سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

پیامبر و اقلیت های دینی


پیامبر و اقلیت های دینی

در طول تاریخ همواره انسان ها برای دستیابی به حقوق برتر و رفع ستم ها و تبعیض ها در تلاش بوده اند و می توان گفت دستاوردهای امروز نتیجه همه این تلاش ها در دوران مختلف است اسلام نیز در زمانی و جامعه ای ظهور كرد كه به لحاظ فرهنگی و تمدنی در مراحل اولیه قبیلگی و بدوی بودند

● گفت وگو با محمد بسته نگار

خشونت گرایی در اسلام از موضوعاتی است كه در جامعه خسته از خشونت ها و جنگ ها و خونریزی ها مورد توجه قرارگرفته است. یكی از وقایع مورد بحث و چالش ماجرای كشتن یهودیان بنی قریظه است. از آنجا كه این مسائل نیاز به پژوهشی آزاد و فضایی آرام و متعادل برای رسیدن به حقیقت دارد كه كمتر سراغ داریم، این مباحث به صورتی غیرعالمانه طرح و دنبال می شود و در نتیجه ارتقایی نیز حاصل نمی شود. مخالف و موافق كمتر روبه رو می شوند تا با بحثی آزاد حقیقت روشن تر رخ نماید. با این وجود به رغم حجم اندك این مجموعه تلاش كردیم گوشه ای از این مباحث را در گفت وگو با محمد بسته نگار پژوهشگر مسائل دینی و اجتماعی پی گیریم.

اعلامیه جهانی حقوق بشر از ایده های بشر معاصر است و ارجاع آن به قرون گذشته یا انتظار ایده پردازی از گذشتگان در این مورد امری خطا و دور از واقع بینی است.

اما این نیز مسلم است كه در طول تاریخ همواره انسان ها برای دستیابی به حقوق برتر و رفع ستم ها و تبعیض ها در تلاش بوده اند. و می توان گفت دستاوردهای امروز نتیجه همه این تلاش ها در دوران مختلف است. اسلام نیز در زمانی و جامعه ای ظهور كرد كه به لحاظ فرهنگی و تمدنی در مراحل اولیه قبیلگی و بدوی بودند. پرسش این است كه پیامبر اسلام به عنوان یك مصلح در آن زمان چه نگاهی به این مسائل داشت چه گامی در جهت پیشبرد جامعه به سمت كسب حقوق عادلانه انسان ها برداشت.

اگر بخواهیم پیامبر اسلام را منهای جنبه های معنوی و الهی در نظر بگیریم و از نظر انسانی به افكار و رفتار ایشان بنگریم، نكات جالبی در زندگی او مشاهده می شود كه من به بعضی از آنها اشاره می كنم:

۱ پیامبر در دوره جوانی قبل از بعثت در پیمان حلف الفضول مشاركت فعال داشت. ماجرا چنین بود كه تاجری وارد مكه شد، عده ای از اشراف قریش به دختر این تاجر حمله كردند. بازرگان بر فراز تپه ای رفت و فریاد دادخواهی از اهالی مكه بلند كرد. عده ای از جوانمردان جمع شدند و از دختر حمایت كردند و دختر بیچاره را از چنگ اشراف قریش نجات دادند. پس از این واقعه این گروه از جوانان جمع شدند و با یكدیگر عهد و پیمان بستند كه از هر شخص ضعیف و مظلومی حمایت كنند. یكی از افراد این گروه جوان، شخص محمدبن عبدالله بود. این پیمان به حلف الفضول معروف شد. بعدها نیز پیامبر از اینكه در جوانی به چنین كاری دست زده است افتخار می كرد و در این باره گفت: اگر همین الان هم به چنین پیمانی دعوت شوم اجابت می كنم.

این مشی پیامبر در دوره جوانی بوده است. بعد از بعثت ۱۲ سال در مكه دچار رنج و اذیت های بسیار شد. مخالفانش هر بلایی بر سر او آوردند و حتی قصد جانش را كردند كه شبانه به مدینه هجرت كرد. پس از سال ها نبرد ایشان در سال نهم هجرت فاتحانه وارد مكه شد. رفتار ایشان در این زمان كه در اوج قدرت است و مخالفانش شكست خورده اند قابل بررسی است.

● ایشان از جنگ و خونریزی و انتقام گیری به شدت جلوگیری می كند. دستور می دهد هر كس به خانه خودش برود یا داخل خانه كعبه باشد یا در خانه ابوسفیان دشمن دیرینه پیامبر پناه برد، در امان است و هیچ كس حق تعرض به او را ندارد. بعد خود وارد خانه كعبه شد و تمام بت ها را شكست. با مردمی كه كنار خانه كعبه ایستاده بودند صحبت كرد تا حاصل و نتیجه ۲۱ سال زحمات خود را معرفی كند و به آنها بگوید اسلام برای چه آمده است. فكر می كنید او بر چه مسائلی تاكید می ورزد

از مسائل فكری نماز روزه حج یا اینكه چرا زنان تار مویشان بیرون است از اینكه چرا جوانان چنین قیافه ای دارند نه او اول از همه می گویند همه شما از آدم خلق شدید و آدم از خاك خلق شده است و همه امتیازات و برتری های نژادی را از بین بردند. بعد این آیه را می خواند «انا خلقناكم من ذكر و جعلناكم شعوبا وقبائلا لتعارفوا» شما را از زن و مرد آفریدیم و ملل و قبایل قرار دادیم تا از یكدیگر شناخته شوید.

بعد می گوید «همه شما از یك پدر و مادر هستید و همه مثل دندان های شانه با هم مساوی هستید. نه عرب بر عجم برتری دارد و نه سیاه بر سفید و یا برعكس». چیزی كه پیغمبر در آن مقطع بیان می كند به بیان امروز لغو امتیازات نژادی و قومی و دفاع از حقوق انسان ها است. یكی دو سال بعد كه پیامبر آخرین حج را به عنوان حجه الوداع انجام می دهد و به مكه می آید احساس می كند شرایطی وجود دارد كه دیگر با این حالش زنده نخواهد بود. در همان روز عید قربان تمام مردم را در صحرای عرفه جمع می كند و سخنرانی می كند.

عده ای بودند كه صدای پیغمبر را به جمعیت می رساندند. ظاهرا قبیله بنی سلیم این مسئولیت را داشت و جوانانشان این كار را می كردند. پیغمبر می گوید: «این ماه، چه ماهی است» مردم می گویند: «ماه حرام است.» پیامبر می گوید: «خون و جان و مالتان مثل این ماه محترم است.» سپس می پرسد: «امروز در چه مكانی هستیم» جمعیت می گویند: «در یك مكان حرام.» می گوید: «خون و جان و مال و ناموستان مثل این مكان محترم است.» بعد پیامبر می گویند: «امروز چه روزی است» مردم می گویند: «امروز یك روز حرام است.» پیامبر می گوید: «مال و جان و ناموستان مثل امروز بر شما محترم است.»

بعد از حقوق اقتصادی صحبت می كند. در نكوهش ربا می گوید و اینكه آنهایی كه ریشه مردم را می مكیدند را باید از بین برد. «اولین كسی هم كه من ربایش را حرام می كنم ربای عمویم عباس است.» از حقوق زنان مطابق با شرایط آن زمان صحبت می كند. سفارش آنها را می كند. در همان ایام در مسجد مدینه همین مسائل را مطرح می كند. دائم صحبت و نصیحت های آخر پیامبر همین مسئله رعایت حقوق دیگران است. بعد هم كه مسئله غدیر پیش می آید. پیغمبر احساس می كند باید بعد از خودش هم كسی باشد كه این تفكر را ادامه بدهد.

چرا خیلی ها هدف او را درك نكرده بودند. دیدیم بعد از فوت پیغمبر دوباره آن تعصبات جاهلانه و مسائل قومیت های عربی سربلند كرد. پیامبر حضرت امیر را به مردم معرفی می كند و بعدها هم به خود علی می گوید با توجه به همین مسئله حقوق مردم اگر مردم تو را نخواستند تو خودت را كنار بكش. بعد كه علی بعد از ۲۵ سال زمامدار می شود باز اشاره به آیه انا خلقناكم می كند و در نامه معروفش به مالك اشتر می گوید مردم دو دسته اند یا برادر دینی تو هستند و یا شبیه تو در خلق هستند و حقوق هر دو را رعایت كن. این است كه من شخصیت های برجسته اسلامی را شخصیت های حقوق بشری به مفهوم امروزی اش می دانم.

اما نكاتی گفته می شود مثلا جنگ پیامبر با قوم بنی قریظه و مطالبی كه در این زمینه گفته می شود.

اولا وقتی تاریخچه جنگ ها را نگاه كنیم جنگ های پیامبر هیچ كدامش تهاجمی نیست، همه دفاعی است. خدا خطاب به مسلمانان در قرآن می گوید: «در راه خدا بجنگید با كسانی كه با شما می جنگند.» یا «تعدی نكنید، تجاوز نكنید.» كتاب های مختلفی در این زمینه نوشته شده است كه مرحوم بازرگان هم در كتاب اسلام مكتب مبارز به آنها اشاره كرده است. اخیرا هم مرحوم آیت الله صالحی نجف آبادی كتاب مسئله جهاد در اسلام را نوشت و اثبات كرد كه جنگ به شكل تجاوز یا جنگ ابتدایی در اسلام حتی زمان ائمه هم نداریم.

مسئله دوم این است كه وقتی پیغمبر وارد مدینه می شود بعد از اینكه تشكیل حكومت می دهد یك سری قرارداد بین مسلمانان و یهودی ها و حتی مشركین می بندند. این قرارداد را می گویند اولین قانون اساسی ای است كه در اسلام نوشته شده است. آقای محمد عابر جابری كتابی به نام عقد سیاسی در اسلام نوشته و به قراردادی كه پیامبر میان مسلمانان و مومنان در مدینه بست اشاره می كند. در آن زمان مسلمان و اسلام معنای دیگری داشته كه به مفهوم اسلامی كه الان ما معنی می كنیم نیست. آن كسانی كه واقعا به اسلام ایمان آوردند به لفظ مومنین شناخته می شدند، منتها آن كسانی كه حكومت مدینه و نظام اسلامی را می پذیرفتند به عنوان مسلمان معروف می شدند. یعنی به اسلام التزام دارند و تسلیمند.

مثل اوایل انقلاب كه عده ای چپ و ماركسیست بودند و می گفتند ما به جمهوری اسلامی التزام داریم، افراد غیرمومن صدر اسلام هم به اسلام التزام داشتند. استدلال آقای جابری هم در معنی مسلمان و مومن این است كه در ابتدای عهدنامه دو عنوان مختلف آمده است. عهدنامه این چنین آغاز می شود: «بسم الله الرحمن الرحیم این نوشته ای است از محمد میان مومنان و مسلمانان قریش و یثرب و هر كس از آنها پیروی كرد و به آنها پیوست تا با آنان جهاد كند، كه آنان امتی واحد و متفاوت از دیگران هستند.» به این ترتیب طرف نخست معاهده را دو گروه تشكیل می دهند: «مومنان و مسلمانان قریش و یثربی و هر كسی كه از آنها پیروی كرد.» این تمایز میان مومن و مسلمان در آن زمان معنای خاصی داشت.

آیه ای كه پس از امضای عهدنامه نازل شده معنی آن دو كلمه را توضیح می دهد. قالت الاعراب امنا، قل لم تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبكم. یعنی اعراب گفتند ما ایمان آوردیم بگو شما ایمان نیاوردید ولی بگویید ما مسلمانیم. آیه پس از آن نیز هویت مومن را مشخص می كند. انماالمومنون الذین امنوا بالله و رسوله ثم لم بیرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله حجرات آیات ۱۴ و ۱۵و ۴۹

مسلمان كسی است كه پیروی و تسلیم خود را در برابر اسلام اعلام كرده باشد هر چند عقاید وی می تواند غیر از این باشد. بنابر این پیغمبر می آید قراردادی می بندد كه مسلمانان به مفهوم آن روزی كلمه تحت یك امت می شوند و پیغمبر هم خودشان را متعهد می دانند كه از آنها حمایت كند. بنابر این با كل افراد در مدینه یك امت تشكیل می شود. منتها در این وقت می بینیم كه قبایل مختلفی وجود داشتند كه نقض عهد می كنند. در جنگ های بدر و احد و دیگر جنگ ها آنها با دشمن همكاری كردند و بعد از اینكه پیغمبر پیروز می شود این قبایل را كه نقض عهد كردند از مدینه خارج می كند.

● اگر گروهی با دشمن همكاری كند با او چگونه باید رفتار كرد

ما طبق معیارهای آن زمان باید به قضاوت بنشینیم. آن زمان حكم این بود كه اموالشان را بردارند و از شهرشان خارج شوند. یعنی صلح باید بین طرفین منعقد شود. این مسئله حكم یك طرفه نبوده و رسمی دوطرفه بوده است یعنی اگر مسلمانان هم به آنها خیانت می كردند باید از شهر می رفتند بیرون. اما بنی قریظه. آنها درست سر بزنگاه جنگ خندق كه همه كفار شبه جزیره به مدینه حمله كرده بودند نه تنها نقض عهد می كنند و از مسلمانان دفاع نمی كنند، بلكه شروع به دسیسه چینی هم می كنند و حتی شبیخون می زنند. مسلمانان البته هوشیار بودند و جلو شبیخون آنها را می گیرند. از آن طرف هم آنها قبایل قریش و دیگر قبایل مدینه را علیه پیغمبر می شورانند تا جایی كه كار به جایی می رسد كه پیامبر نگران امنیت شهر می شود. یكی از افرادی كه مسلمان شده بود به پیغمبر می گوید كه من مسلمان شده ام و قوم من خبر ندارد. چاره چیست می گوید: تو اختلاف میان آنها را تشدید كن. وی نیز چنین می كند.

احسان مجتهدی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.