جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

موسیقی پیام آور صلح است


موسیقی پیام آور صلح است

رحیم الحاج, اهل بغداد و شاگرد خوب مکتب موسیقی سنتی و محلی عراق است دوبار طعم زندان های صدام را چشید تنها به این دلیل که نخواست با موسیقی اش ستایشگر ماجراجویی های نظامی رژیم در دهه ۱۹۸۰ باشد

● رحیم الحاج موسیقیدان عراقی:

رحیم الحاج، اهل بغداد و شاگرد خوب مکتب موسیقی سنتی و محلی عراق است. دوبار طعم زندان های صدام را چشید؛ تنها به این دلیل که نخواست با موسیقی اش ستایشگر ماجراجویی های نظامی رژیم در دهه ۱۹۸۰ باشد.

به همین دلیل در زمان جنگ اول خلیج فارس از طرف رژیم صدام تهدید به مرگ شد ولی در نهایت، در سال ۱۹۹۱ و با سختی بسیار توانست از عراق بگریزد و توانست به عنوان پناهنده سیاسی در سال ۲۰۰۰ از سوریه و لبنان به نیومکزیکو برسد. آنجا ، در اوج تنگدستی، به فراگیری زبان انگلیسی پرداخت. سخت است وفق دادن خود با فرهنگی کاملا متفاوت و در غربت خود را به عنوان موسیقیدان و آهنگساز معرفی کردن.

مفاهیمی چون صلح و آشتی در در جای جای موسیقی او به چشم می خورد و ابداع فرم های تازه در موسیقی مقامی عراق از ویژگی های کارهای اوست. رحیم الحاج اکنون در دانشگاه نیومکزیکو به تدریس مشغول است و با تقاضاهای بسیاری برای اجراهای داخلی و بین المللی رو به رو است. آلبوم هایی که ارائه کرده بارها تحسین شده اند.

او در ژوئن سال ۲۰۰۶ در Kennedy Center واشنگتن به اجرای آخرین آلبومش «پالایش روح ، موسیقی عراق» پرداخت. آلبوم های دیگر او عبارتند از «دوستی:عود / همنوازی سازهای زهی ۲۰۰۵» ، «موسیقی عراق در زمان جنگ ۲۰۰۳» و «بغداد دوم ۲۰۰۲».

در سه سال گذشته ، رحیم الحاج بارها در سراسر آمریکا، اروپا و کشورهای عربی آفریقا و خاورمیانه به اجرای برنامه پرداخته است. او طعم گس بازگشت به خانه زا نیز چشیده است. جایی که او برنامه اش را در حضور دوستان و آشنایانی که سال ها از آنها دور بوده و موسسات خیره نگهداری از کودکانی که به دلیل جنگ های پی در پی بی خانمان شده اند اجرا کرد.

هرچند او سقوط صدام را یک حرکت مثبت برای عراق می داند، اما مخالف سرسخت درگیری های اخیر عراق است. جنگی که خود را منادی صلح می خواند.

او می گوید:«چیز به نام موسیقی غربی و شرقی وجود ندارد. همه اینها ساختگی است.» پس آنچه که امروز به نام "موسیقی جهان" شناخته می شود چیست؟ «این به دیدگاه شما بستگی دارد. اینکه شما خود را کجا قرار می دهید. بعضی از چیزهایی که برای یک فرهنگ عجیبند، در جایی دیگر از جهان عادی و حتی کهنه و قدیمی اند. یک جهان است و یک موسیقی.»

در حالی که او در موسیقی نوآوری هایی انجام داده است، یکی از طرفداران و مدافعان موسیقی سنتی و مخالف موسیقی پاپ است.

«گاهی به نظر می رسد که نوع بدی از موسیقی جهان را تسخیر کرده است. موسیقی کامپیوتری اصلا موسیقی نیست. رواج این نوع موسیقی به این دلیل است که مردم از موسیقی سنتی خودشان آگاهی ندارند. در حقیقت، تمام انواع موسیقی به هم مرتبطند و می توانند دلیل باهم بودن ما باشد. موسیقی لبنان ریتم را از اروپا گرفته است و ان را به عربی ترجمه کرده است و در موسیقی عراق ریتم های آفریقایی دیده ام.»

رحیم مخالف استفاده از موسیقی برای ایجاد هیجان جنگی است. «موسیقی خوب ،گاهی، می تواند در شرایط بسیار بد هم به وجود آید. در دهه ۱۹۸۰، در طول جنگ ایران و عراق، ما در عراق تنها به موسیقی جنگی گوش می کردیم. تنها ۶۶۹ آهنگ برای شخص صدام حسین ساخته شده بود. یکی از ترانه سرایانی که من بسیار او را تحسین می کنم ،کاظم السحر، که آهنگساز چیره دستی در موسیقی سنتی نیز هست، برای رهایی از زندان آهنگی برای صدام ساخت. این آهنگ ملودی زیبایی داشت.

مردم این آهنگ را می خواندند و دوستش داشتند تنها به این دلیل که موسیقی زیبایی داشت. این اهنگ از آنچه رسما برای آن ساخته شده بود فراتر رفت و به قلب مردم رسید و این کار حیرت انگیزی بود که او بوسیله ملودی زیبایش انجام داد.» کاظم السحر اکنون در کانادا زندگی می کند و یکی از معروف ترین آهنگسازان عراقی است.

رحیم عود می نوازد که سابقه ای ۵۰۰۰ ساله دارد. هرچند هنوز بسیاری از آمریکاادیان با آن بیگانه اند. رحیم در اینباره می گوید:«در حالیکه می توان گفت عود از جد بزرگ گیتار است ولی مردم آمریکا با آن بیگانه اند. ساز یکی از سازهای اصلی موسیقی سنتی ارکسترال عربی است.ئمانند پیانو در موسیقی کلاسیک. شاید غربت عود در اینجا از ناشی "یک چهارم" است که در موسیقی ما استفاده می شود ولی در موسیقی غربی وجود ندارد.»

رحیم می کوشد که قاصله بین شنونده غربی و موسیقی عربی را از طریق استفاده از عود در ارکستر پرکند. او این کار را گفت و گو بین شرق و غرب می داند.

علاوه بر فعالیت های سیاسی اش، موسیقی رحیم او را به طور جدی با رژیم صدام درگیر کرد. او با چهره ای دردآلود تعریف می کند:«بر اساس شعری از دوستی قدیمی که پاهایش را در جنگ ایران و عراق از دست داده بود، قطعه ای ساختم به اسم "چرا؟" که درباره وخامت اوضاع حاصل از آن چنگ طولانی بود. من سوال هایی چون "چرا فقیر و غنی؟" و "چرا عده ای سالمند و عده ای مجروح و معلول؟" مطرح کردم.

شعر از نام علی - پسرعموی محمد- استفاده می کرد ولی در حقیقت از صدام و بی عدالتی حاکم برعراق را انتقاد می کرد. این آهنگ در عراق بسیار معروف شد. مردم آن را درک کردند و این آهنگ به آنها دلداری می داد. این آهنگ دشنامی بود به صدام با این فرق که او را با نام اصلی صدا نمی کرد. این آهنگ به کاملا شناخته شده بود و توسط مردم مردم ان را زمزمه می کردند در حالیکه بسیاری ازآنان حتی نمی دانستند چه کسی این آهنگ را ساخته است. این آهنگ تاثیرگذار شد.»

زندگی رحیم تهدید شده بود و او برای زنده ماندن چاره ای بجز ترک مخفیانه عراق و پناهندگی سیاسی نداشت. چندین سال را در سوریه و اردن گذراند و در نهایت در نیومکزیکو سکنی گزید. او سفرش را اینگونه شرح می دهد:«موسسات خیریه کاتولیک مرا به عنوان یک پناهنده سیاسی بسیار یاری کردند. به دنبال درخواست من از دفتر سازمان ملل در اردن ، اینجا به دلیل شباهت آب و هوایش به عراق و به این دلیل که نیومکزیکو به عنوان مرکزی فرهنگی - هنری شناخته می شد، به عنوان مقصد من تعیین شد.

هنگامی که عراق را در سال ۱۹۹۱ ترک کردم، مجبور بودم از مدارک تقلبی برای خروج استفاده کنم. مادرم همه چیزش را فروخت تا این مدارک را تهیه کند و فردی را برای بیرون بردن من استخدام کند. من دو بار به زندان رفته و شکنجه شده بودم تنها به این دلیل که با رژیم مخالف بودم و در برابرش مقاومت می کردم.

در مرز آنها عود مرا گرفتند و این تلخ ترین لحظه زندگی من بود. من این عود را از زمانی که نه سالم بود داشتم. این برای من بسیار دردناک بود ولی با کمال خوشحالی می گویم که اکنون چهار یا پنج عود دارم.»

آنطور که او می گوید در ابتدا برایش سخت بود که خود را با شرایط زندگی در آمریکا تطبیق دهد.«من اصلا انگلیسی بلد نبودم و این زبان را از راه خواندن کتابی از نیچه یاد گرفتم. سالها قبل از یکی از دوستانم شنیده بودم که بهترین راه یادگیری یک زبان خارجی، خواندن کتابی است که آنرا به زبان خودت خوانده ای و دوستش داری.

در نتیجه من انگلیسی حرف زدن را بازگو کردن حرف های نیچه آغاز کردم. سپس من به یک کالج محلی رفتم تا بیشتر انگلیسی یاد بگیرم. یک موسسه خیریه کاتولیک برای من در مک دونالد کار پیدا کرد. من در ابتدا متوجه منظورشان نشدم و فکر می کردم از من می خواهند که برای مشتریانی که مشغول شام خوردن هستند موسیقی اجرا کنم. من سعی کردم که کاملا مودبانه توضیح دهم که موسیقی من مناسب شام خوردن نیست. وقتی که متصدی کاریابی به من گفت که من باید ظرفشویی کنم اختیارم را از دست دادم و هر فحش انگلیسی که بلد بودم نثارش کردم.

من به عنوان نگهبان در ازای ساعتی ۶$ مشغول به کار شدم اما با این درآمد نمی شد قرضی را که از موسسه خیریه بابت اخذ روادید گرفته بودم بپردازم. سالنی را در دانشگاه نیومکزیکو اجاره کردم و دوستم به من کمک کرد تا یک کنسرت تکنوازی عود برگزار کنم. اولین کنسرت من در آمریکا.»

کنسرت عودنوازی رحیم الحاج با استقبال روبرو شد:«روزنامه محلی توجه ویژه ای نشان داد. تمام بلیط های کنسرت به فروش رفت. چند ماه پس از آن از من برای اجرا در جای جای نیومکزیکو دعوت می شد و در مدتی نه چندان طولانی در حال زیر پا گذاشتن تمام کشور برای اجرا کنسرت بودم.»

رحیم توضیح می دهد که چگونه در سال ۲۰۰۴ برای دیدن خانواده و شاید اجرای کنسرت، به کشورش عراق باز گشت:«Ali McGraw در یکی از کنسرت هایم پیش من آمد . خودش را معرفی و از من برای اجرا در Snata Fe دعوت کرد. من او را در فیلم Love Story دیده بودم، این فیلم اولین فیلمی بود که من با آن گریستم.

ما دوستان خوبی شدیم و او مقدمات بازگشت مرا به عراق فراهم کرد. او انسان خیلی خوبی است. برای خانواده ام زیر نور چراغ نفتی نواختم. ما برق نداشتیم. از آخرین باری که خانواده ام را دیده بودم ۱۳ سال می گذشت.»

اصلی ترین موسیقی رحیم ، صلح، مهربانی و عشق است. این سه مفهوم همواره در موسیقی او حضور دارند. او آشکارا مخالفت خود را با جنگ کنونی عراق ابراز کرده است. «موسیقی به مردم انرژی می دهد و آنها را به حرکت وا می دارد. موسیقی می تواند پیام آور صلح باشد. موسیقی باید وارد زندگی روزمره مردم شود.

ما باید درباره مسائل مهم صحبت کنیم. در عراق کنونی، مانند بسیاری از نقاط جهان، به با هم بودن نیاز داریم نه پراکندگی و جدا بودن. من سعی می کنم که درباره این چیزها صحبت کنم. درباره آنچه که همه ما را به هم پیوند می دهد. هدف کنسرت های من تنها سرگرم کردن نیست.»

منبع : rootsworld

رضا حیدری



همچنین مشاهده کنید