دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

نقدی بر فیلم نفرین


نقدی بر فیلم نفرین

دیگر آن زمان گذشت که بتوانی با استفاده از تاریکی شب و خانه ای متروک در دل جنگل، مخاطبان خود را بترسانی. این حقیقتی است که کاش کارگردانان ژانر دلهره ما می توانستند آنرا به خوبی …

دیگر آن زمان گذشت که بتوانی با استفاده از تاریکی شب و خانه ای متروک در دل جنگل، مخاطبان خود را بترسانی. این حقیقتی است که کاش کارگردانان ژانر دلهره ما می توانستند آنرا به خوبی حلاجی کنند.متاسفانه ژانر وحشت در سینمای ایران به هیچ عنوان مورد توجه قرار نمی گیرد، در حالی که این ژانر در سینمای دنیا، از بیشترین طرفدار برخوردار است. اساس ورود به ساخت چنین فیلم هایی برای مخاطب زیرک هزاره سوم، نباید خارج از روند منطقی خود باشد کما اینکه نمونه های وهمی چنین آثاری نیز در سینمای دنیا رو به کاهش است. علت پرداختن به این گونه خاص از سینما، اکران فیلم "نفرین" است که با سرپوش نهادن بر روی المان های سینمای وحشت، عملا، مجموعه ای از چند نگاتیو را در تاریکی شب جنگلی جمع آوری کرده و برای اکران فرستاده است. مهمترین معضل فیلم،سوای در نظر نگرفتن پارامترهای این نوع از سینما، شخصیت پردازی فیلم است. بار فیلم بر دوش یک دختر می چرخد که ما هیچ اطلاعی از شخصیت وی نداریم و تنها می دانیم که گویا وی به یک بیماری روانی مبتلاست.

دوست آن دختر،که به هیچ شیوه ای معلوم نمی شود حقیقی است یا موهوم،نیز از مشکل شخصیت پردازی رنج می برد.فیلم قصد دارد با چند دیالوگ کوتاه به ما بفهماند که وی حضور فیزیکی ندارد اما این قاعده با توجه به نبود دلایل کافی، برای بسیاری از مخاطبان عام، گنگ باقی می ماند. همانگونه که در ابتدا نیز بدان اشاره شد،چگونگی رقم خوردن حوادث در فیلم های این ژانر، از اهمیت بسیاری برخوردار است.

آیا ما می توانیم بپذیریم که جریان به وقوع پیوسته در "نفرین"،می تواند ما به ازایی خارجی داشته باشد یا در شرایط آسان تری،بپذیریم که ذهن ما می تواند به کمترین وجه ممکن با داده های آن ماجرا ارتباط برقرار نماید؟ شب که می شود حوادث عجیبی در آن خانه جمع و جور به وقوع می پیوندد اما همین که روز می شود، اثرات آن حوادث باقی است اما صورت مساله اش از بین می رود. این روال غیر سیال، تنها در صورتی می تواند رنگ حقیقی در ذهن خیالپرداز مخاطب بگیرد که در پایان،توجیهی برای این همه اتفاق وجود داشته باشد اما در "نفرین"هیچ توجیهی برای هیچ حادثه ای وجود ندارد. تدوین فیلم هم که تیر خلاص آن برای افتادن در ورطه فراموشی همیشگی است. البته کارگردانی بسیار ضعیف توکل نیا،کار تدوین را نیز با سختی بسیاری همراه کرده است.در اوج درگیری ها که در عمق شب به وقوع می پیوست،ناگهان سپیدی خورشید نمایان می شد.

تعدد این ماجرا به قدری بود که تماشاگر بی محابا می خندید و گویا تنها چیزی که بدان فکر نمی کرد ترس بود. ساخت آثار در ژانر وحشت، کار بسیار سختی است ضمن اینکه نوشتن سناریو برای چنین موضوعاتی نیز سواد و خلاقیت بسیار بالایی را می طلبد. باتوجه به رواج ساخت این گونه سینمایی در چند سال اخیر در سینمای ایران، "نفرین"به جمیع جهات ضعیف ترین ساخته ای بود که حداقل در ده سال اخیر در ژانر وحشت به روی پرده رفت. بازی های به شدت مشمئز کننده نیلوفر خوش خلق و نیما شاهرخ شاهی،تدوین افتضاح، تصویربرداری غیر حرفه ای و نامتناسب با این گونه، سناریوی خیلی ناشیانه،کارگردانی غیر محیطی، میزانسن هایی که اصلا وجود نداشت و... از "نفرین" فیلمی بسیار کودکانه و ابتدایی ساخت که در همین شمائل کودکانه اش نیز نتوانست مقبول بیفتد و حتی مورد توجه اقلیتی بسیار کوچک قرار بگیرد.

نویسنده : مجتبی اردشیری