت و بدون تغییر و دگرگونی نیست بلكه همواره مؤلفههای اصلی آن دچار تغییر و تحول میشوند، به همین دلیل، به نظر میرسد كه مسئلهٔ هویت برای هر نسل به طور خاص مطرح میشود؛
سرانجام، هویتها در سطوح و لایههای مختلف فردی، جمعی و یا ملی ممكن است دچار تعارض بشوند؛ مثلا تعارض هویتهای دینی، قومی، جنسی، شغلی، محلی و ملی. این تعارضات بر اثر عوامل مختلفی ایجاد میشود، اما به نظر میرسد یكی از مهمترین آنها در سطح ملی زمانی روی میدهد كه در برخی از نظامها تلاش میشود كه با استفاده از ابزار قدرت نوعی «هویت?سازی» انجام دهند (نك. كمالی اردكانی، ۱۳۸۳، صص۳۱۵-۳۳۰).
امروزه پژوهشها و پیمایشهای متعدد جامعهشناسان، روانشناسان و سایر پژوهشگران رشتههای علوم اجتماعی نشان میدهد كه در جامعهٔ ایران مسئلهٔ هویت، با توجه به مقتضیات داخلی و خارجی، همچنان موضوعیت دارد (حاجیانی، ۱۳۸۲، صص۲۱۶-۲۲۰). این نوشتار بحث «هویت ملی» را با رویكردی نظری و كلان و در حوزهٔ اندیشـهٔ سیاسی بررسی میكند. از نظر نویسنده، ریشهٔ ایجاد بحران در سطوح خرد (آنچه از آن با عناوینی چون بحران هویت در میان زنان، نوجوانان، جوانان، قومیتها و غیره نام برده میشود)، به وجود مشكل در بحث كلی و كلان هویت ملی بازمیگردد. در واقع، به نظر میرسد وجود بحران در سطح ملی، زمینهساز تدوام بحران در سطوح زیرین آن است. البته مسئلهٔ بحران هویت در سطح ملی را نیز میتوان با رویكردهای مختلف بررسی كرد، اما به نظر میرسد مهمترین مشكل در بعد فلسفی و اندیشهای است كه اتفاقا كمتر بدان توجه میشود. به هر حال، پیش از ورود به بحث بهتر است با طرح مسئله از دیدگاه كلان، محل نزاع را روشن كرد.
۱. طرح مسئله
مروری بر متون موجود در باب هویت و هویت ملی در جامعهٔ ایران نشان میدهد كه تقریباً همهٔ ایشان اذعان دارند كه مؤلفههای هویت ملی در ایران در عصر حاضر از سه حوزهٔ «ایران»، «اسلام» و «غرب» متأثرند (نك. سروش، ۱۳۷۰، ص۱۲۳؛ داوری اردكانی، ۱۳۷۹، ص۵۵؛ شایگان، ۱۳۸۰، ص۱۶۶؛ همچنین جهانبگلو، ۱۳۸۱، ص۱۱۳). از نظر این نویسندگان به دنبال حیات مشترك و طولانی دو حوزهٔ اول، مؤلفههای هویت ملی ایرانی- اسلامی تا دوران قاجاریه به میزان زیادی با یكدیگر سازگاری یافتهاند.[۱] اما به دنبال آشنایی و تحمیل عناصر مدرن غربی به فرهنگ و هویت ایرانی از اوایل سدهٔ نوزدهم میلادی و به طور مشخص، از هنگام شكست ایران در جنگهای ایران و روسیه، شاهد بروز نوعی بحران در «هویت ملی» ایرانیان از این ناحیه هستیم. در واقع، با گذشت بیش از ۱۵۰ سال از نفوذ ارزشها و عناصر فرهنگ مدرن غربی به جامعهٔ ایران، هنوز هویت ملی سازگار با هنجارهای مدرنیته، شكل نیافته است. البته با پذیرش این دیدگاه، مشكل هویت ملی تنها مختص جامعهٔ ایران نخواهد بود بلكه این مشكل دامنگیر تمامی كشورهای جهان اسلام و در واقع، تمام كشورهای در حال توسعه را شده است و ریشهٔ اصلی آن نبود تولید تمدنی در این جوامع به دلایل مختلف است. با پذیرش اولیهٔ این نظر، این سؤال مطرح میشود كه عناصر اصلی فرهنگ غربی در چند سدهٔ اخیر، یا آنچه از آن به عنوان «مدرنیته» یاد میشود، چه هستند كه با گذشت دوران طولانی، هنوز نسبت آنها با جامعه و فرهنگ ایرانی مشخص نشده است. اتفاقاً در اینجاست كه استفاده از رویكرد فلسفی بیشترین كاربرد را دارد؛ زیرا در واقع مدرنیته را تحقق فلسفه و عقل جدید دانستهاند (داوری اردكانی، ۱۳۷۹، ص۴۴). به این ترتیب، به نظر میرسد مباحثی كه امروزه در بارهٔ مشكل ما با دستاوردهای مدرنیته و مسائلی چون لیبرالیسم، سكولاریسم، دموكراسی، ایدئولوژی، جهانی شدن و غیره مطرح میشود، در واقع، به مشكل اساسی و فلسفی تمدن ایرانی با جریان مدرنیته باز میگردد؛ بنابراین، بهتر است به جای بررسی موردی هر یك از آنها، ابتدا به این سؤال پاسخ دهیم كه فرهنگ و هویت ایرانی در عصر حاضر باید با ارزشها و جریان مدرنیته چه برخوردی كند؟ برای پاسخ به این سؤال، باید ضمن تعریف و ارائهٔ ویژگیهای مدرنیته، تاریخچهٔ آشنایی ایرانیان با مدرنیته در دوران معاصر را بررسی كرد.
۲. مدرنیته و نحوهٔ ورود آن به ایران
با وجود انتشار صدها كتاب و مقاله و وقوع جنجالهای فكری بسیاری در بارهٔ «معمای مدرنیته» و در زمانی كه مباحث بسیاری در بارهٔ «كناكنش مدرنیتهها» «رابطهٔ سنت و مدرنیته»، «پایان مدرنیته» و «پسامدرنیته» انجام شده است، به نظر میرسد هنوز صحبت از مدرنیته یا تجدد، كار دشواری است. برخی از پژوهشگران معتقدند این واژه را همواره باید به صورت جمع به كار برد كه چند معنا داشتن آن به وضوح نشان داده شود. از نظر لغوی مدرنیته را به روزامد بودن، به هنگام بودن و با زمان همراه شدن تعبیر كردهاند. از نظر تاریخی معمولاً آن را ظهور یك دوره در تاریخ اروپا میشناسند. در مورد آغاز یا انجام آن توافق خاصی وجود ندارد:
«بسیاری از تاریخنگاران هنگامی كه از روزگار مدرن یاد میكنند، فاصلهٔ میان رنسانس و انقلاب فرانسه را در نظر دارند، اما كسانی هم هستند كه آغاز صنعتی شدن جوامع اروپایی، پیدایش وجه تولید سرمایهداری و تعمیم تولید كالایی را آغازگاه مدرنیته میدانند. از سوی دیگر، نویسندگانی نیز حد نهایی مدرنیته را میانه سده بیستم و حتی امروز میشناسند» (احمدی، ۱۳۷۷، ص۸).
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست