شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

موسیقی پاپ و بحران هویت


موسیقی پاپ و بحران هویت

دغدغه های مهم بسیاری از خانواده ها, بحران دوره نوجوانی است شکاف و فاصله بین والدین و نوجوان, معمولا به طبقه, طیف و فرهنگ خاصی محدود نمی شود و بسیار عمومیت دارد والدین در این دوره از رشد فرزندشان, شاهد تمرد و پرخاشگری فرزندان هستند

دغدغه‌های مهم بسیاری از خانواده‌ها، بحران دوره نوجوانی است. شکاف و فاصله بین والدین و نوجوان، معمولا به طبقه، طیف و فرهنگ خاصی محدود نمی‌شود و بسیار عمومیت دارد. والدین در این دوره از رشد فرزندشان، شاهد تمرد و پرخاشگری فرزندان هستند.

این بحران گاهی آنقدر تشدید می شود که به نزاع مستمر و حتی جدایی فیزیکی فرزند از محیط خانواده می انجامد. یکی از مظاهر آشکار تفاوت فرزندان و نوجوانان متمرد، استفاده آنها از مظاهر و نمودهای فرهنگی متفاوت است: آنها به نحو متفاوت از خانواده لباس می پوشند، به نحو متفاوت موهای خود را اصلاح می کنند، شبکه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی متفاوتی تماشا می کنند و از همه مهم تر، موسیقی متفاوتی را گوش می کنند. در بین این تفاوت ها در استفاده از محصولات فرهنگی، لباس، نحوه آرایش موهای سر و موسیقی بیش از دیگران در بین نوجوانان شیوع دارد اما این تفاوت و آن بحران، از کجا ناشی می شود؟

● هویت یابی نوجوان

انسان در اولین روزهای پس از تولد خود، تصور چندانی از مفاهیمی چون «خود» و «من» ندارد. چرا که در امتداد همان یگانگی ای که درون رحم، با وجود مادر داشت، هنوز بین خود و جهان و اشیا و افراد تمایز نمی گذارد. این تمایز گذاشتن به مرور شکل می گیرد. کودک، با آشنایی با اشیا از طریق کمکی که والدین به او می کنند، تفاوت خود با اشیا را درک می کند. همچنین جدایی خود را از والدینش، بتدریج درک می کند، بویژه زمانی که والدین او را تنها می گذارند و بخصوص زمانی که به سنی می رسد که باید تنها به بستر خواب برود و سپس به سنی می رسد که باید به تنهایی به مدرسه رود و... اما علاقه کودک و وابستگی او به والدین، همچنان ادامه دارد. او میل به یگانگی و وحدت با خانواده را همچنان درون خود حفظ می کند. از سوی دیگر، جامعه نیز او را منسوب به خانواده اش می داند. او فرزند فلان آقا و بهمان خانم است. نسبت خانوادگی او همواره در محیط مدرسه همراه اوست. بنابراین هم میل درونی به اتحاد و یگانگی با والدینش را دارد و هم جامعه او را با خانواده اش یگانه می پندارد.

اما در دوره نوجوانی، اتفاق خاصی رخ می دهد. فرد در مرحله بلوغ جسمی قرار می گیرد. یکی از لوازم بلوغ جسمی، میل فرد، به این است که از سوی دیگران، به مثابه یک «فرد» مستقل، به رسمیت شناخته شود. نوجوان دوست دارد که او را فردی بالغ و دارای تشخص بدانند. این میل، طبیعت دوران بلوغ است. بلوغ به معنایی توانایی ای درونی است که به فرد میل به ایجاد ارتباطاتی را می دهد که اگر از مسیر مشروع طی شود، به آن تشکیل خانواده می گویند. بنابراین، بلوغ به معنای میل به ایجاد یک هویت جدید؛ یا به عبارت دیگر، یک خانواده جدید است. این خانواده، هویتی جدید خواهد داشت و از خانواده اولیه نوجوان؛ یعنی پدر و مادر او، متمایز است. پس بلوغ طبیعتا فرد را به سمت استقلال و هویت متمایز، نسبت به والدینش سوق می دهد. فرد به نحو طبیعی مایل خواهد بود که شخصیتی متمایز و مستقل از والدینش داشته باشد. بنابراین سرکشی و تمرد و ساز مخالف زدن، طبیعت این دوران است.

این ساز مخالف زدن، لزوما محتوا و مفهومی استدلالی را در خود پنهان ندارد. به عبارت دیگر، اگر نوجوان در انتخاب مدل موی خود، متفاوت از پدر خود عمل می کند، لزوما به این معنا نیست که به نحو استدلالی، از مدل موی جدید خود راضی است و آن را «صحیح» یا حتی «زیبا» می داند، بلکه این انتخاب در درجه اول، حس تمرد را در نوجوان ارضا می کند. نوجوان با این انتخاب متفاوت، خود را به عنوان فردی متمایز، متفاوت و مستقل از والدین، به اثبات می رساند. او خود را به عنوان یک «فرد» کامل و تمام، به جامعه معرفی می کند، بدون هیچ نیاز به انتساب به خانواده اش. به این وسیله نوجوان با یک انتخاب متفاوت ـ و در عین حال احتمالا بدون استدلال و محتوا ـ خواهان این است که شخصیت خود را به اثبات برساند.

● موسیقی پاپ و شخصیت سازی برای نوجوان متمرد

یکی از ویژگی های بسیاری از نوجوانان متمرد، عادت دائمی آنها به گوش دادن به موسیقی پاپ بویژه به وسیله ابزارهای جدیدی است که به آنها امکان می دهد به تنهایی از موسیقی استفاده کنند. از جمله خصوصیات موسیقی پاپ، این است که این موسیقی لزوما از سوی مخاطبانش، فهمیده نمی شود. بسیاری از مخاطبان این موسیقی، به زبان خوانندگان موسیقی های مورد علاقه شان، کمترین آشنایی ای ندارند. بنابراین، حتی نمی دانند خواننده موسیقی، چه می گوید، چه رسد به این که معانی تخصصی ای که برخی از اهالی هنر، به موسیقی ـ از جمله موسیقی پاپ ـ نسبت می دهند، درک کنند. بنابراین نوجوان از موسیقی پاپ، لزوما درک خاصی ندارد. حال این سوال پیش می آید که چرا نوجوانان، بویژه در دوره بحران نوجوانی، اینقدر به موسیقی پاپ توجه و علاقه دارند؟

پاسخ را می توان در دو واقعیت جست. اول این که هرچند موسیقی پاپ، حتی برای بسیاری از مخاطبان نوجوانش نیز، نامفهوم است، اما والدین و نسل گذشته، با این موسیقی احساس بیگانگی بیشتری می کنند. بسیاری از والدین هیچ درک و فهمی از این موسیقی ندارند، آن را نامفهوم و بی معنی و چرند می دانند. والدین ـ اگر به موسیقی علاقه داشته باشند ـ موسیقی های نسل خود یا موسیقی سنتی را انتخاب می کنند، چرا که یا معنایی از آن درک می کنند یا حداقل آن را یادآور خاطراتی در گذشته می بینند. اما موسیقی پاپ نه خاطره ای را برای آنها زنده می کند و نه معنایی برایشان دارد. بنابراین این موسیقی انتخاب بسیار خوبی برای نوجوان متمرد است تا برای اثبات شخصیت خود، از موسیقی ای متفاوت استفاده کند.

نوجوان با این انتخاب، تفاوت خود را با والدینش آشکار می کند. او به وسیله گوش دادن به موسیقی پاپ که حتی شاید خود او هم اطلاعات و فهم چندان از آن نداشته باشد، قصد دارد تفاوت خود را با والدینش، به عنوان فردی مستقل به اثبات برساند. پس موسیقی عامه پسند و پاپ، نقش مهمی را در نمایان کردن شکاف و گسست بین نسلی بازی می کند. این موسیقی، وسیله ای برای اثبات این گسست است.

دومین عامل توجه و علاقه نوجوان به موسیقی پاپ را می توان در ریتم و صورت این موسیقی دید. این موسیقی، بیش از هر یک از مظاهر فرهنگی دیگر، با اقتضائات جسمانی نوجوان سازگار است. نوجوان در سن بلوغ، در مرحله به فعالیت رسیدن توانایی های جسمانی اش به سر می برد، بنابراین میل به تحرک و نشاط و سیلان، در وجود او موج می زند. نشاط نوجوان به تغییر و حرکت، با نشاط والدینش قابل مقایسه نیست. نوجوان منشأ انرژی و «اراده» به حرکت است. موسیقی پاپ، این ویژگی نوجوان را به رسمیت می شمارد. در واقع ریتم و صورت موسیقی پاپ، بیش از هر عنصر فرهنگی دیگر، به نوجوان احترام می گذارد. این موسیقی، بیش از هر هنر دیگری، نوجوان را «می بیند» و او را به حساب می آورد. بنابراین، نوجوان به چنین موسیقی ای میل پیدا می کند. علاقه نوجوانان به صورت و سبک موسیقی پاپ و نه لزوما به محتوای اشعار آن، شاهد این ادعاست.

● چه باید کرد

موسیقی عامه پسند و پاپ را نمی توان نفی کرد. این موسیقی در متن زندگی امروز خود را به اثبات رسانده است. اما رها شدن نوجوان در وضع بی ثباتی و میل به بی محتوایی، بحرانی است که استمرار آن ممکن است کل زندگی فرد را به ورطه ناکجاآباد سوق دهد. یکی از مسائلی که هم والدین و هم مسئولان فرهنگی و آموزشی باید به آن توجه کنند، اعتبار دادن به دوره تمرد و سرکشی نوجوان در مسیر عضویت او به عنوان یک فرد مستقل و کامل در جامعه است. اگر عامل اصلی بحران نوجوانی، میل به استقلال است، چرا جامعه و بویژه نظام آموزشی، الگوهای صحیحی به نوجوان معرفی نکنند، تا او در مسیر تفاوت طلبی، به سمت آن آرمان ها حرکت کند؟ معرفی شخصیت های فرهنگی و علمی و الگوسازی آنها در جامعه، می تواند نیروی بسیار قوی و در عین حال تغییرطلبِ نوجوانی را در مسیر رسیدن به چنین آرمان هایی سوق دهد. در صورتی که رجال علمی و فرهنگی در غربت و مهجوریت به سر ببرند و در مقابل، سکوهای شهرت و ترقی به ستارگان میادینی اختصاص یابد که در پس آن میدان ها، هیچ معنا و مفهوم ژرف و کاربردی ای وجود نداشته باشد، طبیعتا نوجوان در مسیر اثبات خود و کمال خواهی، به سمت مسیر بی محتوا و بی معنا خواهد رفت.

حسین عالمی