پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

نگاه متفاوت به جهان


نگاه متفاوت به جهان

یک فعال دانشجویی با یک فعال سیاسی چه تفاوتی دارد

بسیاری از فعالان دانشجویی پس از فراغت از تحصیل، به دلیل تغییر محیط و شرایط زندگی با فعالیت‌های سیاسی وداع می‌کنند و شهروند سیاسی بودن را به نیروی سیاسی شدن ترجیح می‌دهند. عده‌ای از دانشجویان فعال نیز به‌رغم تمایل، به دلیل عدم تنوع نهادی در عرصه سیاسی یا حفظ مرزبندی‌های گذشته خود، امکان نیروی سیاسی شدن را از دست می‌دهند. هر چند هزینه بالای فعالیت نیز در انصراف از اشتغال به امر سیاست بی‌تاثیر نیست و می‌تواند سیاست ورزی را از اولویت‌های زندگی افراد خارج کند اما از مجموع هزاران فعال دانشجویی صرفاً تعداد محدودی پیگیر فعالیت‌های گذشته خود در قالب سازمان‌های سیاسی می‌شوند.

فقد نهادهای واسط برای استفاده از چنین ظرفیتی و تفاوتی که فعالیت‌های دانشجویی از منظر کارکرد، ماهیت و ساختار با فعالیت‌های حرفه سیاسی دارد، از عمده‌ترین دلایل جذب اندک فعالان سابق دانشجویی در احزاب و سازمان‌های سیاسی است؛ شرایطی که سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی تلاش کرد بخشی از این ضعف عمومی را پوشش دهد. سازمان ادوار برای این منظور به تدوین تجارب دانشجویی، آموزش حرفه و آشنایی با محیط فعالیت‌های کلان سیاسی و کسب پرنسیب‌های سیاسی و حرفه اعضا اهتمام دارد تا انتقال از نیروی دانشجویی به نیروی سیاسی در پروسه از کسب صلاحیت، اعتبار و ارتقای کیفیت صورت‌پذیرد.

احزاب در قالب دموکراسی‌های پیشرفته در امتداد تکامل نهاد انتخابات شکل یافته‌اند. و حزب، رسالت سازمان دادن و ساخت بخشیدن به مشارکت سیاسی را عهده‌دار است. دانشگاه نیز نهاد تولید علم است و به امر تولید و نشر دانش و دانایی اشتغال دارد و نهادها در سامان نظم اجتماعی کاملاً منفک از یکدیگر هستند. اما در ایران دانشگاه و تحزب سیر متفاوتی را طی کرده‌اند. در کشور ما دانشگاه علاوه بر کارکرد دانشی، به عنوان یکی از قوای نظار مدنی نیز شناخته می‌شود و در کنار احزاب به نقد و نظارت بر قدرت سیاسی می‌پردازد. فارغ از درستی و چرایی چنین کارکردی دانشگاه و جنبش دانشجویی به عنوان بخشی از جنبش انتقادی اجتماعی، به کانونی موثر در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بدل شده است. بسیاری از سازمان‌های سیاسی شش دهه گذشته ایران را فعالان دانشجویی سابق پایه‌گذاری کرده‌اند و تحزب پایی نیز در دانشگاه دارد. اما فعالیت‌های دانشجویی فارغ از شرایط سنی، انرژی و انگیزه جوانی، تفاوت‌های عمده‌‌ای با فعالیت‌های سیاسی دارد که عمده‌ترین آن عبارتند از:

۱) تفاوت در افق دید: فعالیت‌های دانشجویی عمدتاً افقی کوتاه‌مدت دارند در حالی که فعالیت در یک حزب با افقی بلند‌مدت برنامه‌ریزی می‌شود. فعالیت در افق کوتاه‌مدت عمدتاً بی‌قراری و ناشکیبایی در پی دارد و دانشجویان تمایل فراوانی به دیدن دستاوردهای خود یا دیگران در کوتاه‌مدت دارند. در حالی که فعالان سیاسی با صبوری تحولات سیاسی را دنبال می‌کنند و ارزیابی از توفیق یا شکست خویش را در بازه زمانی بلندی صورت می‌دهند.

۲) جامعه‌محوری و دولت‌محوری: فعالیت دانشجویی، فعالیتی ناظر بر تامین منافع ملی در عرصه عمومی است. اعتبار اجتماعی نهاد دانشگاه، پشتوانه اثرگذاری بر تحولات است. فعالیت‌های دانشجویی، معطوف به کسب قدرت سیاسی نیست، بلکه به منظور وا‌داشتن اصحاب قدرت به ‌پذیرش مطالبات عمومی بوده است. در حالی که کنش فعال سیاسی، معطوف به قدرت و نقد قدرت به منظور کسب قدرت سیاسی است. یک فعال سیاسی، تلاش می‌کند از طریق کسب قدرت سیاسی در تحولات به ایفای نقش بپردازد و لذا ربودن قدرت از حریف از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.

۳) برنامه‌محوری و مطالبه‌محوری: فعالیت دانشجویی، مطالبه محور است در حالی که فعالیت یک فعال سیاسی مبتنی بر برنامه و برنامه‌محور است. به همین واسطه‌گزاره‌های سلبی در فعالیت‌های دانشجویی استفاده بیشتری نسبت به گزاره‌های ایجابی دارد. انتظار عمومی از دانشگاه ارائه برنامه و راهکار نیست، بلکه دیده‌بانی آرمان‌ها و مطالبات عمومی است اما یک فعال سیاسی و یک حزب باید دارای برنامه مشخص جهت اداره کشور یا کسب منافع سیاسی خود باشد.

۴) پرسشگری و پاسخگویی: مطالبه محور بودن و نقد قدرت در فعالیت دانشجویی، مقامی پرسشگر به دانشگاه اعطا کرده است. دانشجویان خود را بخشی از یک جنبش منتقد و پرسشگر می‌دانند و ضرورتی برای پاسخگویی جز در برابر تاریخ نمی‌بینند. در حالی که فعالان حزبی در برابر پرسشگری و نقادی خود، با مسوولیت‌پذیری و پاسخگویی نسبت به جامعه، رقیبان و هواداران مواجه هستند.

۵) سادگی و پیچید‌گی: کنش سیاسی و معادله رفتاری یک فعال دانشجویی از سادگی بیشتری نسبت به معادله رفتاری یک فعال سیاسی برخوردار است. تابع تصمیم‌گیری یک کنشگر حرفه‌ای از متغیرهای فراوانی همچون تحلیل نیروهای موتلف، تحلیل جهان پیرامون، موقعیت نیروهای مخالف، شرایط اقتصادی، اجتماعی، آرمان‌ها، رعایت پرنسیب سیاسی و انتظارات اجتماعی، ایدئولوژی و ده‌ها متغیر دیگر شکل یافته است. در حالی که بده‌بستان‌ها و ملاحظات اینچنینی در تابع تصمیم‌گیری یک فعال دانشجویی نقشی ندارد و مصلحت‌اندیشی در جدال با حقیقت‌گرایی دانشجویی، ناکام می‌ماند. اما برای یک فعال سیاسی، همه فعالیت‌ها، حقیقت‌گرایی محض نیست و مصلحت پارامتر مهمی در کنش سیاسی او محسوب می‌شود. بنابراین رفتار یک سیاستمدار از پیچیدگی بیشتری نسبت به کنش یک فعال دانشجویی برخوردار است.

۶) آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی: برای یک فعال دانشجویی وفاداری به آرمان‌ها و حقیقت‌گرایی از اهمیت ویژه برخوردار است. دانشجویان عموماً نسبت خود با دیگران را نیز براساس میزان وفاداری آنان به آرمان‌ها تعریف می‌کنند. برای یک فعال سیاسی اگرچه آرمان‌گرایی برای حفظ پرنسیب‌های سیاسی ضروری است اما واقع‌گرایی و عمل‌گرایی نیز در کنش سیاسی او از اهمیت بسزایی برخوردار است. برای یک فعال دانشجویی ارزش‌های ذهنی مبنای تعیین کنش سیاسی او است و به این اعتبار فعالیت دانشجویی تکلیف‌گراست. اما یک نیروی سیاسی بیشتر بر امور قابل تحقق و عینی تکیه می‌کند و تجربه و پیش‌بینی از آینده در کنار ارزش‌های ذهنی سازنده نحوه مواجهه او با پدیده‌هاست.

۷) تفاوت در منزلت و انتظار اجتماعی: تلقی و منزلت متفاوت دانشگاه و حزب در جامعه، به کنش متفاوت این دو نیرو منجر شده است. دانشگاه به دلیل فعالیت‌های بی‌چشمداشت و آرمان‌گرایانه‌اش از اعتبار و منزلت ملی برخوردار است و فعال دانشجویی از اعتبار تاریخی نهاد دانشگاه و اسلاف خود بهره می‌گیرد و به اعتبار ارزش اجتماعی نهاد دانشگاه از کلامی نافذ برخوردار است. در حالی که چنین امکانی برای یک فعال سیاسی مهیا نیست. فعال دانشجویی متعهد به حفظ و بازافزایی منزلت نهاد دانشگاه است در حالی که فعال سیاسی در جهت کسب منزلت اجتماعی جریان خود حرکت می‌کند. احزاب در ایران به واسطه سیطره طولانی استبداد ذاتاً نه‌تنها از اعتبار برخوردار نیستند، بلکه باید در جهت کسب اعتبار و منزلت ملی و رفع تردید جامعه گام بردارند. نگاه جامعه، به عنوان عنصر محیطی نقش تعیین‌کننده در کنش فعال دانشجویی و فعال سیاسی دارد. تلقی متفاوت اجتماعی از دانشجو و سیاستمدار، اثرگذاری و تعیین‌کنندگی این دو نیرو در عرصه عمومی را متفاوت می‌کند.

۸) تفاوت نهادی - محیطی: فعالیت دانشجویی در قالب مفاهیمی چون حرکت یا جنبش قابل معناست اما فعالیت سیاسی در شکل حزب و سازمان سیاسی صورت می‌پذیرد. تفاوت در ماهیت، کارکرد و سازمان نهادی، به تفاوت در محصول و کنش سیاسی این دو نیرو منجر می‌شود. حزب ساختاری بوروکراتیک و منسجم دارد در حالی که جنبش، از خصلتی خودجوش برخوردار است. حزب دارای سانترالیسم در تصمیم‌گیری و ارکان است در حالی که تمرکز‌گرایی در جنبش کمتر است. سرعت تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و عمل سیاسی در حزب پایین است در حالی که زمان برای تصمیم و عمل برای یک فعال دانشجویی بسیار کوتاه‌تر است. حزب ساختاری کاملاً رسمی دارد در حالی که فعالیت دانشجویی خودجوش و غیررسمی است. همچنین در محیط دانشجویی، فعالیت‌ها از پویایی و نوسان بیشتر، و نظم و تداوم کمتری برخوردار است در حالی که کنش یک فعال سیاسی از نوسان و پویایی کمتر و نظم و انسجام بیشتری برخوردار است.

۹) سیالیت و استقرار در تجربه: سالیانه به طور متوسط ۲۵ درصد نیروهای دانشجویی تغییر می‌کند، این سیالیت در کنار ناپایداری محیط سیاسی ایران، مانع از انباشت و انتقال تجربه در بین نسل‌های دانشجویی می‌شود. بنابراین در دانشگاه شاهد سیالیت در تجربه هستیم. در حالی که در احزاب به دلیل جابه‌جایی بسیار اندک نیروها، وجود تشکیلات و سازمان اداری، ثبت بیانیه‌ها و مواضع، امکان انباشت و انتقال تجارب وجود دارد. در دانشگاه چنانچه انباشت تجربه محدودی هم صورت‌پذیرد، امکان جمع‌بندی و نکته‌آموزی و آموزش وجود ندارد. در حالی که با انباشت تجربه در حزب، و جمع‌بندی آن، کادرهای جوان‌تر آموزش می‌بینند و ساختار حزبی، امکان آموزش سیاسی را فراهم می‌کند. اما فعالان دانشجویی، عموماً آموزش هدفمند و منظم سیاسی را تجربه نمی‌کنند و حداکثر خاطرات شفاهی یا ارتباط با چند نسل گذشته را در دسترس دارند. سیالیت تجربه و سرعت بالای تحولات در ایران، باعث می‌شود هر رخدادی به امری تازه و نو در محیط دانشگاه تلقی شود که تجربه برای مواجهه با آن وجود ندارد اما واکنش به تحولات در حزب مبتنی بر تبار‌شناسی و مقایسه تطبیقی تاریخی و جمع‌بندی از آن رویداد است. انباشت تجارب در حزب می‌تواند نحوه کنش سیاسی را قاعده‌مند و روشمند سازد، در حالی‌که مبارزه دانشجویی روشمند نیست و بر اساس کارآفرینی اجتماعی، بداهه‌پردازی و شور دانشجویی مدیریت شود.

۱۰) توزیع‌کنندگی و تولید‌کنندگی: فعالان دانشجویی عموماً توزیع‌کننده ایده‌ها و اندیشه‌های نواندیشان و روشنفکران سیاسی و اجتماعی‌ هستند در حالی که فعال سیاسی علاوه بر نقش ترویجی و توزیعی، خود در مظان تولیدکنندگی ایده و اندیشه است لذا تنوع و نوسان فعالیت و اندیشه برای دانشجویان نقطه ضعف محسوب نمی‌شود در‌حالی‌که چنین ویژگی‌ای برای یک فعال سیاسی او را بسیار آسیب‌پذیر و کم تاثیرتر می‌سازد.

۱۱) ریسک‌پذیری و ریسک‌گریزی: آرمان‌گرایی، کم‌تعلقی و هزینه فرصت اندک، فعال دانشجویی را ریسک‌پذیرتر از فعال سیاسی می‌کند. جنبش دانشجویی به دلیل سیالیت محیطی امکان بازسازی بیشتری نسبت به احزاب دارد. اعتبار عمومی بالا نیز امکان نوسان در گرایش‌ها را برای دانشجویان فراهم می‌کند. لذا در مواجهه با برخورد یا تغییر گرایش، هزینه‌فرصت کمتری می‌پردازد و این امر ریسک‌پذیری دانشجویان نسبت به احزاب را افزایش داده است. جوانی و آرمان‌گرایی این ویژگی دانشجویان را تشدید می‌کند اما چنین امکانی برای احزاب سیاسی مهیا نیست و هزینه‌فرصت تغییر گرایش بسیار بالاست. احزاب در شرایط برخورد امکان بازسازی کمتری دارند لذا یک فعال سیاسی از محافظه‌کاری و ریسک‌گریزی برخوردار است. این شرایط رفتار یک فعال سیاسی را پیش‌بینی‌پذیرتر از فعال دانشجویی می‌سازد.

دامنه تفاوت‌های موجود میان فعالیت‌های دانشجویی و سیاسی بسیار فراتر از آنچه گفته شد، است، از تفاوت در خصلت‌های هر نسل، شرایط حسی، سهم عشق و تنفر و عقل تا تلقی متفاوت از مفاهیم اجتماعی همچون اخلاق، در کنار تفاوت در خودمداری و ... نمونه‌هایی از اختلاف میان این دو نیرو است. تبیین این تفاوت‌ها علاوه بر فهم بهتر جایگاه و توان فعالان دانشجویی و سیاسی می‌تواند به تعدیل انتظارات و تنظیم مناسبات دو نهاد دانشگاه و حزب نیز منجر شود. اختلافاتی که بعضاً بین دانشگاه و جریانات سیاسی بروز می‌کند عموماً به دلیل عدم‌توجه به این تفاوت‌ها در کارکرد، ماهیت، بضاعت و ساختار فعالیت‌های دانشجویی و سیاسی است. ندیدن این تفاوت‌ها و اختلافات، قضاوت‌ها و انتظارات نادرستی را در دو سوی این نیروها ایجاد کرده است در حالی که آگاهی و به رسمیت شناختن این تفاوت‌ها می‌تواند زمینه تقسیم کار و نزدیکی این دو نهاد را در فضای سیاسی کشور ما فراهم آورد و صرفه‌های ناشی از مقیاس و بازفزایی در توان این دو نیرو را در پی داشته باشد.

هادی کحال‌زاده