پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

پیامبر اسلام ص از دیدگاه گوستاولوبون


پیامبر اسلام ص از دیدگاه گوستاولوبون

گوستاو لوبون از جمله خاورپژوهان بلندپایه فرانسوی است كه به سال ۱۸۴۱ میلادی چشم به جهان گشود و در سال ۱۹۳۱ از دنیا رفت وی مطالعات گسترده ای درباره اسلام و تمدن مسلمانان به انجام رسانده است

هر پژوهنده‏ای كه به دیده دقت به (تمدن عرب) بنگرد، متوجه می‏شود كه "لوبون" در نگارش مطالب از دیده انصاف به تمدن اعراب نگریسته است. از این رو نباید برخی اشتباهات كتاب را ناشی از تعصبات ناصحیح دانست، بلكه علل آنها را باید در مواردی كه در این مقاله بحث خواهد شد، جستجو كرد.

"گوستاو لوبون" از جمله خاورپژوهان بلندپایه فرانسوی است كه به سال ۱۸۴۱ میلادی چشم به جهان گشود و در سال ۱۹۳۱ از دنیا رفت. وی مطالعات گسترده‏ای درباره اسلام و تمدن مسلمانان به انجام رسانده است. در آثار وی تعصبات یك جانبه و منفی نسبت به اسلام و مسلمانان كمتر به چشم می‏خورد و این از ویژگی‏های منحصر به فرد اوست كه در كمتر پژوهش‏گری می‏توان سراغ یافت. او فقط از عرب و تمدن عربی دفاع نكرد، بلكه از حقوق مسلمانان دفاع و از سیاست‏های ظالمانه دولت‏های اروپایی شدیدا انتقاد كرد و در نكوهش دولت متبوعش نسبت به جنایاتی كه در حق مسلمانان الجزایر مرتكب شد، مطالب فراوانی نگاشت.

"لوبون" در اثنای تحقیقات و سیاحت‏های علمی خود به كشورهای مختلف، كتاب‏های با ارزشی پیرامون تاریخ و تمدن برخی ملت‏ها نگاشت و حاصل این پژوهش‏ها را با شرح و توضیح در سه كتابِ "راز دگرگونی ملت‏ها"، "ماهیت اجتماع" و "آرا و باورها" به ودیعه نهاد و آن گاه با توجه به این سه اثر، كتاب‏های دیگری چون "ماهیت انقلاب‏ها و انقلاب فرانسه"، "ماهیت سوسیالیسم"، "تمدن هند"، "تمدن مصر" و "تمدن عربی در اندلس" و "تمدن عرب" را به رشته تحریر درآورد.

آثار و نوشته‏های او به زبان فرانسوی بود كه احمد فتحی زغلول، صادق رستم و عبدالرحمان برقوقی و دیگران آنها را به زبان عربی ترجمه كردند. كتاب "تمدن عرب" را عادل زعیتر كه از مترجمان بنام بود، به عربی بازگرداند. این كتاب چند بار در سال‏های ۱۹۴۵، ۱۹۴۸ و ۱۹۷۹ به چاپ رسیده است.۱

هر پژوهنده‏ای كه به دیده دقت به (تمدن عرب) بنگرد، متوجه می‏شود كه "لوبون" در نگارش مطالب از دیده انصاف به تمدن اعراب نگریسته است. از این رو نباید برخی اشتباهات كتاب را ناشی از تعصبات ناصحیح دانست،۲ بلكه علل آنها را باید در موارد ذیل جستجو كرد.

ـ عمده مآخذ "تمدن عرب" برگرفته از منابع اهل تسنن بوده و چون در آنها گزارش‏های ناصواب به وفور یافت می‏شود، در نتیجه كتاب نیز از این اشتباهات در امان نمانده است.

ـ در مآخذ اهل تسنن به نقش مهم رهبری و امامت در اسلام و هدایت جامعه بشری اشاره نشده است و واقعیت‏ها آن‏گونه كه باید، تجزیه و تحلیل نشده و لذاست كه در كتاب "تمدن عرب" هم به این عامل مهم و حیاتی و نقش سازنده آن و پیامدهای منفی عدم وجود آن اشاره نشده است، بلكه با نگاهی دقیق‏تر باید گفت "لوبون" اسلام و تمدن مسلمانان را از نظرگاه اهل تسنن معرفی كرده است.

ـ گزارش‏های نقیض در منابع تسنن، پژوهش‏گری چون "لوبون" را نیز دچار اشتباه كرده و برخی وقایع را به پیروی از مآخذ غلط نقل كرده است.

ـ درك ناصحیح "لوبون" از مفهوم وحی، غیب، معجزه و قرآن، سبب شده، وی در شرح و توضیح این مضامین به اشتباهات معتنابهی دست یازد.

ـ مشكل دیگر كتاب این است كه نشانی مطالب را به تفصیل و به صورت امروزین، عنوان نكرده است.

با این همه تعاریف زیبا و دلنشین "لوبون" از اسلام و رسول‏خدا(ص) و علل گسترش این دین الهی و تحلیل‏های با ارزشی كه نویسنده از این مذهب و نقش سازنده‏اش در شكوفایی تمدن‏ها ذكر كرده، ما را بر آن می‏دارد كه توصیفات در خور توجه و تجزیه و تحلیل‏های لوبون و سخنان وی را در مدح اسلام بازگو كنیم!

● عظمت اسلام

"گوستاولوبون" در قسمت‏هایی از كتاب خود به تعریف از اسلام و فرستاده آن، حضرت محمد(ص) پرداخته و به تناسب، تجزیه و تحلیل‏های جالب و ارزنده‏ای ارائه داده است كه ذكر آنها از دیدگاه یك خاورپژوه فرانسوی، عظمت این مكتب الهی را بیش از پیش روشن می‏سازد.۳

● دوران كودكی حضرت محمد(ص)

"گوستاولوبون" تحت عنوان "دوران كودكی و جوانی حضرت محمد" می‏گوید:

ـ تاریخ نگاران عرب می‏نویسند: "هنگام ولادت پیشوای بزرگ اسلام، نشانه‏های شگفت‏انگیزی آشكار شد؛ از آن جمله گویند: هنگام ولادت او جهان لرزید، آتشكده مقدس زردشتیان خاموش شد، شیاطین به وسیله شهاب از صعود به آسمان ممنوع شدند، چهارده كنگره از ایوان كسری شكست و این نشانه‏ای بود كه نابودیِ دولت مقتدر ایران را نوید می‏داد."

(ص۱۰۰)

ـ "حضرت محمد ابتدا از مادرش آمنه شیر خورد، سپس طبق عادتی كه تا به امروز اعراب دارند، او را به قبیله بادیه‏نشینی سپردند و تا سه سالگی نزد آن قبیله به سر برد... در این مدت چنان كه مورخان نقل كرده‏اند، خوارق عادات و كارهای شگفت‏انگیزی از او دیده شد... ."

(ص۱۰۰)

ـ "بیست سال كه از سن آن حضرت گذشت، در جنگی كه میان قریش و قبیله دیگری رخ داد، شركت كرد و لیاقتی فوق‏العاده در آن جنگ از خود نشان داد كه بعدها آن لیاقت در او به نحو آشكار خودنمایی كرد."(ص۱۰۱)

ـ "درستی و خوش خلقی او شهرت بی‏سابقه[ای] در میان قریش برایش كسب كرد. به همین دلیل، قریش لقب "امین" به آن حضرت دادند. این آوازه بلند به علاوه نیك‏رفتاری و صداقت آن جناب، سبب شد كه علاقه خدیجه آن زن ثروتمند بیوه مكه۴ را به خود جلب كند تا بدان‏جا كه تمام كارهای تجارتی خود را به حضرت محمد واگذار كند... ."(ص۱۰۱)

● بعثت حضرت محمد (ص)

ـ "گوستاولوبون" تحت عنوان "بعثت حضرت محمد[ص]" می‏گوید:

الف ـ "حضرت محمد تا چهل سالگی هیچ‏گونه سخنی درباره بعثت خود اظهار نفرمود. و پس از آن كه طبق معمول هر ساله برای عبادت به كوه حرا ـ كه در سه میلی مكه است ـ رفته بود، با رنگی پریده و حالتی متغیر نزد خدیجه آمد و چنانچه مورخان عرب گویند: به او فرمود: همین‏طور كه من در كوه حرا گام برمی‏داشتم، شنیدم جبرئیل در گوش من چنین می‏گوید: "اقرء باسم ربك الذی خلق..."... سپس به خدیجه فرمود: این سخن، وحی الهی است و من نیروی نبوت و پیامبری را در خود احساس می‏كنم."

(ص۱۰۲)

ب ـ "تهدیدات و ریش‏خندها [ی مردم مكه] او را در تصمیم خود مردد نساخت، بلكه چنانچه ابوالفداء نقل كرده، به آنها فرمود: اگر خورشید را در دست راست من نهند و ماه را در دست چپم بگذارند، از این كار دست نخواهم كشید."(ص۱۰۳)

ج ـ "حضرت محمد[ص] در برابر انواع آزار و شكنجه، با كمال متانت و بردباری و خون سردی مقاومت كرد. و هر روز به بركت فصاحت و بلاغت او، پیروان تازه[ای] به او می‏گرویدند."

(ص۱۰۴ و ۱۰۵)

د ـ "ده سال بدین ترتیب از عمر او گذشت و در این ده سال دقیقه[ای] از كار تبلیغ دین خود، كوتاهی نكرد."ص(۱۰۵)

● وقایع پس از هجرت

"گوستاولوبون" تحت عنوان "وقایع پس از هجرت" می‏گوید:

ـ "پس از این كه پیغمبر به مدینه وارد شد، جنگ‏ها را خود رهبری می‏كرد یا یكی از یارانش را به رهبری برمی‏گزید. اولین جنگ مهمی كه در سال دوم هجرت اتفاق افتاد، غزوه "بدر" بود. در این جنگ، یاران [حضرت] محمد[ص] كه از ۳۱۴ تن بیش نبودند،۵ و در میان همه آنها سه اسب سواری بیش‏تر نبود، لشكر دشمن را كه متجاوز از دو هزار نفر بودند،۶ تار و مار كردند. و این شكست دشمن، موجب شهرت جنگی پیغمبر گردید."(ص۱۰۶)

ـ "پس از جنگ بدر، جریان‏های دیگری بین حضرت محمد و همسایگان مدینه اتفاق افتاد كه در غالب آن پیش آمدها غلبه و نصرت با حضرت بود و از خصوصیات او این بود كه چون مغلوب می‏شد، مرعوب نمی‏شد و چون فاتح و پیروز می‏گشت، از حد اعتدال پا بیرون نگذاشته، مغرور نمی‏شد."(ص۱۰۷)

ـ "پس از چند سال كار پیغمبر اسلام بالا گرفت و نیروهای زیادی به دست آورد، ولی برای این كه قدرتش توسعه پیدا كند، لازم بود مكه را نیز به تصرف درآورد، ولی مصلحت چنان دید كه ابتدا برای انجام این كار، با مسالمت رفتار كند. از این رو، با ۱۴۰۰ نفر از یاران خود به سوی مكه رهسپار شد. قریش گرچه از ورود او به مكه جلوگیری كرد، ولی فرستادگان آنها از بزرگداشت بی‏سابقه یاران پیغمبر نسبت به او مبهوت شدند؛ به طوری كه یكی از آنها گفت: من، دربار امپراطور روم و پادشاه ایران را دیده‏ام، [ولی] به خدا سوگند هیچ پادشاهی را در میان پیروانش به عظمت و جلالت محمد ندیده‏ام."(ص۱۰۷)

ـ "پس از این كه [حضرت محمد(ص)] به شهر مكه درآمد، با قریشی كه در طول بیست سال دست از آزار و دشمنی او نكشیده بودند، و از هرگونه اذیت و عنادی درباره او فروگذار ننموده بودند، با كمال مهربانی و ملاطفت رفتار كرد و با سختی توانست آنها را از دستبرد یاران خشمگین خود (كه درصدد انتقام از ایشان بودند) نگهداری فرماید... ."(ص۱۰۹)

● زندگی پیغمبر اسلام و ویژگی‏های اخلاقی او

"لوبون" تحت عنوان "زندگی پیغمبر اسلام و ویژگی‏های اخلاقی او" می‏گوید:

ـ "عقل و خرد آن حضرت بر همه مردمان می‏چربید، و در اندیشه از همگان برتر بود. بیهوده سخن نمی‏گفت، و همیشه به ذكر خدا مشغول بود. پیوسته با مردم، خوش‏رو و غالبا خاموش می‏نشست. خوی او نرم و اخلاقش نیكو بود. در نظر او بیگانه و نزدیك، نیرومند و ناتوان در برابر حق یك سان بودند. مستمندان را دوست می‏داشت و هیچ‏گاه بی‏نوایی را به دلیل ناداری‏اش با نظر حقارت نمی‏گریست چنانچه زورمند را به سبب اقتدارش احترام نمی‏كرد. دل مردم شریف را به هر نحو [كه] میسورش بود، به دست می‏آورد. یاران خود را دلگرم می‏كرد و از آنچه موجبات دل‏سردی آنان را فراهم می‏كرد، خودداری می‏نمود. هر كه نزدش می‏آمد، با روی باز از او پذیرایی می‏كرد، و تا او از مجلس برنمی‏خاست، حضرت بلند نمی‏شد. هر كه دست به دست او می‏داد، تا او دستش را نمی‏كشید، پیغمبر(ص) دست خود را رها نمی‏كرد. و به همین نحو اگر كسی درباره حاجتی با او گفت و گو می‏كرد، تا خودْ رشته سخن را قطع نمی‏كرد، آن حضرت، سخنش را قطع نمی‏فرمود. نسبت به یاران خود تفقد و مهربانی می‏كرد و از وضع آنها می‏پرسید. گوسفندهای خود را به دست خود می‏دوشید و روی زمین می‏نشست. كفش و جامه خود را وصله می‏زد و كفش و جامه وصله‏دار می‏پوشید." (ص۱۱۳)

ـ "رسول خدا(ص) از دنیا رفت و در تمام عمر، هیچ‏گاه از نان جو سیر نشد. گاهی اتفاق می‏افتاد كه یك ماه یا دوماه در تمام خانه‏های آن حضرت، آتش برای طبخ غذا روشن نمی‏شد و خوراك آنها آب و خرما بود. و گاهی رسول خدا(ص) از گرسنگی، سنگ به شكم مبارك می‏بست."

(ص۱۱۳)

ـ "اضافه بر آنچه گفته شد، طبق گفته تاریخ نویسان عرب، حضرت محمد بسیار خوددار و متفكر، كم حرف، احتیاط كار، خوش قلب، در رفتار و كردار خود بسیار مراقب ادب و پاكیزگی خویش بود. تا پس از این كه به ثروت و اقتدار نیز رسید، هیچ‏گاه كارهای خود را به دیگری واگذار نكرد. او در برابر سختی‏ها و دشواری‏ها خوددار و متحمل، با همتی بلند، و در برخوردها مهربان و خوشرو بود. یكی از خدمتگذارانش نقل می‏كند كه هیجده سال تمام خدمت او را انجام می‏داد و در طول این مدت، هیچ‏گاه سخن تند یا كردار ملال‏آور حتی برای تنبیه كردن من نیز از او ندیدم."(ص۱۱۳ و ۱۱۴)

ـ "حضرت محمد[ص] جنگجویی دلاور و در فنون جنگی ماهر بود. به هنگام خطر فرار نمی‏كرد و بی‏دلیل خود را به مهلكه نمی‏انداخت. آن تهورهای زیاده از حدی كه در عرب دیده می‏شد، در او وجود نداشت.۷ (ص۱۱۴)

ـ "هنگامی كه حضرت محمد جوان بود، دست تقدیر او را داور میان بزرگان سالخورده قریش قرار داد؛ جریان از این قرار بود كه هنگامی كه آنها خانه كعبه را تعمیر كردند، درباره نصب حجرالاسود ـ كه معتقد بودند فرشته[ای] آن سنگ را از آسمان برای ابراهیم آورده است ـ نزاعی برخاست و هر كدام از بزرگان قریش می‏خواست افتخار نصب "حجرالاسود" را نصیب خود كند. كار نزاع بالا گرفت تا جایی كه نزدیك بود خون‏ریزی شود و حل نزاع را به دم شمشیر حواله كنند. در این میان، حضرت محمد[ص] كه جوانی نورس بود، پیش آمده، گفت: پارچه[ای [نزد من بیاورید. گلیمی یا پارچه‏ای نزدش آوردند. او "حجرالاسود" را با دست خود برداشته، در میان آن پارچه نهاد، آن گاه گفت: هر یك از بزرگان قبائل، گوشه[ای] از این پارچه را به دست بگیرد و از زمین بلند كند. بزرگان قبائل به دستورش عمل كردند. اطراف پارچه را گرفته تا راستای جای سنگ بلند كردند. سپس خود او نزدیك آمده سنگ را از میان پارچه برداشت و در جای خود نهاد. و بدین ترتیب نزاع خاتمه یافت."(ص۱۱۵)

پاورقیها:

) حارهٔ العرب، به قلم آقای سید هاشم حسینی، در سال ۱۳۴۷.ش ترجمه شده است، كه نگارنده از آن سود جسته است. به گفته دهخدا در لغت‏نامه "حضارهٔ العرب" به قلم "محمد تقی فخر داعی" نیز ترجمه شده و تا زمان طبع لغت‏نامه، چهار بار به چاپ رسیده است.

۰ ) آمار مزبور مربوط به سال‏های نگارش "تمدن عرب" است.

) غوستاولوبون، شوقی خلیل، مقدمه.

) البته نباید فراموش كرد كه نقل گفتار گوستاولوبون به معنای صحت كمی و كیفی رخ‏دادهای مورد نظر نیست، زیرا چنان كه در متن گفته شد، منابع این خاورپژوه را عمدتا كتاب‏های اهل تسنن و دیگر خاور پژوهان تشكیل داده كه هر یك به نقد و بررسی نیاز دارد.

) رخی از پژوهشگران بلندپایه چون علامه جعفر مرتضی عاملی، گفته‏اند كه حضرت خدیجه به هنگام ازدواج با رسول گرامی اسلام(ص) دختر بوده است. (ر.ك: الصحیح؛ ج۱، ص۱۲۱).

) طبق پاره‏ای از روایات شیعی، ۳۱۳ تن درست است، اما واقدی تعداد آنها را ۳۰۵ تن ذكر كرده است. (المغازی، طبع عالم الكتب، بیروت، ج۱، ص۲۳).

) واقدی تعداد قریش را در جنگ بدر، ۹۵۰ تن ذكر كرده است.

۷ ) لازم به توضیح نیست كه میان بی‏باكی و شجاعت تفاوت وجود دارد و اولی مذموم و دومی ممدوح است. رسول خدا(ص) شجاع‏ترین انسان از بدو خلقت بود. امیرالمؤمنین علی(ع) در توصیف شجاعت آن حضرت فرمود: "كنا اذا احمرّ البأس اتقینا برسول الله(ص) لم یكن احد اقرب الی العدو منه؛ هرگاه آتش جنگ بالا می‏گرفت، خود را از آن در كنف رسول خدا(ص) حفظ می‏نمودیم. از آن حضرت كسی به دشمن نزدیك‏تر نبود." (بحارالانوار ج۱۶، ص۱۱۷).

) بر خلاف سخن "لوبون" باید گفت كه ایمان جن به پیامبر اسلام(ص) چنان كه در قرآن مجید آمده، به این دلیل بوده كه آن حضرت با وحی الهی، مردم را به راه رشد و كمال و ترقی فرا می‏خواند. (ر.ك: سوره جن).

) آمار ارائه شده، مربوط به سال ۱۸۸۴ میلادی، زمانی كه لوبون "تمدن عرب" را تحریر كرده بود، ولی در حال حاضر بیش از یك میلیارد مسلمان در جای جایِ كره زمین زندگی می‏كنند.

صاحب اثر : محمد اصغری نژاد


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.