جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فیلم و سینما


فیلم و سینما

سازنده و مسئول اصلی فیلم, هنرمند آفریننده اصلی پشت سر هر فیلم, ناظر و مدیر خلاقه کاری که سایر هنرمندان و متخصصان فنی در جریان ساختن فیلم انجام میدهند

● فیلمولوژی (فیلم شناسی) Filmology

مطالعه و تحلیل سینما به عنوان یک پدیده اجتماعی، سیاسی و تاریخی

● فیلمهای خیابانی Street Film

در داستان این فیلمها جذبه ترسناک و ممنوع زندگی خیابانی، قهرمانان را از درون زندگی کدر و یکنواختشان بیرون می کشید و آنان را در خیابان، گاه با فضایی روبه رو می ساخت که در خانه وجود نداشت.

● کات (قطع) Cut

قطع از یک «نما» (یا صحنه یا فصل) به «نما» (صحنه یا فصل) دیگر. عوض شدن صحنه با یک جهش (قطع) سازد.

● کادر ثابت (فیکسدفریم) Fixed Frame

هنگامی که فیلم در یک تصویر به خصوص از حرکت می ماند و ثابت میشود. (این کار با تکثیر و چاپ یک تصویر از فیلم به تعداد زیاد انجام می پذیرد).

● کارتون Cartoon

اصلاً یعنی نقاشی مضحک (کاریکاتور) که بعداً به طور اصطلاحی برای فیلمهای (معمولاً کمیک) نقاشی متحرک رایج شد.

● کارگردان Director

سازنده و مسئول اصلی فیلم، هنرمند آفریننده اصلی پشت سر هر فیلم، ناظر و مدیر خلاقه کاری که سایر هنرمندان و متخصصان فنی در جریان ساختن فیلم انجام میدهند، مسئول اصلی شکل و معنی بخشیدن به فیلم، رهبری کننده بازی هنرپیشه ها، تعیین کننده سبک تصویری فیلم و نوع فیلمبرداری (رهبری فیلمبردار)، ریتم و نوع تدوین فیلم (رهبری تدوین) و یکی از انتخاب کننده های اصلی نوع موسیقی، نوع دکور، لباس و تمام خصوصیات فنی و هنری دیگر فیلم.

● کراپ دالی Crab Dolly

ارابه مخصوصی که دوربین فیلمبرداری را روی آن سوار می کنند و میتواند به هر طرف بچرخد و حرکت کند و به علت سبک و باریک بودن کارکردن با آن آسانتر از ارابه Dolly های مرسوم است.

● کلاکت Claquette (clupper board)

یک تکه تخته یا تابلوی کوچک که بر آن با گچ اسم فیلم، شماره ی «نما»، نوبت برداشت و اسم کارگردان را می نویسند و در شروع فیلمبرداری از هر نما جلوی دوربین می گیرند. دوربین که شروع به کارکرد مسئول کلاکت، دسته ای را که با یک لولا از یکطرف به بالای کلاکت وصل است با ضربه ای (صدای «دق» ) پایین می آورد.

«کلاکت» راهنمای مسئول تدوین فیلم در ردیف کردن«نما»ها به حساب شماره ردیف ازروی سناریو وصدای کلاکت راهنمای مسئول تدوین صدا درتطابق صدا باحرکت (Synchronisation) در شروع هر «نما» است.

● کینه توسکوپ kinetoscope

دستگاه نمایش فیلم، اختراعی «ادیسون» که درسال ۱۸۹۳ عرضه شد و در آن فیلمهای گرفته شده به وسیله «کینه توگراف» به طور انفرادی برای افراد نشان داده میشد. «کینه توسکوپ» چیزی شبیه به «شهرفرنگ» بود که از دریچه پالایش یک تماشاگر میتوانست فیلم را نگاه کند.

● کینه توگراف Kinetograph

اولین دوربین فیلمبرداری که طرح آن را «توماس ادیسون» در سال ۱۸۹۱ به ثبت داد. در این دوربین برای اولین بار نوار فیلم خام قابل انعطاف به کار رفت. فیلم قابل انعطاف اختراع «جرج ایتمن» بود و به همین وضع فیلمهای امروزی را داشت، یعنی فیلم ۳۵۴ میلیمتری بود و چهار تا سوراخ درهر طرف یک کادر قرار داشت، منتهی در دوربین «کینه توگراف» فیلم به جای آنکه مثل امروز عمودی حرکت کند، افقی حرکت میکرد.

● گفتار Narration commentary

صدایی که روی تصویر و صحنه فیلم می آید (و گوینده اش دیده نمیشود) و صحنه را همراهی میکند. گفتار ممکن است شرح خود صحنه باشد و یا ربطی به تصویری که می بینیم نداشته باشد و موضوع دیگری غیراز واقعه روی پرده را بیان کند. به این اصطلاح «Voice-over» نیز گفته میشود.

● متصدی میزان کردن عدسی دوربین Focus Puller

موقع فیلمبرداری، دوربین فیلمبرداری، دوگرداننده اصلی دارد: فیلمبردار که عملاً فیلم می گیرد و متصدی عدسی که مواظب است که با جابه جا شدن دوربین و تغییر فاصله جسم تا دوربین، تصویر همیشه واضح بماند و درنتیجه باید فاصله کانونی عدسی را مطابق با حرکت دوربین و فاصله با جسم، مرتب تغییر دهد.

● محل فیلمبرداری (خارج از استودیو) Location

هر محلی، غیراز صحنه ی استودیو که در آن فیلمبرداری صورت می گیرد، اعم از محیط خارجی یا محیط داخلی (ساختمان واقعی).

● ملودرام Meloderame

ملودرام» در اصلی یعنی درام (نمایش) همراه با موسیقی (ملودی)، معنی دقیقترش نوعی درام قرن نوزدهم است که به صورتی ابتدایی به مبارزه بین قهرمان مثبت با آدمهای ناجنس میپرداخت. در ایام اخیر «ملودرام» به درامهای احساساتی سبک و سطحی اطلاق میشود.

● منشی صحنه Scriptgirl

کسی که جزئیات هر «نما» را یادداشت می کند که در «نما» یا «نما»های بعدی که ظاهراً و از نظر زمان فیلم، دنباله همین «نما» ست ولی در عمل و حین فیلمبرداری ممکن است فاصله زمانی زیادی بین آنها افتاده باشد. این جزئیات با هم جور باشند و صحنه ها از لحاظ جزئیات و کلیه خصوصیات تداوم داشته باشند. «منشی سناریو» نیز در برخی متون نوشته شده است. در انگلستان برای این فرد عنوان منشی تداوم صحنه ها Continuity Girl به کار می رود.